«کاتب اعظم» عنوان تلهتئاتری به کارگردانی هنری و تلویزیونی مهدی غفوری و علی عبادی است که از ۲۷ شهریور ماه روی آنتن رفته است. متن این نمایش تلویزیونی از رمان «اعترافات کاتب کشته شده» به قلم ساسان ناطق اقتباس شده است.
این تلهتئاتر در ۷ قسمت تهیه شده و به عنوان اول اثر نمایشی سازمان سینمایی سوره محسوب میشود. «کاتب اعظم» پس از سالها دوری تلویزیون از تلهتئاتر، اکنون از شبکه دو سیما روی آنتن میرود.
به بهانه پخش این تلهتئاترِ سریالی، به سراغ تینو صالحی یکی از بازیگران و کارگردانان تئاتر رفتیم تا درباره اهمیت نمایش تلویزیونی گفتگویی با وی داشته باشیم.
در این گفتگو میخوانید:
* چندین دهه، تلهتئاترها جزو تولیدات دائمی سازمان صداوسیما بودند در حالی که اکنون خبری از تولید و پخش آنها نیست. فکر میکنید چه علت یا علتهای ریشهای در حذف تلهتئاترها دخیل هستند؟
به یاد دارم چندین سال پیش، در بین اهالی تئاتر موجی راه افتاد که همگی به سمت اجرای تلهتئاتر در تلویزیون رفتند. فکر میکنم از علتهای مهم حذف تلهتئاتر این بود که از شبکه چهار که مخاطبان کمتری نسبت به دیگر شبکهها دارد، پخش میشد. همین موضوع موجب شد که از تعداد مخاطبان کاسته شود. همچنین شاید فضای تلهتئاتر برای مخاطب عام جذاب نباشد. اگر بخواهیم عمیقتر به مسئله نگاه کنیم انگشت اتهام شاید به سمت مسئولانی برود که میدانند برای مثال شبکه چهار مخاطب کمتری دارد و با این حال، تصمیم به اجرای پخش تلهتئاتر در آن شبکه میگیرند. فردی را تصور کنید که محصولی برای فروش دارد، او محصولش را میتواند هم در بیابان و هم در سطح شهری پر رفتوآمد به فروش بگذارد. در کجا میتواند به سود برسد؟ مسلماً در سطح شهر. تمام این علتها موجب شد که تلهتئاترها کم کم از گود خارج شوند.
* میتوان گفت که سازمان صداوسیما پس از مدتی دیگر تمایلی برای تولید تلهتئاتر نداشته است؟
بله، انگار دیگر تمایلی برای دیده شدن تلهتئاترها نداشت. برای شما تجربهای کاملاً شخصی را تعریف میکنم. زمانی که من نوجوان بودم از تلویزیون تلهتئاترهای بسیاری پخش میشد و من هربار که آنها را میدیدم به شدت برایم کسالتآور بود. شاید بتوان گفت حذف این مجموعهها به دلیل کیفیتشان هم بوده است. در آن زمان معدود هنرمندانی بودند که تلهتئاترهای خوبی میساختند. سال گذشته مجموعهای تلهتئاتر مجدد ساخته شد و من در یکی از آنها بازی کردم؛ منتها نمیدانم که پخش شده است یا نه.
* به عنوان کسی که بیشتر در حوزه تئاتر فعال هستید، فکر میکنید چرا هنرمندان ما هم نسبت به حضور در تلویزیون کمکارتر شدهاند؟
به هر حال مسئله و موضوعهایی که در تئاتر میتوان به آنها پرداخت را در تلویزیون نمیتوان به تصویر کشید. بسیاری از نمایشنامههایی که به راحتی و بدون توقیف روی صحنه میبریم را حتی نمیتوان در تلویزیون پخش کرد. سال گذشته نمایشی به نام «تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک» را که درباره جهان پهلوان تختی بود روی صحنه بردم. حتی یک بخش هم سانسور نشد و مشکلی هم برای اجرا نداشتم اما اگر همین نمایش را بخواهم در یکی از شبکههای تلویزیونی پخش کنم، بیشک اجازه نمیدهند. تلویزیون چارچوبی را تعریف کرده که در آن خودش را سانسور میکند. همین چارچوببندی موجب ضعف در کیفیت تلهتئاترهاست و حتی اگر تلویزیون دست به تولید زیادی تلهتئاتر بزند، مخاطب چندانی پای آن نمینشیند. سالانه چندین نمایش روی صحنه اجرا میروند که پرفروش هستند. تا جایی که اطلاع دارم، در همین یک سال گذشته، ۵ نمایش داشتیم که بالای یک میلیارد فروختهاند. همین نمایشها را ضبط میکنند و در پلتفرمها منتشر میکنند.
شاید باورتان نشود اما همین نمایشهای ضبط شده هم از برخی فیلمهای سینمایی پرمخاطبتر و پرفروشتر میشوند. درنتیجه نمیتوان گفت که مفهومی به نام تلهتئاتر مخاطب ندارد بلکه شاید مخاطب موضوعهایی را که تلهتئاترها به آن میپرداختند، پس میزد. اگر نمایشهای پرمخاطب را به تلهتئاتر تلویزیونی تبدیل کنند، مطمئن باشید از سریالها مخاطب بیشتری خواهند داشت.
* شما مثالی زدید که سالانه تئاترهای زیادی میلیاردی فروش میروند و خیلی از همین نمایشها، اقتباسی از نمایشنامههای معروف دنیا هستند. تلهتئاترهایی که در گذشته پخش میشد، اکثرشان اقتباسی بودند. متن و محتوای هر ۲ یکی است؛ اما چرا تئاتر روی صحنه پرمخاطب میشود و در تلویزیون استقبال زیادی از آن نمیشود؟
لزوماً هر نمایش از نمایشنامههای معروف و محبوب نمیتواند خروجی خوبی داشته باشد. برای مثال ما میتوانیم ۲ نمایش متفاوت از «مکبث» را روی صحنه ببریم که یکی از آنها بفروشد و از دیگری استقبال نشود. در همین سال جاری، نمایشی از نمایشنامه «مکبث» روی صحنه رفت که در نظرسنجی مخاطبان، بدترین نمایش شد. در حالی که چند سال پیش، نمایش بسیار خوبی از «مکبث» اجرا رفت که در جهان جزو آثار خوب اقتباس شده از آن است. نتیجه میگیریم که نمایشنامه خوب لزوماً نمیتواند مخاطب جذب کند. من زمانی تئاترهایی را در شبکههای خارجی هم دنبال میکردم و میدیدم که آنها تلهتئاتر را روی صحنه نمایش با حضور تماشاگر ضبط میکردند.
در حالی که تلهتئاترهای ما دکوپاژ و دکور دارند و روی صحنه ضبط نمیشوند. من اسم این را تلهتئاتر قدیمی میگذارم. در ۱۵ سال اخیر که تلهتئاترهای خارجی را هم دنبال میکردم، هیچکدام فرم تلهتئاترهای داخلی ما را نداشتند. به عقیده من یکی از دلایلی هم که فیلمتئاترهای ضبط شده پرمخاطب میشوند وجود تماشاگر و اجرای روی صحنه است. مخاطب باید وجود تئاتر را لمس کند. تا الان ۲ تلهتئاتر بازی کردهام و در هر دوی آنها متوجه شدم که کارگردان اختیار انتخاب اجرا روی صحنه نمایش و یا استودیو را ندارد. اجبار بر این است که دکوری در استودیو ساخته شود. گاهی اوقات بین کارگردان تلویزیونی و کارگردان هنری اختلاف در نحوه ساخت به وجود میآید و این تفاوتها منجر به نابودی یک اثر خوب میشود.
* باتوجه به اینکه تلویزیون رسانهای همگانی است؛ آیا میتوان بستری فراهم کرد که تلهتئاترهای استاندارد تولید کنیم؟
در حال حاضر نمایشی پرمخاطب در حال اجراست و اگر تلویزیون راضی شود این نمایش را با همین میزانسی که روی صحنه است ضبط و پخش کند، مطمئن باشید که در تلویزیون پرمخاطب خواهد شد. مشکل اینجاست که مدیران سازمان صداوسیما این پیشنهاد را نمیپذیرند و معتقدند که این نمایشها در چهارچوب آنها نیستند. اگر مدیران از من بخواهند که در سال چند تلهتئاتر اجرا کنم که دیده هم بشود، مطمئن هستم که میتوانم این کار را انجام دهم اما به شرطی که از تئاترهای پرمخاطبی باشند که قبلتر و روی صحنه مخاطب جذب آنها شده باشد. اگر این نمایشها در خود سالن تئاتر ضبط شوند، شک نکنید در تلویزیون هم پرمخاطب خواهند شد. همانطور که اشاره کردم در پلتفرمهای فیلم و سریالهای ما، فیلمتئاترهایی وجود دارند که اغلب با کیفیت پایین ضبط شدهاند و چند بازیگر شناخته شده هم در آن ایفای نقش کردهاند اما مخاطب آنها را میبیند. برخی از این فیلمتئاترها رکورد تماشای فیلمهای سینمایی موجود را هم زدهاند. حال فرض کنید که این فیلمتئاتر در تلویزیونی پخش شود که میتواند ۵۰ برابر پلتفرم مخاطب یا مصرفکننده داشته باشد.
* از حرفهای شما اینطور برداشت کردیم که ما میتوانیم با تلهتئاتر هم جذب مخاطب کنیم اما این تلهتئاتر باید در معنای واقعی خودش و روی صحنه اجرا رود. درست است؟
بله، زیرا تئاتری که روی صحنه ضبط میشود روح اجرا در او دمیده شده است. البته ضبط تئاترها یک مزیت دیگری هم دارد. تئاتری که روی صحنه اجرا رفته، آزمون و خطا شده و مشخص میشود که تماشاگر آیا محتوای آن را پسندیده یا خیر.
* با نگاهی به تلهتئاترهای ساخته شده در گذشته، میبینیم که بازیگران چهره در هر دورهای، مشتاق به حضور در این ژانر بودهاند. آیا اکنون هم چهرههای بازیگری در این زمینه تمایلی به همکاری و مشارکت دارند؟
بله، کاملاً درست است. چهرههای بسیاری در تلهتئاترها حضور داشتند. در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، ما کمبود بازیگر داشتیم چون برخی از هنرمندان اجازه فعالیت نداشتند. فکر میکنم یکی از دلایلی بود که باعث شد هنرمندان دیگر گرایش بیشتری پیدا کنند تا در تلهتئاترها بازی کنند و همین ماجرا منجر شد تا دیده شوند. یکی دیگر از دلایل حضور چهرهها در تلویزیون، این بود که بازیگران مشهورِ ما تئاتری بودند و میخواستند که این هنر را در تلویزیون هم اجرا کنند. داریوش مودبیان از جمله افراد مسئول در حوزه تولید تلهتئاتر بود. او فرد مهم و تاثیرگذاری در این حوزه بود و باعث رونق تلهتئاتر در ایران هم شد. ما اگر میخواهیم تلهتئاتر رونق پیدا کند، باید افراد مهم را برای این جایگاه انتخاب کنیم.
* بعد از مدتها، شبکه دو سیما تلهتئاتری به نام «کاتب اعظم» را تولید کرده است و هر شب روی آنتن میبرد. ممکن است که مدیران سازمان صداوسیما در تلاش برای احیای حوزه تلهتئاتر باشند؟
در کنار مسئله کیفیت، شروع تلهتئاتر «کاتب اعظم» و پخش آن از شبکه دو سیما، حرکت بسیار جذابی است. با توجه به اینکه هنرمندان بسیاری مانند امین زندگی، سیامک صفری، نادر فلاح و فاطمه گودرزی در آن ایفای نقش کردهاند و از شبکه پرمخاطبتری پخش میشود، شاید بتوان آن را مقدمهای بر حضور تلهتئاترهای دیگر دانست. توصیه میکنم که مدیران تلویزیونی به سراغ بچههای تئاتری بروند و کمی از لحاظ فرم و محتوا دستشان را باز بگذارند. در آخر بگویم که شهرستانها نمیتوانند به تئاترهایی که در تهران اجرا میشوند، دسترسی داشته باشند. اگر هنرمندان شهرستانی تئاتر بهروز را نبینند، علم را هم نمیتوانند ارتقا دهند. اگر حوزه تلهتئاتر مجدد راه بیفتد، در کنار تمام خوبیهاش، میتواند به ارتقای تئاتر در شهرستانها هم کمک کند.
۵۷۵۷