به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه مستقل، فوت مهسا امینی پس از آنکه توسط گشت ارشاد بازداشت شده بود، احساسات افکار عمومی را جریحهدار کرده و اعتراضاتی را در پی داشته است. مسئولان کماکان به شکل شفاف در رابطه با دلیل فوت این دختر جوان اطلاعرسانی نکردهاند و نتیجه بررسی پزشکی قانونی به هفتههای آینده موکول شده است؛ با این همه مطالبه برچیده شدن گشت ارشاد و همچنین حجاب اجباری نه تنها در جامعه بلکه از سویی برخی از احزاب قانونی طی روزهای اخیر مطرح شده است.
به این بهانه گفتگویی با حسین الله کرم داشتیم یکی از مدافعان حجاب اجباری و در حوزه برخورد با بیحجابان در دهه ۷۰ بسیار فعال بوده، داشتیم تا نظر او را در رابطه با برچیده شدن شدن گشت ارشاد و همچنین حجاب اجباری و برخوردهای قهری با زنان جویا شویم:
به نظر شما مطالبه برچیدن گشت ارشاد و همچنین حجاب اجباری که این روزها در جامعه به شکل گستردهای مطرح شده است، تا چه اندازه اندازه میتواند به گوش مسئولین برسد؟
باید میان «بدحجابی» که یک مقوله فرهنگی و «بیحجابی» که برعکس دارای یک بعد سیاسی است، تفاوت قائل شد و نحوه برخورد با این دو مقوله کاملا متفاوت باشد؛ بهویژه وقتی بیحجابی وسیلهای برای اهداف براندازی قرار گرفته و امنیت ملی را نشانه میگیرد؛ دو رویکرد مطرح است.
رویکرد اول یک رویکرد فرهنگی و بدون خشونت و برخورد قهری است. به عبارتی دیگر در رویکرد فرهنگی نباید «بیحجاب» را مجبور به اجرای قانون کرد بلکه مجری قانون فقط باید او را دعوت به اجرای قانون کند. از طرفی اگر فرد از اجرای قانون امتناع ورزید، «بدحجاب» را به حال خود واگذار نماید.
رویکرد دوم برخورد سیاسی برای اجرای قانون است؛ اگر فرد «بدحجاب» یا «بیحجاب» به اوامر مجری قانون تمکین نکرد، باید با برخورد قهری و حتی خشونتآمیز او را مطیع قانون کرد!
آیا با برخوردهای قهری میتوان زنان را متقاعد کرد که حجاب خود را رعایت کنند؟
مخالفان برخوردهای قهری و خشونتآمیز معتقدند که در این وضعیت «بیحجاب» لجبازی کرده و به «بیحجابی» دامن میزند!
از طرفی دیگر؛ موافقان برخوردهای خشونتآمیز معتقدند چون ایرانیان قبل و بعد از اسلام به حجاب علاقمند بودهاند و از سویی اجرای قانون ولو قانون بد بهتر از بیقانونی است پس باید حتی با خشونت «بدحجاب» را مطیع قانون «حجاب» کرد. البته جا دارد بگویم قانون حجاب قانونی بسیار خوب و مطابق سنت و قوانین الهی است؛ لذا «بیحجاب» باید به آن تمکین کند تا از یک طرف جلوی آنارشیسم و بیقانونی گرفته شود و از طرفی دیگر قوانین الهی بر جامعه حاکم گردد.
گرچه در این وضعیت «بیحجابی» هیچ نسبتی با جامعه دینی ایرانیان ندارد و برخورد با آن به معنای برخورد با بیقانونی و براندازی است.
بر همین اساس جامعه نه تنها به سوی لجبازی نمیرود بلکه با پذیرش قانون مقابله با «بدحجابی» و «بیحجابی» ولو به شکل قهری و خشونتآمیز موافق بوده و این نوع برخورد موجب گسترش حجاب میدانند.