قیصر امینپور دوم اردیبهشتماه سال ۱۳۳۸ در گتوند خوزستان متولد شد. او که تجربه تدریس در مقطع راهنمایی را در فاصله سالهای ۶۰ تا ۶۲ در کارنامه خود داشت، از سال ۶۷ به تدریس در دانشگاه الزهرا (س) پرداخت. اما شروع تدریس او در دانشگاه تهران به سال ۷۰ برمیگردد. همچنین از فعالیتهای مطبوعاتی امینپور، به دبیری شعر هفتهنامه «سروش» در فاصله سالهای ۶۰ تا ۷۱ و سردبیری ماهنامه ادبی - هنری «سروش نوجوان» میتوان اشاره کرد. او عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز بود. از آثار این شاعر به کتابهای «تنفس صبح»، «در کوچه آفتاب» (۱۳۶۳)، «آینههای ناگهان» (۱۳۷۲)، «گلها همه آفتابگردانند» (۱۳۸۰)، «دستور زبان عشق» (۱۳۸۶)، «توفان در پرانتز» (نثر ادبی)، «منظومه ظهر روز دهم» (برای نوجوانان) (۱۳۶۵)، «مثل چشمه، مثل رود» (برای نوجوانان) (۱۳۶۸) و «بیبال پریدن» (نثر ادبی برای نوجوانان) میتوان اشاره کرد.
قیصر امینپور در هشتم آبانماه ۱۳۸۶ بر اثر ایست قلبی ناشی از بیماری در تهران درگذشت.
رباعی قصه جنگ
سروده قیصر امینپور - از دفتر «تنفس صبح»
ای نابترین معانی واژه خوب
ای جوشش خون گرمتان شهرآشوب
کس در سفر کدام منظومه شنید
یک روز کند هزار خورشید غروب؟
موسیقی شهر بانگ «رودارود» است
خنیاگری آتش و رقصِ دود است
بر خاک خرابهها بخوان قصه جنگ
از چشم عروسکی که خونآلود است
***
شعر نیمایی «بر شانه شما»
سروده قیصر امینپور - از دفتر «آینههای ناگهان»
پرواز بیکرانه کشتیها
در ارتفاع ابر تماشاییست
بر سطح بینهایت اقیانوس
گویی هزار کشتی کوچک
با بادبان کج شده میرانند
رفتار کعبههای روان
بر شانههای صبر تماشاییست
بر شانههای ای کاش
بر شانههای اشک
بر شانههای همهمه و فریاد
آه ای کجاوههای معلّق
در باد
ای کعبههای کوچک چوبی!
ما زائر ضریح شما هستیم
امّا شما
اینگونه در طواف که هستید؟
آیا
بر شانههای ما
این فوج پرشکسته شمایید؟
یا نه،
این خیل خسته ماییم
کاینگونه سربلند
بر شانه نجیب شماییم؟
ما
بر شانه شماییم
بر شانه شما!
۵۵۵۵