امروز در تقویم رسمی بین المللی به عنوان «روز جهانی سالمندان» به ثبت رسیده است و در کشورمان نیز هفته جاری به عنوان «هفته سالمند» گرامی داشته می شود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، سالمندان در اصطلاح عمومی افرادی هستند که در سنین پایانی زندگی خود قرار دارند، معمولا دوره فعالیت اقتصادی را به پایان رسانده اند، قوای جسمانی آنها تحلیل رفته است و بیش از سایرین در معرض انواع بیماری و کسالت جسمی قرار دارند. البته از نظر رده سنی، سازمان ملل متحد سن شروع سالمندی را در سراسر جهان 60 سال اعلام کرده است، اما در برخی کشورهای توسعه یافته، 65 سال و در برخی کشورهای در حال توسعه 55 سال را به عنوان شروع سالمندی در نظر می گیرند.
از نظر علمی، برای محاسبه سن شروع سالمندی در هر کشور باید به متوسط طول عمر یا همان سن امید به زندگی در آن کشور توجه کرد، به نحوی که سن شروع سالمندی معمولا 15 سال از سن امید به زندگی در هر جامعه ای کمتر است. با این تحلیل، با توجه به این که در ایران تا پیش از دوره کرونا سن امید به زندگی 75 سال بود و هنوز رقم جدیدی از متوسط طول عمر ایرانیان اعلام نشده است، سن شروع سالمندی در کشورمان، 60 سال در نظر گرفته می شود.
این نکته ای است که حسام الدین علامه، رئیس پیشین دبیرخانه شورای ملی سالمندان در گفت و گو با رکنا روی آن دست گذاشت و اظهار داشت: اکنون جمعیت سالمندان کشور 9 میلیون و 200 هزار نفر است که 10.7 درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهد. طبق تعریف جهانی، وقتی در یک کشور جمعیت سالمند زیر 7 درصد باشد، آن کشور جوان محسوب می شود، اما وقتی سالمندان بیش از 14 درصد جمعیت یک کشور را تشکیل دهند، آن کشور سالمند محسوب می شود.
وی افزود: در حال حاضر، جامعه ایران نه جوان است و نه سالمند، بلکه کشورمان در حال گذار از جوانی به سالمندی است. اما با توجه به این که هم از نظر کمی جمعیت سالمندان رو به افزایش است و هم از نظر کیفی نسبت «سالمندان تنها» در جامعه در حال بالا رفتن است، به نظر می رسد در سال 1410 ایران دچار بحران سالمندی شود و از سال 1418 به بعد نیز ابربحران سالمندی در کشورمان را تجربه کنیم. البته در همان سال 1410، جمعیت سالمندان کشور از 14 درصد عبور می کند و ایران رسما به یک کشور سالمند تبدیل می شود.
علامه در توضیح بیشتر درباره نحوه شکل گیری بحران سالمندی در ایران گفت: با توجه به این که ایران از 1358 تا 1370 در یک دوره «بیش زایی انفجاری» قرار گرفت و به زودی متولدین این دوره به سالمندی می رسند، بنابراین جمعیت سالمندان کشورمان به شدت در حال افزایش است. در این میان با توجه به این که متوسط سن بازنشستگی در ایران 52 سال است، متولدین 1358 تا 1370 از سال 1410 رفته رفته وارد دوره بازنشستگی می شوند و در آن زمان، به یک باره فشار مضاعفی به صندوق های بازنشستگی ایران تحمیل خواهد شد؛ صندوق هایی که همین حالا نیز ورشکسته هستند.
رئیس پیشین دبیرخانه شورای ملی سالمندان ادامه داد: علاوه بر این تغییرات کمی، در سال های آینده از نظر کیفی نیز نسبت «سالمندان تنها» به کل سالمندان کشور افزایش خواهد یافت و ما از سال 1410 به بعد، نه تنها به یک کشور سالمند تبدیل می شویم، بلکه جامعه خواهیم شد که «سالمندان تنها» بخش مهمی از آن را تشکیل خواهند داد؛ زیرا نه تنها آمار متولدین سال های 58 تا 70 در ایران چند برابر دوره های زمانی مشابه قبل از خود است، بلکه مسائلی نظیر طلاق، تجرد قطعی، ناباروری و بیفرزندی اختیاری نیز در این افراد بسیار بیشتر از متولدین قبل از خود است. بنابراین بسیاری از این افراد وقتی به سن سالمندی برسند، احتمالا تنها خواهند بود.
وی در ادامه اظهار داشت: در سال 1358، 21 هزار نفر در ایران طلاق گرفتند، اما در سال 1400، 183 هزار طلاق در کشور ثبت شد. یعنی با وجود این که جمعیت ایران از سال 1358 تا 1400 کمتر از 2.4 برابر افزایش یافته، ولی آمار طلاق در کشورمان حدود 9 برابر شده است. این تنها یکی از زمینه های افزایش آمار سالمندان تنها در سال های آتی است و با توجه به این که در حال حاضر، بیش از 4 میلیون فرد بالای 40 سال دچار تجرد قطعی هستند و بسیاری از زوج ها نیز یا سریع طلاق می گیرند، یا نابارور هستند، یا به صورت اختیاری فرزند نمی آورند، بنابراین از سال 1410 به بعد، شاهد رشد محسوس تعداد سالمندان تنها در ایران خواهیم بود.
علامه در بخش دیگری از صحبت هایش درباره نحوه تاثیرگذاری تجرد قطعی میانسالان بر افزایش آمار سالمندان تنها در آینده توضیح داد: در سال 1395 که آخرین سرشماری سراسری انجام شد، حدود 80 هزار سالمند در ایران معادل 0.9 درصد سالمندان کشور دچار تجرد قطعی بودند و این در حالی است که در آن زمان، حدود یک میلیون و 500 هزار نفر از افراد میانسال یعنی 40 تا 60 ساله در تجرد قطعی به سر می بردند.
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: اکنون می توان برآورد کرد که آمار افراد میانسال و سالمند یعنی تمام افراد بالای 40 سال و بالای 60 سالی که در کشورمان به تجرد قطعی رسیده اند، حدودا 2 میلیون نفر است. این در حالی است که 4 میلیون و 200 هزار نفر از افراد 31 تا 39 ساله در ایران نیز هرگز ازدواج نکرده اند و اگر این افراد تا 40 سالگی همچنان ازدواج نکنند، به تجرد قطعی دچار خواهند شد.
این پژوهشگر حوزه سالمندی تاکید کرد: حدود 2 میلیون نفری که اکنون در سن میانسالی هستند و در تجرد قطعی قرار دارند، وقتی در آینده ای نزدیک به سن سالمندی برسند، آمار سالمندان تنها در کشورمان را به شدت افزایش خواهند داد. البته سالمندان تنها، فقط افراد دچار تجرد قطعی نیستند، بلکه میانسالان طلاق گرفته یا بدون همسر نیز که در سال 1398 حدود 24 درصد جمعیت میانسالان کشور را تشکیل می دادند، وقتی وارد دوره سالمندی شوند، به جمعیت سالمندان تنها در ایران اضافه خواهند شد.
علامه با خطرناک توصیف کردن افزایش آمار سالمندان تنها در ایران در آینده ای نزدیک گفت: از سال 1410 به بعد، تعداد زیادی از افراد بالای 60 سال که در آن زمان دچار تجرد قطعی هستند، یا افرادی که بر اثر طلاق یا فوت همسر، شریک زندگی خود را از دست داده اند، یا زوج هایی که فرزند ندارند یا فقط یک فرزند دارند که امکان نگهداری از آنها را ندارند، به سالمندان تنهایی تبدیل می شوند که بخش مهمی از تبعات ناشی از بحران سالمندی در ایران، متوجه آنها خواهد بود، زیرا امکانات لازم برای ارائه خدمات به آنها در کشور وجود ندارد.
رئیس پیشین دبیرخانه شورای ملی سالمندان ادامه داد: در حالی که پیش بینی می شود در سال 1410، مجموعا بیش از 3 میلیون نفر از جمعیت 13 میلیونی سالمندان ایران، افراد تنها یا بدون همسر باشند، اکنون فقط 14 هزار و 500 تخت سالمندی در سراهای سالمندان سراسر کشور وجود دارد. این یعنی در ایران به ازای هر 620 سالمند، یک تخت سالمندی وجود دارد و این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته، به ازای هر 18 سالمند، یک تخت سالمندی وجود دارد. به عبارت دیگر، نسبت مجموع ظرفیت حضور افراد سالخورده در تمام سراهای سالمندی در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرفته، یک به 34 است!
وی در ادامه اظهار داشت: ما علاوه بر کمبود امکانات لازم برای نگهداری از سالمندان تنها در کشور، دچار ضعف های مهمی در نظام سمن های سالمندی، ارائه خدمات داوطلبانه به سالمندان به صورت محله محور و مسئولیت پذیری اجتماعی در برابر افراد سالخورده هستیم. همچنین مسائل مهمی مثل بیمه بانک زمان یا بیمه مراقبت بلندمدت در ایران وجود ندارد و به همین دلیل، وقتی سالمندان تنها دچار از کارافتادگی می شوند، چون نه پول کافی برای پرداخت خدمات پرستاری در منزل دارند و نه بستر لازم برای بیمه شدن این خدمات در کشورمان فراهم شده است، دچار مشکلات شدیدی خواهند شد.
علامه با بیان این که به طور متوسط 17 درصد از سالمندان دچار از کارافتادگی می شوند، عنوان کرد: برآوردها نشان می دهد که به صورت طبیعی، 5 درصد سالمندان به مراقبت های دائمی و 12 درصد به مراقبت های موردی نیاز دارند. در همین راستا در کشورهای پیشرفته خدمتی با عنوان «بیمه مراقبت بلندمدت» ایجاد شده است و براساس آن، افراد در طول دوره فعالیت خود می توانند مبلغ اضافه تری به عنوان حق بیمه بپردازند تا در دوره سالمندی، بخش عمده هزینه های مراقبت مستمر از آنها توسط شرکت های بیمه پرداخت شود.
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: متاسفانه در ایران، هیچ خدمتی مشابه بیمه مراقبت بلندمدت برای سالمندان پیش بینی نشده و این در حالی است که هزینه مراقبت دائمی یک پرستار از یک سالمند، ماهانه به 10 میلیون تومان رسیده است. در چنین شرایطی، بسیاری از سالمندان حتی اگر هر ماه تمام حقوق بازنشستگی خود را هم بپردازند، بازهم نمی توانند از پس پرداخت هزینه خدمات پرستاری شبانه روزی برآیند.
وی در ادامه تاکید کرد: معضل عدم برخورداری بسیاری از سالمندان از توان پرداخت هزینه مالی خدمات مراقبتی، اکنون یک معضل مهم برخی سالمندان است و اگر تا سال 1410 همچنان زیرساخت ها برای پرداخت هزینه مراقبت از سالمندان توسط شرکت های بیمه فراهم نشود، با افزایش محسوس جمعیت سالمندان تنها در آن زمان، این مساله به یک بحران اجتماعی مهم تبدیل خواهد شد.
علامه با تاکید بر لزوم ایجاد نظام ارائه خدمات داوطلبانه محله محور به سالمندان گفت: با توجه به روند افزایشی جمعیت سالمندان بخصوص سالمندان تنها در ایران در سال های آتی، ما باید نظام بانک زمان، مسئولیت اجتماعی و خدمات داوطلبانه در کشورمان را راه اندازی کنیم و شرایطی را فراهم کنیم که تعدادی از دانش آموزان، دانشجویان، سربازان، بازنشستگان و سالمندان جوانتر، بتوانند بخشی از زمان خود را برای ارائه خدمات مراقبتی به سالمندان تنها به صورت محله محور اختصاص دهند و به ازای خدماتی که به این دسته از سالمندان ارائه می دهند، از برخی تسهیلات مالی و امتیازات اجتماعی بهره مند شوند.
این پژوهشگر حوزه سالمندی تاکید کرد: ما اکنون در شرایطی به سر می بریم که هم جمعیت سالمندان کشور در حال افزایش است، هم تعداد اطرافیان افراد سالمند به شدت در حال کاهش است و هم بسیاری از ساختارهای مربوط به حمایت از سالمندان یا ناقص است یا اصلا وجود ندارد. ایجاد و تقویت این ساختارها، اقدامی بلندمدت به حساب می آید که انجام آن، حداقل 10 سال طول خواهد کشید و با توجه به این که بحران سالمندی در ایران از 1410 آغاز خواهد شد، می توان گفت همین حالا ما حدود دو سال از اجرای برنامه های لازم برای ایجاد و تقویت ساختارهای حمایتی مربوط به سالمندان عقب هستیم.
علامه در توضیح بیشتر درباره جمعیت سالمندان ایران در سال 1410 گفت: با توجه به نمودارهای جمعیتی و وضعیت هرم جمعیتی کشور، احتمالا ایران در سال 1410 بیش از 13 میلیون نفر سالمند خواهد داشت که به نظر می رسد حدود 20 درصد از آنها معادل 2 تا 3 میلیون نفر را سالمندان تنها یا سالمندان بدون همسر تشکیل بدهند.
رئیس پیشین دبیرخانه شورای ملی سالمندان در ادامه گفت: از نظر علمی، منظور از واژه «تنها» کسی است که شب ها در تنهایی به سر می برد. بنابراین اگر فرزندان یک سالمند یا یک پرستار غریبه، روزها از آن سالمند نگهداری کنند و به او خدمت ارائه دهند، اما شب ها او را تنها بگذارند و آن سالمند در تنهایی بخوابد، در آن صورت آن سالمند، تنها محسوب می شود.
این پژوهشگر حوزه سالمندی ادامه داد: بخش دیگری از سالمندان تنها را افرادی تشکیل می دهند که ممکن است به دلیل تجرد قطعی، فوت همسر یا طلاق، همسر خود را از دست داده باشند و از صبح تا شب به تنهایی زندگی کنند. این دسته از افراد سالخورده نیز مانند سالمندانی که یک یا چند فرزند دارند که به دلایل مختلف نمی تواند از آنها مراقبت کند، عملا سالمند تنها محسوب می شوند.
وی در جمع بندی این بخش از توضیحات خود گفت: به نظر می رسد در مجموع در سال 1410، تعداد سالمندان تنهای ایران صرف نظر از داشتن یا نداشتن فرزند، بیش از 3 میلیون نفر خواهد بود. یعنی ما در کمتر از 10 سال آینده، بیش از 3 میلیون سالمند تنها یا بدون همسر در کشورمان خواهیم داشت که حدود دو سوم از آنها را زنان تشکیل خواهند داد.
علامه درباره تاثیر تنهایی بر وضعیت روحی و روانی سالمندان توضیح داد: وقتی یک سالمند دچار تنهایی می شود، زودتر دچار اختلالات شناختی، مشکلات حافظه و کاهش میزان مشارکت اجتماعی می شود و نگهداری از او نیز دشوارتر خواهد شد. همچنین معمولا سالمندان تنها، دسترسی کمتری به غذای گرم پیدا می کنند، همصحبت و همدم ندارند، ارتباطات خانوادگی آنها کمتر است و مجموع این موارد باعث می شود زمینه بروز افسردگی در آنها به شدت بالا برود.
رئیس پیشین دبیرخانه شورای ملی سالمندان ادامه داد: با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما، مشکلات مربوط به سالمندان تنهای زن از سالمندان تنهای مرد بیشتر خواهد بود، زیرا اولا از نظر فرهنگی زنان سالمند شانس ازدواج کمتری از مردان سالمند دارند و ثانیا در سال 1410، حدود دو سوم سالمندان تنها را زنان سالمند تشکیل خواهند داد و اساسا مورد مناسب برای ازدواج با آنها کمتر است. همچنین باید توجه داشت وقتی یک زن دارای تجرد قطعی یا مطلقه بدون فرزند به سن سالمندی می رسد، معمولا والدین او نیز فوت کرده اند و این زن بدون حمایت هیچ کدام از اطرافیان خود، ناگهان در سن سالمندی تنها می ماند و بعید است بتواند تا پایان عمر برای خود همدمی پیدا کند.
وی در ادامه تاکید کرد: این وضعیت به صورت مشابه حتی برای زنان مطلقه یا بیوه ای که یک یا دو فرزند دارند، اما از 1410 به بعد به سن سالمندی می رسند نیز ایجاد خواهد شد، زیرا در آن زمان، فرزندان این دسته از زنان سالمند احتمال ازدواج کرده یا مستقل شده اند و با توجه به مشغله های زندگی، دشواری های معیشتی و ساعت های کاری بالا، به ندرت فرصت نگهداری یا رسیدگی به مادر خود را پیدا می کنند. بنابراین عملا این دسته از زنان نیز با وجود این که فرزند دارند، اما چون از همسر خود جدا شده یا او را از دست داده اند و امکان ازدواج مجدد برایشان نیز به شدت اندک است، به جمع سالمندان تنها می پیوندند.
علامه در بخش پایانی صحبت هایش، توسعه مهدهای سالمندان در ایران را یکی از مهمترین راهکارهای بهبود وضعیت حمایت از افراد سالخورده در سال های آتی توصیف کرد و گفت: اکنون در کشورهای پیشرفته علاوه بر سراهای سالمندان که به صورت شبانه روزی از افراد سالخورده در آنها نگهداری می شود، مراکز روزانه ای با عنوان «مهد سالمندان» نیز ایجاد شده است که در آنها، افراد سالخورده مانند مهدهای کودک از صبح تا عصر مراجعه می کنند و علاوه بر این که در کنار دیگر سالمندان سرگرم می شوند، در آن محیط به تغذیه، غربالگری های شناختی، تمرینات ورزشی و بازی های حافظه ای آنها نیز توجه می شود و ضمن آموزش خودمراقبتی به سالمندان، شرایطی فراهم می شود که آنها هرچه دیرتر دچار از کار افتادگی جسمی یا ذهنی شوند. این در حالی است که در ایران تقریبا مهد سالمندان وجود ندارد و در معدود مراکز مشابه موجود نیز خدمات لازم به اندازه کافی به افراد سالخورده ارائه نمی شود.
این پژوهشگر حوزه سالمندی ادامه داد: یکی دیگر از روش های اجراشده در برخی کشورها برای افزایش حمایت از سالمندان، ایجاد مهدهای تلفیقی است که در آنها مهد کودک با مهد سالمند در یکدیگر تفکیک شده است و خانواده ها می توانند کودکان و سالمندان خود را از صبح تا عصر به این مراکز بسپارند تا هم خیالشان از نگهداری مناسب از کودکان راحت باشند و هم پدربزرگها و مادربزرگها روز خود را در یک محیط شاد سپری کنند. فایده دیگر مهدهای تلفیقی نیز این است که احترام به سالمندان و انتقال ارزش های انسانی در کودکان نهادینه می شود و هم وقتی کودکان می بینند که پدربزرگ یا مادربزرگ آنها در مهد کودک همراه آنها حضور دارد، اطمینان بیشتری به مربیان خود پیدا می کنند و در مهد احساس غریبی نمی کنند.
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران تاکید کرد: نه تنها حضور سالمندان در مهدهای سالمندی یا مهدهای تلفیقی باعث کاهش افسردگی آنها می شود، بلکه در این مهدها، افراد آموزش دیده ای حضور دارند که به صورت روزانه بر وضعیت شناختی، شرایط حرکتی و نحوه مصرف داروی سالمندان نظارت می کنند و همچنین آموزش های لازم در حوزه غربالگری، توانمندسازی، پیشگیری از ابتلا به بیماری و خودمراقبتی را به سالمندان ارائه می کنند. بنابراین مهدهای سالمندی یا مهدهای تلفیقی در واقع کمک مهمی به افزایش «سن امید به زندگی سالم» در سالمندان می کنند.
وی در پایان تصریح کرد: با توجه به روند پیری جمعیت کشور، دولت باید از همین حالا هزینه هایی را به صورت سرانه برای افزایش ارائه حمایت های گوناگون از سالخوردگان جامعه از جمله توسعه مهدهای سالمندان، گسترش سراهای سالمندی، ایجاد نظام ارائه خدمات داوطلبانه محله محور به افراد سالخورده، بیمه بانک زمان و بیمه مراقبت بلندمدت از سالمندان بپردازد.