عصر ایران؛ سروش بامداد- معرفی شمارۀ تازۀ مجلۀ «تجربه» در دوازدهمین روز مهرماه به این خاطر نیست که تازه منتشر شده که اتفاقا به موقع و درست اول مهر 1401 منتشر شد.
هر چند معمول نیست که تصویر یک شخصیت در دو شمارۀ پیاپی روی جلد بنشیند اما باید در نظر داشت که در شمارۀ قبل فرصت کافی در اختیارشان نبوده و این یک نیز تنها به سایه اختصاص ندارد و به همین خاطر تصویر محمدرضا شجریان و هوشنگ ابتهاج بر روی جلد نشسته و مناسبت هم روشن است: زادروز اولی و چهلمین روز درگذشت دومی و البته با موضوع "نیمقرن همکاری و رفاقت هوشنگ ابتهاج و محمد رضا شجریان".
چنان که اشاره شد مجله در اول مهر منتشر شده و اگر معرفی ما که همان روز صورت می پذیرفت 11 روز بعد انجام میشود. سبب فضای ملتهب این 11 روز اما سبب تأخیر در معرفی این شماره شد که به واقع یک ویژه نامه است دربارۀ رابطۀ این دو.
در یادداشت اول مجله به واژۀ «خنیاگر» اشاره شده که حاصل کلمه وصداست و اگر ساز محمد رضا لطفی را هم اضافه کنیم مثلث هنری بی نظیری فرایاد می آید و در اینجا از اینان با عنوان «سه یار دبستانی» نام برده شده است.
سه یار دبستانی در تاریخ ایران یادآور رابطۀ حکیم عمر خیام و خواجه نظام الملک و حسن صباح است اما در بیشتر مطالب «تجربه» به تأثیر متقابل شجریان و سایه پرداخته شده و دست آخر در نمییابی سایه، شمس سیاوش بوده یا سیاوش شمس سایه؟
شمس، مراد مولانا بوده اما سایه با این که 12 سال از شجریان بزرگ تر بود و او بود که در رادیو به شجریان که هنوز سیاوش بیدکانی بود و به نام اصلی شناخته نمی شد پر وبال داد اما بعدتر گفت شجریان برای او هم پسر و هم برادر و هم پدر بوده است و این به منزلۀ اذعان به ارتفاع گرفتن خسرو آواز ایران است.
مهم ترین و جذاب ترین پرسشهایی که در ویژهنامۀ تجربه به آنها پاسخ داده شده از این قرار است:
هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شجریان چه نسبتی به هم داشتند؟ آغاز یکیشدن و همکاریهای نزدیکشان چه زمانی بود؟ چه کارهای مشترکی با هم داشتند؟ شجریان چه کارهایی را از سایه خوانده است؟ در آثار مشترکشان، نقش شعر سایه و صدا و کاراکتر شجریان در موفقیت آنها چه بود؟ قطعۀ «سپیده» در چه شرایطی منتشر شد و چگونه به سرود غیررسمی مردم ایران با هزار امید و آرزو بدل شد؟ در دوران مدیریت سایه بر رادیو، شجریان چه میکرد؟ منتقدان سایه در آن دوران چه میگویند؟ ماجرای استعفای دستهجمعی از رادیو فردای 17 شهریور 1357 چه بود؟ نامۀ استعفا چگونه شکل گرفت؟ اختلافات سایه و شجریان در نزدیک به نیم قرن دوستی و نزدیکی و همکاری چه بود؟ چرا شجریان در دو دهۀ ۶۰ و ۷۰ تقریبا هیچ شعری از سایه نخواند؟ این دو در نهایت چطور با اختلافاتشان کنار آمدند و از آن عبور کردند؟ آغاز فعالیت دوباره آنها چگونه شکل گرفت؟ «جام تُهی» در چه شرایطی منتشر شد؟ تاثیر متقابل موسیقی و سیاست بر هم چیست؟
جدای پاسخ به این پرسش ها از زوایای گوناگون و برای آن که بدانیم سیاست چگونه بر هنر اثر می گذارد و هر قدر هم هنرمندان خود را از متن کنار بکشند باز سیاست با آنها کار دارد گزارش بسیار حرفهای و خواندنی صابر محمدی با عنوان «تهران ملتهب ابوعطا» بسیار جذاب است چون در آن آمده که در 14 اسفند 1359 که اولین رییس جمهوری ایران به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران سخنرانی داشت و درگیری شدیدی رخ داد که به سطح شهر کشید محمد رضا لطفی به صورت ناخواسته وسط معرکه گیر میافتد در حالی که شجریان از 4 بعدازظهر مقابل خانۀ او در خیابان ویلا منتظر بوده تا با هم برای کنسرت در سفارت آلمان آماده شوند و فراموش میکنند به سایه اطلاع دهند و جالب این که هر چند لطفی دو سه ساعت در کمیته بوده تا سوء تفاهم رفع شود اما همان شب یکی از بهترین کنسرت ها شکل می گیرد.
این گزارش و مطالب دیگر را در این شمارۀ تجربه میتوان خواند و در زمره شمارههایی است که مشمول مرور زمان نمیشود و هر از گاهی می توان به آن رجوع کرد.
تجربه به خاطر افزایش قیمت از 60 به 75 هزار تومان پوزش خواسته ولی همان گونه که همواره مثال می آوریم می توان با قیمت مشابه یک ساندویچ کالباس مقایسه کرد. بله، دیگر نمی گویم پیتزا چون خوش بختانه مجله از پیتزا ارزان تر است!