همه چیز از یک اتفاق تلخ شروع شد. با فوت یک خانم جوان با نام مهسا امینی بسیاری از مردم ناراحت شدند و هرکس به طریقی نسبت به این حادثه واکنش نشان داد، اما برخی از چهرههای سیاسی که در گذشته مسئولیتهای دولتی و حکومتی داشتند و نسبت به ساز و کارهای اجرایی و قضایی آشنا بودند، موضعگیریهای تندی کردند و قضاوتهایی داشتند.
پس از فوت خانم مهسا امینی، در تهران و چند شهر دیگر تجمعات اعتراضی برگزار شد، اما این تجمعات خیلی زود با آتشبیاری رسانههای فارسی زبان و روایتهای یکسویه هیجانی به خشونت میل پیدا کرد و شعارها نیز سمت و سوی دیگری یافتند؛ به گونهای که حتی برخی از افراد که در اغتشاشات و آشوبها حضور پیدا کرده بودند و اقدام به تخریب اموال دولتی و عمومی کرده بودند، نه میدانستند مهسا امینی کیست و نه میدانستند موضوع چیست.
اتفاقات چند روز گذشته حوادث تلخ و تاسفباری به همراه داشت، از کشته شدن انسانهای بیگناهی که اصلاً در مراکز تجمعات و اغتشاشات نبودند و خانوادههایشان نیز در گفتگوهای مختلف بر این موضوع تاکید داشتند تا شهادت و مجروح شدن مردم و نیروهای انتظامی و بسیج به فجیعترین شکل؛ یکی از آنها ۱۹ ضربه چاقو از سوی آشوبگران به بدنش وارد شد و دیگری را زنده زنده آتش زدند که تمامی اینها یادآور جنایتهای سازمان مجاهدین خلق و گروهکهای تجزیهطلب کومله و دموکرات در دهه شصت و خشونتهای داعش در سالهای اخیر در سوریه و عراق بود.
اما خشونتی که بر روی اعتراضات مردم چنبره زد، نباید موجب شود تا اعتراضات را نادیده گرفت و گفتگو درباره آنها را به فراموشی سپرد. نگاه آسیبشناسانه و اصلاحگرایانه نسبت به فرآیندها و دیدن نسلی که در بستر فضای مجازی در حال رشد است، از ضرورتهای حکمرانی است. در کنار آن نیاز است که امروز بیش از گذشته با یکدیگر صحبت و گفتگو کرد تا برای درک و حل مسائل به راهکارهایی دست یافت.
در همین رابطه با حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا گفتگو کردیم که متن آن را در ادامه میخوانید:
فوت خانم مهسا امینی اتفاقی تلخ و دردناک بود و سوالات و ابهامات بسیاری در افکار عمومی به وجود آورد و عواطف مردم کشورمان نیز جریحهدار شد که به اعتراضهایی انجامید. اما شاهد بودیم که این اعتراضات به سرعت شکل خشنی به خود گرفت و از مسیر اصلی منحرف شد. مدیران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی در چنین مواقعی چه کاری باید انجام بدهند تا هم به سوالات و ابهامات مردم پاسخ داده و هم حق اعتراض آنها به رسمیت شناخته شود و در نهایت از سودجویی دشمنان و مغرضان جلوگیری شود؟
حادثهای در کشور رخ داده است که سرعت در انتقال اطلاعات، اتقانسازی و سلامت در اطلاعرسانی خیلی میتواند در جلوگیری از وقوع حوادث دیگر موثر باشد. این کار همچنین میتواند نگرانیها را کاهش دهد و از گسترش شایعات جلوگیری کند.
اما باید توجه داشت که اعتماد مردم در گذشته آسیب دیده است و با یک خبر و یک اطلاعرسانی نمیتوان اعتماد را به مردم بازگرداند. مردم با توجه به عملکردی که در برخورد مدیران با مفسدان اقتصادی و... در ذهن دارند، اعتماد خوبی ندارند و به سختی اخبار و اطلاعات را باور میکنند. با این وجود اگر اطلاعرسانی سریع، صریح و دقیق صورت میگرفت، تا حدودی میتوانست موثر باشد.
ضمن اینکه باید توجه داشت، اگر حادثهای رخ میدهد، اگر فردی یا افرادی مقصر هستند و قصوری رخ داده است، مسئولیت خطایشان را برعهده بگیرند و بگویند آمادگی داریم تا هرگونه مجازاتی را بپذیریم. در برخی کشورها میبینیم که یک وزیر به دلیل اتفاقی که در زیرمجموعهاش رُخ داده است، استعفا میدهد. این فرهنگ باید در نظام اداری و حکومتی ما جاری شود که اگر قصوری در دستگاهی صورت گرفت، مسئولان آن دستگاه آن قصور را برعهده بگیرند. مردم وقتی صداقت مسئولان را ببینند، قانع خواهند شد.
اما در خصوص حادثهای که هیچگونه قصور و تقصیری نبوده موضوع تا حدودی فرق میکند. بالاخره در مجموعهای یا دستگاهی، اتفاقی رخ داده است که مقصری هم ندارد. اینجا چه باید کرد؟ نخست اینکه سرعت در اطلاعرسانی و اتقانسازی در اینجا نیز خیلی مهم است. در ماجرای فوت خانم مهسا امینی که حادثهای تلخ بود و افکار عمومی را جریحهدار کرد، باید چنین کاری به سرعت انجام میگرفت.
آن دستگاهی که در حین انجام ماموریت، چنین اتفاقی در مجموعهاش رخ داده است و تاکنون قصور و تقصیری هم به اثبات نرسیده است، اطلاعرسانی و اتقانسازی باید انجام دهد.
اگر ممکن بود پزشکی قانونی زودتر اعلام نظر میکرد شاید کمتر شاهد اتفاقات تلخ پس از آن میبودیم. البته گویا تجزیه و تحلیل نمونههایی که برداشته شده است، زمانبر است، اما امیدواریم بالاخره هرچه زودتر مشخص شود. ضمن اینکه نباید از نظر دور داشت که به صورت مرحلهای به سوالات و ابهامات تا حدودی پاسخ داده شده است. فیلمی که منتشر شد تا حدودی قانعکننده بود. بعد هم پزشکی قانونی در مرحله اول اعلام کرد که در جمجمه این خانم اثری از ضرب و شتم وجود نداشت. ولی به هر حال مردم منتظر هستند تا پزشکی قانونی نظر خود را اعلام کند.
در جمعبندی پاسخ به این سوال باید بگویم که نیازمند کمیته یا شورایی در کشور برای امر اطلاعرسانی هستیم تا در هنگام بروز وقایع و حوادث اخبار مختلف و پراکندهای منتشر نشود که اعتماد عمومی را خدشهدار کند.
در ماجرای ترور شهید فخریزاده ابتدا یک چیزی گفته شد و بعد چیز دیگری گفته شد. خبرها و روایتهای متضاد و نادرستی منتشر شد که ابهامات و سوالهایی به وجود آورد. باید از انتشار خبرهای نادرست جلوگیری کرد. دستگاهها مسئول هستند تا اطلاعرسانی دقیق و صحیح داشته باشند.
در خصوص حادثه هواپیمای اوکراینی نیز چنین اتفاقی رخ داد. لازم است کمیته یا شورایی با ترکیبی از صدا و سیما و دیگر اعضاء زیر نظر شورای عالی امنیت ملی شکل بگیرد که شاهد بروز روایتهای نادرست و خدشهدار نباشیم. اخبار نیز سریع و با فوریت به مردم منتقل شود. اصل اساسی در زمان بروز چنین وقایعی، حفظ سلامت و صداقت اطلاعرسانی است.
نیازمند احیای مناظرات و گفتگوها هستیم
در جامعه ایران مانند سایر جوامع نسبت به موضوعات مختلف نقد، گلایه، اعتراض و نارضایتی وجود دارد. مردم نیز حق دارند که اعتراض و گلایه خود را نسبت به موضوعی اعلام کنند. اما وقتی مردم در خیابان یا هر جای دیگری حضور پیدا میکنند تا حرفشان را بیان کنند، این اعتراض تبدیل به خشونت میشود که از شعارهای ساختارشکنانه شروع میشود و به کشتهسازی میرسد. حرف اعتراضی مردم هم به حاشیه رانده میشود. چه کار باید کرد تا مردم اعتراض خودشان را بدون مزاحمتهای بیرونی و به صورت دقیق به مسئولان و حاکمیت منتقل کنند؟
این مساله از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مطرح بوده و آن این بوده که مردم چگونه میتوانند اعتراضات خود را نسبت به موضوعات مختلف اعم از موضوعات صنفی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی بیان کنند و برای این کار چه شرایطی را باید فراهم کرد؟ بالاخره مردم باید در جایی جمع شوند و حرفهایشان را بیان کنند. آنهایی هم که مسئول هستند، حرفها را بشنوند و پاسخ بدهند. آن صحبتها نیز در رسانهها منعکس و به اطلاع عموم مردم رسانده شود. متاسفانه تاکنون چنین شرایطی فراهم نشده است.
رهبر معظم انقلاب بارها بر لزوم برگزاری و توسعه کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها و... تاکید کردند. البته این سطحش تاحدودی با آن موضوع تفاوت دارد، اما بالاخره نقطه آغازی است تا هر کسی که نسبت به موضوعات مختلف حرف، ابهام، نقد و اعتراضی دارد در آنجا بیان کند. هیچ کس هم حق ندارد به آن کسی که حرف میزند برچسب و تهمت بزند و باید فرهنگسازی صورت بگیرد. این مدل میتواند در ادامه در جامعه گسترش یابد و باب گفتگو و اظهار عقیده در جامعه بازتر شود.
در اوایل انقلاب مناظرههایی در تلویزیون برگزار شد که چهرههای مختلف از گروههای فکری و سیاسی متفاوت و بلکه متضاد حضور یافتند، حرفهایشان را گفتند و همدیگر را هم نقد کردند. آن مناظرات بسیار خوب بود. مردم نیز پیگیر بودند. یکی از راهکارها میتواند احیای همین مناظرات و گفتگوها باشد. صدا و سیما در چند شب، گفتگوهای مناظرهای برگزار کرد که خوب و مفید بود و برای مردم نیز جذاب بود، اما بعضا از پختگی کافی برخوردار نبود.
لازم است به تشکلهای صنفی و هر گروه و نهادی که شبیه اینهاست، بها و فرصت داده شود تا آنها بتوانند این کارها را انجام بدهند و در نهایت از تبدیل شدن اعتراض به تشنج و درگیری جلوگیری کنند.
اما متاسفانه شرایط اجتماعی کشور ما به گونهای است که هرگاه اتفاقی پیش آمده و گروهی برای اعتراض و مطالبه به خیابانها آمده، آن اعتراض به خشونت کشیده شده است. به طور مثال مردم برای آب به خیابان آمدهاند و میگویند آب میخواهیم، اما یکباره عدهای سوار بر این اعتراضها میشوند و اغتشاش میکنند.
مسئولان از اعتراضات مردم صیانت کنند
دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی در اینباره مسئول هستند و نباید اجازه بدهند عدهای از مطالبه و اعتراض مردم سودجویی کنند، حرف مردم را به حاشیه ببرند و ناامنی و هرج و مرج ایجاد کنند. مسئولان باید از اعتراضات مردم صیانت کنند. البته لازم است آن کسانی هم که دعوت به تجمع و اعتراض میکنند با نهادها هماهنگی داشته باشند که از وقوع حوادث جلوگیری شود. نهادها و مسئولان نیز باید پذیرای اعتراضات باشند و مسئولیت تامین امنیت معترضان را برعهده بگیرند. حتی اگر تجمعی هم بدون هماهنگی قبلی صورت گرفته، آنها را هدایت کنند تا خطری حرف و جانشان را تهدید نکند.
شاید این کار زمانبر باشد، اما با اصلاح قوانین و فرهنگسازی در بین مسئولان و مردم میتوانیم در آینده شاهد برپایی تجمعات و اعتراضاتی باشیم که مردم حرفهایشان را مستقیم و صریح و در امنیت کامل به مسئولان منتقل، مطالبه و در ادامه پیگیری کنند.
البته نباید از نظر دور داشت که حضور مسئولان در بین مردم در این رابطه خیلی مهم است. سفرهای استانی آیتالله رئیسی بالاترین مقام اجرایی کشور و دیدار مستقیم با مردم در تحقق این خواسته تا حدودی اثرگذار و مفید است. حضور مسئولان در بین مردم خیلی مهم است و باید به روال و فرهنگ در بین کارگزاران تبدیل شود. مردم هرچقدر مستقیمتر و بیواسطهتر حرفهایشان را به مسئولان بگویند و مسئولان نیز پاسخ بدهند و پیگیری کنند، التهابات در جامعه را کاهش خواهد داد.
در هر کشوری اقشار مختلف مردم تجمع میکنند و حرفهایشان را میزنند، اما در ایران هر قشری که میآید مطالبه کند، به نوعی زمینه ساز ضربه به نظام میشود. چرا باید اینگونه باشد؟ البته ماجرای اخیر نشان داد که استحکام نظام بسیار بیشتر از آن چیزی است که دشمنان فکر میکنند.
از رئیسجمهور، قوه قضائیه، مجلس و صدا و سیما خواسته میشود تا در راستای تحقق اعتراضات مسالمتآمیز گامهای جدی و عملی بردارند تا در آینده شاهد بهرهبرداری دشمنان نباشیم و مردم نیز به حق و حقوقشان دست پیدا کنند. یکی از کسانی که به برنامه مناظره در صدا و سیما دعوت شده بود، میگفت من چندین سال است که به صدا و سیما نیامده و دعوت نشدهام. این اصلاً خوب نیست. همه باید در صدا و سیما فرصتی برای حرف زدن داشته باشند. از سواد رسانهای مردم سخن گفته میشود، اما آن کسانی که مسئولیت دارند اقدام جدی انجام نمیدهند. رسانهها باید محل گفتگوی افکار مختلف باشند. رشد و بلوغ جامعه در گرو گفتگوست. مردم کسانی را که اهل فکر و نظر هستند، میپسندند و دوست دارند. باید به گفتگو و مناظره بها بدهیم.
برخی میگفتند انقلاب در حال بازگشت به عقب است
از روز نخستی که آن اتفاق برای خانم مهسا امینی رُخ داد و ایشان به کما رفت، برخی از چهرههای سیاسی که در گذشته سابقه مشارکت در فتنه ۸۸ و اتفاقات دیگر داشتند، دست به کار شدند و به بهانه این اتفاق فضاسازیهایی انجام دادند. در ادامه هم دیدیم که مقامات غربی و آمریکایی در این باره اظهار نظر کردند و مشخص شد که عدهای در داخل و خارج از کشور به دنبال بهرهبرداری سیاسی هستند. رسانههای فارسیزبان که به عربستان سعودی، انگلیس و آمریکا وابسته هستند نیز به صورت گسترده و وسیع به پوشش اخبار این اتفاقات پرداختند. در نهایت هم دیدیم گروهکهای وابسته که در ۴ دهه گذشته سابقه اغتشاش، آشوب و تجزیهطلبی در ایران دارند وارد میدان شدند و این اتفاقات پدید آمد که منجر به کشتهشدن چند نفر از هموطنانمان شد. برنامه دشمنان از ایجاد آشوب چه بود و چه اهدافی داشتند؟
در طول چهل سال گذشته، در پایان هر دهه شاهد غائله و فتنهای بودیم. در سال ۶۸ ماجرای آقای منتظری پیش آمد. در سال ۷۸ حوادث کوی دانشگاه به وجود آمد. در سال ۸۸ پس از انتخابات ریاستجمهوری فتنه بزرگی رُخ داد. در سال ۹۸ نیز شاهد بودیم که در پی اعتراض مردم به افزایش قیمت بنزین و... حوادثی پیش آمد.
در چند سال اخیر فاصله حوادث و اتفاقات کمتر شده است. دشمن دنبال بهانه است تا از این حربه استفاده کند و داخل کشور را ناآرام سازد. آنها به این باور رسیدند که از بیرون نمیتوان نظام را دچار چالش کرد و باید از درون ، این انقلاب را از بین ببریم. آنها برای دستیابی به این هدف از هر بهانهای استفاده میکنند تا جامعه را به هم بریزند و مردم را وسط خیابان بکشانند. اما واقعاً آنها در به میدان آوردن مردم دچار مشکل شدهاند.
دشمنان در جنگ سخت نتوانستند کاری انجام بدهند و در جنگ نیمه سخت نیز راهی پیدا نکردند، اما در جنگ نرم و با تغییر اندیشه و ذائقه سیاسیون و مردم امیدوارند که بتوانند کاری انجام بدهند. خوشبختانه تاکنون آنچنان موفق نبودند. این را فقط من نمیگویم، بلکه غربیها هم میگویند. دانشمندی به نام کرین برینتون با مقایسه چند انقلاب، انقلابها را به چهار مرحله ماهعسل، میانهروها، رادیکالها و دوران آرامش (ترمیدور) یعنی بازگشت به عقب و حذف آرمانهای انقلاب تقسیم کرده است. او در دوره دولت قبل عنوان کرد که انقلاب ایران اکنون در مرحله بازگشت به عقب قرار دارد. اما شما شاهد هستید که با انتخاب آیتالله رئیسی و اقداماتی که وی تاکنون انجام داده و تاحدودی مورد رضایت مردم بوده و امید را به جامعه برگردانده، فرضیه ایشان رد شد و انقلاب در مسیر آرمانهایش در حرکت است. جنگ روانی و فرهنگی هم اثر اساسی در مسیر انقلاب مردم ایران نداشته است.
بنابراین به خوبی میتوان فهمید که چرا دشمنان در برهه کنونی به دنبال آشوبآفرینی در جامعه هستند. ایران علیرغم تحریم توانسته در شرایط خوبی قرار بگیرد. عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای بسیار مهم است و امتیازات بسیار خوبی در حوزههای اقتصادی، تجاری، فرهنگی، نظامی و سیاسی برای ما به همراه خواهد داشت. در یک سال گذشته ارتباط و همکاری ایران با کشورهای همسایه توسعه یافته است. حضور رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل نیز نشان داد که ایران قدرتمند است. ایستادگی ایران بر روی مواضعش در مذاکرات نیز نشان داد که ایران مقتدر است. حماسه اربعین نیز حرکت عظیم و بزرگی بود که دشمنان را دچار سرخوردگی و یاس کرد. دشمنان اصلاً دوست ندارند دو ملت ایران و عراق به هم نزدیک شوند.
ضمن اینکه نباید فراموش کرد که اروپا شرایط بحرانی دارد و با بحرانهای آب، غذا، سوخت، تورم و... روبرو است. اروپایی که همواره در کنار آمریکا قرار داشت و خودش را قدرت بزرگی میدانست، اکنون در شرایطی قرار گرفته است که برای تامین سوخت متمسک به روشهای قدیمی همچون ذغالسنگ و... شده است تا زمستان سختش را بگذراند.
بنابراین دشمنان به دنبال تحت الشعاع قرار دادن موفقیتهای اخیر ایران و مردم بودند. آنها در صدد بههمریختگی و آشوب در کشور هستند. آنها دوست ندارند ایران امنیت داشته باشد و کشوری امن باشد. دشمنان میخواهند ایران جزیره و کانون ثبات و آرامش نباشد.
برخورد با آشوبگران باید بازدارنده باشد
دشمنان و آشوبگران در روزهای گذشته ما را دچار زحمت کردند، اما طرفی نبستند. دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی باید هوشیارتر عمل کنند. باید رصد و اشراف خود را افزایش دهند و نسبت به اقدامات و تحرکات دشمنان و ضدانقلاب تحلیل و پیشبینی بهتری داشته باشند. باید عناصر اصلی را قبل از هرگونه اقدامی شناسایی و دستگیر کرد. حجم تخریب دستگاههای خودپرداز، خودروهای آمبولانس، ماشینهای آتشنشانی، اتوبوسهای حمل و نقل شهری و... جای تعجب دارد، اینها اموال مردم است و برخی از این آمبولانسها توسط خیرین عزیز و گرانقدر به مجموعه بهداشت و درمان و برای خدمترسانی به مردم اهدا شده است.
باید موانع بازدارنده متعددی در برابر آشوبگران قرار داد تا دیگر اجازه نیابند به اموال مردم خسارت بزنند. آن آقا یا خانمی که با هزار زحمت و در این گرانی خودرو خریده است، چرا باید ماشینش توسط اراذل و اوباش در آتش بوزد؟ پلیس باید اقتدار داشته باشد. اقتدار او بازدارنده خواهد بود. یک شرور بر گردن پلیس کارد کشید و او را به شهادت رساند. آن افسر چون به لحاظ قانونی نمیتوانست دست به اسلحه ببرد، بازدارندگی نداشت و به شهادت رسید و زن و فرزندش داغدار شدند. پلیس باید مقتدر و حضورش بازدارنده باشد.
امنیت کشور را نباید شوخی گرفت. نباید از مردم انتظار داشت که برای هر اتفاقی به صحنه بیایند و غائله را به اتمام برسانند. مردم ایران، مردم بسیار خوب و نجیبی هستند و وظیفه مسئولان، خدمت به آنهاست. این مردم در چهل سال گذشته وفاداری خود را به نظام و انقلاب نشان دادهاند، امنیت، وحدت و انسجام را هم در رهبری میبینند. اکنون وقت آن است که مسئولان با خدمترسانی بیوقفه، رضایت مردم را افزایش دهند و آنها را به آینده امیدوارتر سازند. به هرحال نباید اجازه داد آشوبگران و اغتشاشگران به صف مردم و معترضان نزدیک شوند؛ چه رسد به اینکه وارد آنها شوند.
انتظار است دستگاه قضا با آن کسانی که در این چند روز امنیت مردم را به خطر انداختند و چندین نفر را کشتند، برخورد جدی کند. اگر مجازات بازدارنده نباشد، اثرگذار نخواهد بود. همانگونه که برخورد با گرانفروشان تشدید شد، با آشوبگران نیز باید برخورد شدیدی صورت بگیرد. عناصری که فاسد هستند و دست به هر اقدامی میزنند، باید مورد برخورد قرار بگیرند.
دوقطبیشدن جامعه خطر بزرگی برای ایران است
نکته دیگر در مورد سلبریتیهاست. ما در کشور، نظام مهندسی، نظام پزشکی و... داریم که اینها برای خودشان ضوابطی دارند. اما چه ضوابطی برای سلبریتیها مشخص شده است؟ آن کسی که عضو نظام مهندسی است، هر کاری دلش بخواهد میتواند انجام بدهد؟ چرا برای سلبریتیها ضوابط مشخص نمیشود؟ هنرمندان متعهد و دوستدار ایران باید دست به کار شوند و نظامی ایجاد کنند تا عدهای به دلایل مختلف چهره هنرمندان را مخدوش نکنند. برخی از اینها که این روزها علیه نظام تحریک به آشوب و اغتشاش کردند، توسط همین مردم و نظام تبدیل به چهره شدند. اینها بوی کباب به مشامشان خورده بود، اما الان ماندهاند که چه کنند و دنبال راه بازگشت هستند. برخی برای پول و میلیاردر شدن دست به هر کاری میزنند و چهره جامعه هنری را هم خراب میکنند.
در اینجا لازم میدانم به نیروهای مومن، مذهبی و انقلابی توصیه کنم که مراقب باشید جامعه دو دسته و دو قطبی نشود. هدف بزرگ دشمن دو قطبی کردن جامعه است. نباید در زمین دشمن بازی کرد. هرگونه دوقطبیسازی در هر موضوعی خطرناک است. دوقطبیسازی آثار و پیامدهای بسیار بدی برای جامعه و امنیت دارد. باید با گفتگوی همدلانه از وقوع دوقطبیسازی جلوگیری کرد. جامعه امروز بیش از گذشته نیاز به گفتگو دارد. دوقطبیسازی نه تنها به نظام و انقلاب ضربه میزند، بلکه ایران عزیز را دچار خطر و بحرانهای امنیتی و بزرگ میکند. دشمنان هدفشان تنها نظام و انقلاب نیست، بلکه ایران را نیز نشانه گرفتهاند و به دنبال تجزیه آن هستند.
دشمنانی که در برابر نظام جمهوری اسلامی ایستادند، دشمنان اسلام و ایران هستند. آنها با اسلام سعودی، مالزی و حتی ترکیه مشکلی ندارند. با شیعه انگلیسی هم مشکلی ندارند، اما از اسلام اهل بیت هراس دارند. از ایران نیز هراس دارند، چرا که همواره در طول تاریخ در برابر مستعمران و مستکبران ایستاده است. بنابراین راه مقابله را در تجزیه این کشور میبینند که البته در دستیابی به این آرزو ناکام مانده و خواهند ماند.
از ابتدای پیروزی انقلاب همین گروههایی که در روزهای اخیر در اغتشاشها و آشوبها فعال بودند و اسلحه وارد کشور کردند که البته از سوی نیروی زمینی سپاه نیز پاسخ توپخانهای و پهپادی دریافت کردند، به دنبال تجزیهطلبی ایران بودند. در گذشته بارها این شعار را سر دادند، اکنون هم به شعارهایشان رنگ و روی آزادی و جنسیت دادند تا به هدفشان دست یابند. مردم ایران در برابر هر گروهی که به دنبال تجزیهطلبی باشد با قدرت خواهد ایستاد و اینها قطعاً راه به جایی نخواهند برد.
مردمِ اقوام مختلف به خصوص مردم عزیز کُرد، دوستدار ایران هستند و این را در دورههای مختلف نشان دادند. آنها به خوبی میدانند که تجزیه ایران، امنیت در منطقه را از بین خواهد برد و راه را برای تسلط بیگانگان هموار خواهد ساخت. تجربه تجزیه امپراطوری عثمانی جلوی چشم مردم منطقه است و مردم اجازه نخواهند داد، چنین اتفاقی تکرار شود. همه ما منافعمان در این است که یکپارچه زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران باشیم.
بیشتر بخوانید :
۲۱۲۲۰