به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، مهرماه سال ۱۳۹۳ بود که آیت الله مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز به رحمت ایزدی پیوست؛ چهرهای که جواد جهانگیرزاده نماینده ادوار مجلس درباره تاثیر آن بر جریان اصولگرایی گفته بود: شیخوخیت آیتالله مهدوی کنی(ره)، مشی سیاسی وی، برخورد متوازنش با جریانات و رگههای مختلف اصولگرایی و تلاش و اهتمام آیتالله برای گسترش وحدت در میان جریانات اصولگرایی تقریبا بینظیر بود و مطمئنا پر کردن جای وی خیلی سخت است.
وی با بیان اینکه جریان اصولگرا یک جریان بالنده و پویاست، یادآور شد: با این وجود پر کردن خلاء آیتالله مهدوی کنی(ره) کار دشوار و سختی است و من امیدوارم این اتفاق به سرعت در جریان اصولگرایی رخ دهد و فرد ریش سفیدی وجود داشته باشد که حرفش برای همگان حجت باشد و قابل پذیرش. من فکر میکنم فعلا پر کردن جای خالی آیتالله مهدوی کنی(ره) خیلی سخت است و من معتقدم انقلاب در سال ۹۳ یکی از بهترین، وزینترین و جامعترین یاران خود را از دست داد.
و در این سال در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در آذرماه سال ۱۳۹۹ آیت الله محمد یزدی دبیرکل جامعه مدرسین حوزه علمیه دار فانی را وداع گفت و در دی ماه ۱۳۹۹ هم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی پدر معنوی و تئوریسین جبهه پایداری انقلاب اسلامی به لقا الله پیوست. اما این سه شخصیت در زمانه خود هر کدام منشا تاثیرگذاریهایی بودند که اگرچه متفاوت بود، اما فقدان هر کدام به طور طبیعی جریان راست و راست سنتی را دچار تغییراتی اساسی کرد.
تا جایی که احمد شریف عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاح طلبان در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در این باره گفته است: در دوره های گذشته انتخابات با وجود شخصیتهای بزرگی همچون مرحوم آیتالله مهدوی کنی باز هم اصولگرایان نتوانتسند به وحدت برسند، الان که با خلاء این افراد هم مواجه هستند پیش بینی من این است که در انتخابات پیش رو هم مجددا اصولگرايان با تعدد نامزد مواجه خواهند شد و ناكام بزرگ انتخابات خواهند بود؛ باید ببینیم مردم چه تصمیمی میگیرند.
مهدی هاشمی نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی هم در این باره گفت: پس از رحلت حضرات آیات مهدوی کنی، محمد یزدی و مصباحیزدی به عنوان سه ضلع مثلث تاثیرگذار در جناح راست، باید منتظر ظهور چهرههایی تازه در این جناح بود که لزوما به طور کامل متاثر از این سه نخواهند بود؛ چه بسا تندتر باشند و چه بسا در برخی امور، موضع و رویهای کاملا متفاوت از اسلاف خود در پیش گیرند.
او ادامه داد: علی لاریجانی، علیاکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف شخصیت های بزرگ و ارزشمندی در جریان اصولگرا هستند؛ ولی ما باید به دنبال شخصیت های دینی و معنوی باشیم. در کنار این شخصیت های دینی، این افراد هم می توانند در جهت حفظ آرامش و هدایت جامعه به سوی وحدت بسیار موثر و نقش آفرین باشند. به زودی جایگزین هایی که بتوانند این نقش اعتدالی و اجماعی را داشته باشند در جریان اصولگرایی پیدا می شود.
هاشمی افزود: در حال حاضر شخصیت های زیادی برای رهبری اصولگرایان مطرح هستند، افرادی چون حجتالاسلام ناطق نوری، حجت الاسلام طباطبایی، حجت الاسلام موحدی کرمانی و حجت الاسلام تقوی؛ اما نکته مهم این است که بدانیم که در گذشته این گونه نبوده است که یک فرد رهبری اصولگرایان را داشته باشد؛ بلکه اجماعی از علمای اصولگرایی این نقش را به عهده داشتند. در حال حاضر نیز این گونه است و باید اجماعی از علمای اصولگرا در این زمینه نقش آفرینی کنند.
از همین رو نیز ما به سراغ برخی از شخصیتهای سیاسی رفتیم تا درباره وضعیت جریان اصولگرایی پس از فقدان این شخصیتها از آنها جویا شویم.
سیدمحمد حسینی دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در پاسخ به این سوال ما که وضعیت جریان اصولگرایی پس از فقدان رهبران معنویاش چه خواهد شد گفت: علی القاعده رحلت آیت الله مصباح نباید تاثیر منفی و قابل ملاحظهای بر همگرایی اصولگرایان داشته باشد، بلکه در فقدان این عالم ربانی، دوستداران وی بیش از گذشته بر ضرورت همبستگی تاکید خواهند داشت.
او ادامه داد: مرحوم آیتالله مصباح در انتخابات گذشته هم کمتر با صراحت ورود در عرصه داشت، مگر در برخی از مواقع آن هم در جمع خواص نکاتی را بیان میکرد. البته رحلت این متفکر وارسته، ضایعه جبران ناپذیری برای ایران و عالم اسلام محسوب میشود، زیرا که وی اندیشمند، اسلامشناس، فیلسوف و مجتهد مجاهدی بود که نقش بسیار قابل توجهی در روشنگری و پیشبرد آرمانهای امام، رهبری و دکترین ولایت فقیه داشت که امیدواریم شاگردان فاضل آیتالله مصباح یزدی راه و اندیشه نورانى وی را با همت والا ادامه دهند.
صادق کوشکی فعال سیاسی اصولگرای دیگر هم دراین باره گفته است: «پایداریها با استفاده از اعتبار و حمایت آیتالله مصباح در انتخابات فعالیت میکردند و حالا فقدان حامی به معنای تغییر رویه آنان نخواهد بود، هر چند که شاید این فقدان باعث تضعیف آنان شود ولی در رویه و عملکرد آنان تاثیرگذار نخواهد بود.»
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه هم در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره تغییرات وحدت در میان اصولگرایان پس از ارتحال آیت الله مصباح بیان کرد: در گذشته شخصیت هایی نظیر آیتالله مهدوی کنی و آیتالله مصباح حالت فصل الخطابی در این جریان داشتند، اما الان چون این نوع شخصیت های ریش سپید دیگر در بین اصولگرایان نیستند به طور طبیعی خرد جمعی بر تصمیم گیریها حاکم است؛ یعنی یک هیاتی که همه آن را قبول داشته باشند در میان اصولگرایان داوری خواهند کرد و فقدان این شخصیت ها به وسیله همین خرد جمعی از بین خواهد رفت و تا الان کسی جایگزین این شخصیتها نشده و احتمالا به همین صورت جلو خواهیم رفت.
حسین کنعانی مقدم هم فعال سیاسی دیگری بود که به این مدعا صحه گذاشت و گفت: گمانه زنیهای بسیاری در این زمینه در حال انجام است؛ اما به نظر میرسد که در نهایت جریان اصولگرایی تن به یک شورای رهبری خواهد داد و از آن تبعیت خواهد کرد و فردی به عنوان محور نخواهد بود. جریان اصولگرا از طریق همین ساز و کارهایی که در حال ایجاد شدن است نظیر شورای وحدت و شورای ائتلاف میتواند در انتخابات حضور یابد و هماهنگیهایش را انجام دهد.
وهاب عزیزی تحلیلگر مسائل سیاسی هم فرد دیگری بود که در واکنش به خلا رهبری در جریان اصولگرایی بعد از رحلت مرحوم آیت الله محمد تقی مصباح یزدی گفت: مرحوم مصباح از شخصیت های تاثیرگذار نظام و انقلاب بود، ولی هیچ وقت به صورت آشکار رهبری جریان اصولگرایی را نپذیرفت؛ هر چند مریدان زیادی داشت که سیره رفتاری او را الگو قرار می دادند. در واقع بعد از آیتالله مهدوی کنی، جریان اصولگرایی با اتکا به خرد جمعی اداره می شود. ضمن احترام به آرا و نظرات شخصیت ها و پیشکسوتان انقلاب، جریان اصولگرا به صورت مشخص یک شخص واحدی را به رهبری نپذیرفته است. ما در مرتبه بالاتر رهبری حضرت آیت الله خامنه ای را داریم که مباحث کلان جهان اسلام و وحدت ملی را رهبری می کنند.
او همچنین تصریح کرد: نداشتن یک رهبر واحد سیاسی برای جریان اصولگرایی نقطه ضعف محسوب نمی شود. جریان اصولگرایی به درجه ای از بلوغ سیاسی رسیده است که بتواند با اتکا به خرد جمعی و نتیجه حاصل از پالایش آرا و نظرات مدیریت شود. از سوی دیگر در این جریان شرایط به گونه ای است که رهبری یک شخص خاص عملی نیست، چون افراد زیادی هستند که واجد شرایط رهبری جریان اصولگرایی هستند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: داشتن رهبر جریانی به شکلی که اصلاح طلب ها دنبال می کنند، به نظر من از نقاط ضعف آنها محسوب می شود و با ذات و ماموریت احزاب در تضاد است. فلسفه تشکیل احزاب متعدد شکل گیری بحث های کارشناسی و تولید اندیشه ای است که حاصل خرد جمعی باشد. اگر بنا باشد مثل انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ یک نفر به جای همه فکر کند و بقیه هم تکرار کنند، در اینجا نقش احزاب و نهادهای مردمی چه می شود؟ تشکیل یک دولت ضعیف حاصل و نتیجه تکرار بدون تعقل بود که آسیب های زیادی را در سطح کلان متوجه کشور و مردم کرد.
حال باید دید که وضعیت جریان اصولگرایی پس از فقدان چهرههای موثر آن به کدام سو خواهد رفت؛ آیا فرد یا گروههایی جایگزین این شخصیتها خواهند شد یا خیر؛ پدر معنوی اصولگرایان شخص خاصی است یا شورای رهبری اصولگرایان کار را بر عهده خواهد گرفت؟
انتهای پیام/