گفت‌وگوی متفاوت و جالب بزرگ‌ترین یاغی تاریخ فوتبال/ خدا را هم همه دوست ندارند، چه برسد به من!

خبرورزشی شنبه 23 مهر 1401 - 17:18
لوئیس فیگو اسطوره پرتغالی بزرگ‌ترین یاغی ال‌کلاسیکو و اولین کهکشانی رئال مادرید در مورد دوران فوتبالش حرف‌های جالبی زده است.

لوئیس فیگو اسطوره پرتغالی بزرگ‌ترین یاغی ال‌کلاسیکو و اولین کهکشانی رئال مادرید در مورد دوران فوتبالش حرف‌های جالبی زده است.

گفت‌وگوی متفاوت و جالب بزرگ‌ترین یاغی تاریخ فوتبال/ خدا را هم همه دوست ندارند، چه برسد به من!

«یک خوکچه هندی بود» این را اولین کهکشانی می‌گوید در حالی که لبخند ریزی روی صورتش نقش می‌بندد. در اوج فوتبالش، لوئیس فیگو بهترین بازیکن جهان بود و البته گرانترین بازیکن جهان. در طول ۲۰ سال، او بیش از ۹۰۰ بازی انجام داد شامل ۱۲۷ بازی ملی انجام داد، بیش از ۱۵۰ گل به ثمر رساند و هشت قهرمانی لیگ، یک جام اروپا و توپ طلا را به دست آورد. او همچنین کشورش را به اولین فینال خود در یک تورنمت بزرگ برد و پرتغال را وارد دوران جدیدی کرد. در واقع، او کل فوتبال را وارد یک دوره جدید کرد.

خیلی‌ها می‌گویند عصر ابرباشگاهی فوتبال مدرن، با فیگو شروع می‌شود، انتقال او بود که همه چیز را تغییر داد، انتقال ۱۰ میلیارد پستا (۶۰ میلیون یورویی) او از بارسلونا به مادرید در سال ۲۰۰۰ مانند یک فیلم هیجان انگیز آنقدر شگفت انگیز، آنقدر دراماتیک و آنقدر بزرگ بود که همه چیزهای دیگر را تحت الشعاع قرار داد. او می‌گوید: «دوست دارم به کل دوران حرفه‌ای من ارزش بیشتری نسبت به یک قسمت که نشان‌دهنده یک دوره است و فلسفه نقل و انتقالات فوتبال را تغییر داد، داده شود.» او البته این حرف را با نوعی غرور و افتخار می‌زند و می‌گوید: «این بخش مهمی از تاریخ بوده و هست.»

به هر حال، اگر آن انتقال آنقدر بزرگ بود، به این دلیل بود که او لوئیس فیگو بود. او حالا در یک تراس در شمال شرقی مادرید، شهری که قصد نداشت به خانه‌اش تبدیل شود، نشسته است و در مورد انتقال و یک عمر بازی قبل از میزبانی مادرید از بارسلونا در ال‌کلاسیکو یکشنبه صحبت می‌کند. درباره ظهور و سقوط بلندپروازانه‌ترین پروژه فوتبال.

گفت‌وگوی متفاوت و جالب بزرگ‌ترین یاغی تاریخ فوتبال/ خدا را هم همه دوست ندارند، چه برسد به من!

فیگو در مورد بهترین لحظات فوتبالش مکثی می‌کند و می‌گوید: «خوشبختانه، تعداد زیادی وجود دارد. نمی‌توانید انتخاب کنید... » و بدترین؟ شاید شکست در فینال یورو ۲۰۰۴؟ او به سرعت پاسخ می‌دهد: «نه. ما چیزی غیرقابل تصور و تکرار نشدنی را تجربه کردیم. من هرگز چنین اتفاق نظر، حمایت، شادی و انرژی را در اطراف یک تیم ملی احساس نکرده بودم. زمانی که با پرتغال شروع کردم، بازی می‌کردیم که نبازیم. ما از آن مرحله به حضور در تورنمنت‌ها به عنوان مدعی قهرمانی رسیدیم، بنابراین اگرچه عناوینی را کسب نکردیم، اما خوشنامی، احترام و اعتبار را به دست آوردیم و به نسل‌های بعدی کمک کردیم. شاید آن زمان فوتبال چیزی از ما گرفت اما سال‌ها بعد آن را پس داد. همه انتظار داشتند که ما قهرمان شویم و سپس در سال ۲۰۱۶، مقابل فرانسه در کشور فرانسه، بدون بهترین بازیکن خود یعنی کریستیانو رونالدو قهرمان شدیم می‌بینی؟»

وقتی فیگو به مادرید پیوست، چندان مطمئن نبود. ۲۲ سال از زمانی که او در سانتیاگو برنابئو ایستاده بود، پیراهن شماره ۱۰ را در دست داشت و ظاهری شبیه یک مرد محکوم را داشت، گذشته و دو دهه از زمانی که  در ورزشگاه نوکمپ سر خوکی به سمت او پرتاب کردند. او می‌گوید: «کسی که تصمیم گرفتمن بروم یا نه، من هستم.» اما اعتراف می‌کند که در آن زمان شرایطی به وجود آمد که همه چیز در این انتخاب، دست او نبود.

در این مستند، فیگو تقریباً قربانی یک سرقت دقیق و ظریف می‌شود که فلورنتینو پرس، نامزد ریاست مادرید، مدیربرنامه  او ژوزه ویگا و پائولو فوتره، که واسطه این انتقال بود، آن را انجام دادند. سرنوشت او در دستان خودش نیست، او با یک قرارداد الزام‌آور قانونی مواجه است که ویگا به شدت هجان زده امضا کرده بود و شامل یک بند جریمه ۳۰ میلیون یورویی در صورت فسخ بود. او می‌گوید: «فقط من با رفتن به مادرید می‌توانستم آنها را نجات دهم.» او می‌گوید که در مواقعی به خاطر اینکه نه گفتن را بلد نبوده  هزینه داده است. چرا به ویگا نگفت که گم شود؟ همه اینها مشکل او بود نه مشکل تو.

فیگو می‌گوید: «بله، می‌دانم. اما این تنها راه حل بود. من در مورد موقعیت خودم بسیار آرام بودم، اگرچه در عین حال مراقب کسانی بودم که با من کار می‌کردند. اما تصمیم را من می‌گیرم. من مسئول آن هستم.  یک سال بعد کار با مدر برنامه ام را متوقف کردم. به دلیل شرایطی که به وجود آمد. گفتم: باشه، باز هم من گردن می‌گیرم. اما از این به بعد تو زندگی خودت را داری، من زندگی خودم را دارم.»

گفت‌وگوی متفاوت و جالب بزرگ‌ترین یاغی تاریخ فوتبال/ خدا را هم همه دوست ندارند، چه برسد به من!

زندگی فیگو تغییر کرد. چیزهای زیادی از چیزهایی که او به دست آورده بود، به خصوص از نظر مالی، اما چیزهای دیگری را هم از دست داد. خودش می‌گوید: «دوستانی که دیگر نداشتم... البته شاید خوب بود چون فکر می‌کردم آن‌ها دوستم هستند اما نبودند. متوجه می‌شوید. وقتی این اتفاق افتاد، آنها دیگر نمی‌خواستند با شما باشند چون در بارسلونا برایشان بد می‌شد. این پیچیده است، اما من درک می‌کنم. برام مهم نیست. من یک مفهوم بسیار قوی از دوستی دارم، بنابراین شما رنج می‌برید چون با افرادی که فکر می‌کنید واقعی هستند رابطه دارید و در پایان آنها طور دیگری رفتار می‌کنند.»

او در مورد بارسا می‌گوید: «من در بارسلونا همه چیز داشتم، اما یادتان باشد: اینطور نیست که به یک باشگاه درجه دو بروم. اگر مادرید نبود، شاید نمی‌رفتم. این یک چالش بود، تصمیمی مبتنی بر احساس ارزشمند بودن، و من را متقاعد می‌کرد که قرار است عضو بسیار مهمی‌در یک تیم بزرگ باشم.»

این روزها، حفاظت بیشتری از بازیکنان وجود دارد. آن زمان انگار هر روز در حال برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی بودم که ضررش را هم می‌دیدم. خدا را هم همه دوست ندارند، چگونه همه من را دوست خواهند داشت؟! » فیگو در مورد بازگشتش به نوکمپ می‌گوید: «تنها نگرانی ام از درگیری‌های فیزیکی بود، اینکه یک دیوانه پیدا شود و دعوا راه بیندازد. وگرنه برای فوتبال بازی کردن، صالا نگران نبود. دلیلی برای ترسیدن از فوتبال وجود ندارد. این شخصیت من است. من با فشار کنار آمدم. همشه می‌خواهم برنده شوم.»

منبع خبر "خبرورزشی" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.