بسیاری از مردم بر این باورند که در تشخیص دروغگوها خوب هستند؛ اما اینطور نیست. یافتههای محققان نشان میدهد که افراد در تشخیص فریب به وسیله علائم غیرکلامی تنها در حدود ۴۵ تا ۶۰ درصد موارد درست عمل میکنند. به عبارت سادهتر، ما انسانها آنطور که خودمان تصور میکنیم، آنقدرها در تشخیص دروغ خوب نیستیم. به همین دلیل، آزمونهای دروغسنجی یا پلیگراف تبدیل به روشی برای یافتن حقیقت شدهاند.
حال، چه دستگاههای دروغسنج به وسیله نهادهای مجری قانون یا بخشهای خصوصی مورد استفاده قرار گیرند، واقعیت این است که یافتن دروغ بسیاری از پیچیدهتر از آن است که بسیاری در ذهن دارند.
دستگاههای دروغسنج برخی واکنشهای بدن را ثبت میکنند که میتوانند به تشخیص دروغ یا حقیقت کمک کنند. دروغسنجها مواردی مانند ضربان قلب، فشار خون، سرعت تنفس و تعریق کف دست را اندازهگیری میکنند. در واقع، دستگاههای پلیگراف مانند سایر تکنیکهای تشخیص دروغ، تأثیر غیرمستقیم دروغ را اندازه میگیرند.
عموماً وقتی فرد دروغ میگوید، استرس در او افزایش مییابد و با تکنیکهای تشخیص دروغ نیز تغییرات رفتاری و برانگیختگیهای فیزیولوژیکی در هنگام استرس ثبت و ضبط میشوند. بنابراین آزمونهای پلیگراف نه خود فریب یا دروغگویی بلکه نشانههای احتمالی آن را در فرد رصد میکنند. سپس این اطلاعات به همراه آنچه پیش از این در مورد فرد دانسته میشد، برای رسم تصور واضحتری از او و اینکه آیا دروغ یا راست میگوید به کار میرود.
اعتبار دستگاه دروغسنج تقریباً بلافاصله پس از اختراع آن در سال ۱۹۲۱ زیرسوال رفت. در آن زمان، بحثهای زیادی در مورد دقت آن درگرفت و برخی کارشناسان نیز فرض اساسی آن را ناقص دانستند. در واقع، دروغسنج فریب را اندازه نمیگیرد و مشکل اصلی آن از همینجا نشأت میگیرد. فرض اساسی سازندگان دستگاه این است که افراد دروغگو در حین پاسخ به سوالات مرتبط برانگیختگیهای فیزیولوژیکی بیشتری را نشان میدهند و درمقابل، افراد راستگو واکنش عادی دارند.
بااینحال، هیچ فرضیه معتبری برای تأیید این فرض وجود ندارد. در واقع، تجربه نشان داده که با توجه به استرسزا بودن آزمونهای دروغسنجی بسیاری اوقات افراد بیگناه به اشتباه گناهکار شناخته شدهاند و زندگیشان تباه شده است. در واقع، درست است که پلیگرافها در شناسایی دروغ بسیار خوب عمل میکنند؛ اما درمقابل، هیچ مکانیسمی برای تشخیص حقایق ندارند.
با وجود اعتبار کم دستگاههای دروغسنج، این دستگاهها گاهی نقش بازدارندهای را ایفا میکنند.
در همین حال، به جز این، ممکن است یک آزمون پلیگراف به دلایل مختلفی نادرست باشد. ممکن است سوالات بهطرز ضعیفی تنظیم شده باشند یا اینکه آزمونگر نتایج را اشتباه بررسی کند. در یک حالت ایدهآل، یعنی وقتی که آزمونگر باتجربه و ماهر باشد و تمام موارد کیفی با دقت تمام اجرا شوند، دقت دستگاه دروغسنج بین ۸۰ تا ۹۰ درصد تخمین زده میشود.
در همین حال، موارد زیادی وجود دارد که نمیتوان بهراحتی به نتایج آزمونهای پلیگراف رجوع کرد. برای مثال، بازماندگان جرایم خشونتآمیز و تعرض از این دستهاند. این افراد به دلیل ماهیت سوالات (که به یک رویداد شدیدا آسیبزا مرتبط است) همواره برانگیختگی فیزیولوژیکی بالاتر از حالت عادی را بروز میدهند. این بدین معنا است که قربانی بهویژه کسی که تجربهای آسیبزا را بازگو میکنند، ممکن است به نظر برسد که در حال دروغ گفتن است.
استفاده از دستگاههای دروغسنج با توجه به همین مخالفتهای بالا از سوی جامعه علمی در کشورهای بسیاری منع قانونی دارد. برای مثال، در ایالاتمتحده از سال ۱۹۸۸ با تصویب قانونی کارفرمایان خصوصی حق استفاده از آزمونهای پلیگراف را ندارند. طبق همین قانون، دادگاههای فدرال این کشور نیز نتایج دروغسنجها را بهعنوان مدرک نمیپذیرند؛ اما با وجود این همه شواهد در مورد اینکه دروغسنجها اساسا قادر به تشخیص دروغ نیستند، چرا همچنان از آن استفاده میشود؟
به نقل از وبگاه واکس، یک احتمال این است که نهادهای اجرای قانون از آن بهعنوان یک اهرم فشار استفاده میکنند. چیزی که برخی از محققان از آن بهعنوان بخشی از «نمایش بازجویی» نام میبرند. در این حالت، معمولاً بازجویان با اجرای خوب نمایش میتوانند مظنونین را فریب دهند و به آنها اینطور وانمود کنند که میتوانند بهراحتی دروغهایشان را تشخیص دهند و به این طریق، مجرمان را وادار به اعتراف کنند.
۵۸۵۸