به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*هر چند بسیاری از افراد و جریانات دوست دارند، حضور دانشآموزان در حوادث اخیر را سیاسی تفسیر کنند، اما من این حضور را حضور سیاسی صرف نمیدانم، بلکه این مطالبات، خواستههای نسل جوان کشور است که به دلیل مسدودسازی و محدودسازی عرصههای کنشگری رسمی به عرصه عمومی کشیده شده است.
*ایران از سال 97 به این سو در شرایط دشوار تحریمی است. این موضوع اثرات خاص خود را به جای میگذارد. یکی از آثار تحریمها این است که میزان تاثیریگذاری دولت و حاکمیت را به حداقل میرساند. وقتی با کسری بودجه حدودا500هزار میلیارد تومانی روبهرو هستید، میزان مانور کمتری دارید و نمیتوانید به مطالبات اقشار مختلف پاسخ دهید.فقر گسترش و قدرت خرید کاهش مییابد.نمیتوانید برای آموزش عالی، بهداشت، رفاه و تفریح مردم هزینه کنید، این امر قدرت مانور دولت را کاهش میدهد. در واقع در وضعیت تحریمی مردم احساس میکنند که مطالباتشان جدی گرفته نمیشود و صدایشان به متولیان نمیرسد.
*نسل جوان طبیعتا انتظاراتی دارد که پاسخی به آنها داده نشده، حدود 12میلیون نفر جمعیت بین 15 تا 25سال کشور است. اینها به فضای مجازی وصلند و ارتباطات جهانی دارند. با اینترنت بزرگ شدهاند و نسل بینالمللی ما هستند. زبان میدانند و میتوانند با جهان ارتباط بگیرند. برای نسل ما خانهدار شدن یک آرزوی دست نیافتنی نبود. میشد، کمی برنامهریزی و پسانداز کرد و قرض گرفت و یک خانه خرید، اما برای این نسل چنین وضعیتی را نمیتوان متصور شد. خانه یک آرزوی غیرقابل دسترس است.این نسل از این جنس خواستهها بسیار دارند که امکان تحقق ندارند.
* بخشی از جوانان در کشور هستند که به طبقات بانفوذ کشور و گروههای برخوردار وصلند، اما اکثریت جامعه جوانان احساس میکنند، نمایندهای در مجلس، دولت، تشکلها و...ندارند.این نداشتن نماینده و حلقه واسط باعث شده تا بر حجم مشکلات افزوده شود.
*اساسا ساعات ابتدایی در بحرانها بسیار مهم است. حتی در زلزله و سیل و آتشسوزی هم میگویند شیوه مدیریت در لحظات اولیه بحران یک تخصص مهم است. اینکه چطور اطلاعرسانی شود، چطور واکنش نشان داده شود و چطور با افکار عمومی مواجه شود تا بتوان بحران را مهار کرد. اینکه برخی تصور کنند با قدرتنمایی و نادیده گرفتن مشکلات میتوانند مساله را حل کنند، اشتباه است. یکبار اعلام شد، مهسا بیماری زمینهای داشته، بعد گفته شد، قرص بیکیفیت خورده و...این موارد نشان میدهد، تدبیری اتخاذ نشده است. وقتی مهسا در چارچوب و ساختمان گشت ارشاد به رحمت خدا رفته مگر میتوان نقش سیستم را انکار کرد.
*این رویکرد در ماجرای مرگ دختر اردبیلی هم نمایان است. گفته شد، چون مسوولان استانی اردبیل از ارایه آمارهای خودکشی نگران بودند، اعلام کردهاند، این دختر بیماری قلبی دارد، بعد اعلام شد، بیماری زمینهای داشته و...اساسا کسی نمیداند، حقیقت شفاف چیست؟
* ما همه داستان چوپان دروغگو را خواندهایم؛ اگر میزان اخبار خلاف واقع از طریق رسانههای همسو با دولت و صدا و سیما مدام غیرواقعی شود، آرامآرام به وضعیتی میرسیم که مردم حتی اخبار صحیح را نیز از آنها نخواهند پذیرفت. این مشکل امروز در بسیاری از رسانههای نزدیک به سیستم وجود دارد.حتی اگر راست بگویند مردم قبول نمیکنند. این شیوه اطلاعرسانی در شرایط بحران پر از ایراد است.
*من اگر مسوول بودم، مسوولیت میپذیرفتم، چون مهسا به دعوت گشت ارشاد به ساختمان وزرا رفته است. در واقع سیستم یک معذرتخواهی به مردم بدهکار است. اگر خون از دماغ کسی به عمد و غیرعمد بیاید مسوولیتش با مسوولان است. این جزو آموزههای دینی ماست. اخیرا روایتی از خلیفه اول شنیدم که جالب بود. خلیفه اول، زنی که باردار بوده را برای امری احضار میکند. زن میترسد و سقط جنین میکند. برخی نزدیکان خلیفه به او میگویند که تقصیری متوجه او نیست، اما حضرت علی(ع) اعلام میکند که مسوولیت مستقیم زن با اوست، چون به دعوت او آمده است.
*صاحبان قدرت اگر در عین قدرت از مردم عذرخواهی کنند نه تنها کوچک نمیشوند، بلکه بزرگتر و ارجمندتر میشوند.حاکمیت اگر در برابر اشتباهش عذرخواهی کند، مردم عذرخواهی را میپذیرند و بزرگمنشانه عبور میکنند. منتها این عذرخواهی حاکمیت باید در اوج قدرت باشد.