بحثها پیرامون بازگشت ناگهانی علی فتح الله زاده به مدیریت باشگاه استقلال ادامه دارد. کمتر کسی تصور میکرد مصطفی آجورلو بدون ارائه هیچ توضیح شفافی از این تیم برود؛ آن هم درحالیکه یک قهرمانی برای آبیها آورده بود و همین حالا هم تیمش کنار پرسپولیس در صدر جدول قرار دارد. این اتفاق اما رخ داد و علی فتحاللهزاده، مرد همیشه حاضر میدان استقلال دوباره مدیرعامل باشگاه شد؛ کسی که پروژه دریافت (یا به تعبیری خرید) نشان شوالیه از سوی او از یک مؤسسه خارجی، این لقب را برایش به ارمغان آورد و ماندگار شد. هواداران استقلال احساسات متناقضی در مورد فتحاللهزاده دارند؛ برخی او را عامل موفقیت میدانند و گروهی تصور میکنند رویکردش زیاد علمی و مدرن نیست. با همه این تفاسیر، اما اجازه بدهید ما چندان نسبت به موفقیت شوالیه در دوره مدیریتی جدیدش خوشبین نباشیم. دلایلی داریم که البته امیدواریم درست نباشد.
۱-عمده شهرت و محبوبیت علی فتحاللهزاده بین هواداران استقلال بهخاطر خریدهای جنجالی و مهمی است که انجام میدهد. جذب مهدی هاشمینسب از پرسپولیس در سال ۷۹نهتنها خبرسازترین انتقال تاریخ فوتبال ایران را رقم زد، بلکه نردبان ترقی آقای مدیرعامل شد. در سالیان بعد نیز فتحاللهزاده هرگز این عادتش را کنار نگذاشت و اصلا عبارت «بمب» با او وارد ادبیات فوتبال ایران شد. حالا اما جناب شوالیه در حالی وارد باشگاه شده که بمبها را قبلا یک نفر دیگر ترکانده است. آجورلو به هر کیفیتی که بود تیم پرستارهای بست و حتی مهدی قائدی را هم بازگرداند؛ بنابراین فتحاللهزاده مهمترین کارکردش را از دست داده است.
۲-معمولا از بهجا گذاشتن بدهیهای چشمگیر بهعنوان یکی از نقاط ضعف سبک مدیریت علی فتحاللهزاده یاد میشده است. به هر حال بمب ترکاندن خرج دارد و غالبا اینطور بوده که مدیران بعد از او، درگیر انبوهی از بدهیها میشدند. حالا اما خود فتحاللهزاده در موقعیت «وارث بدهیها» قرار گرفته است. آجورلو تیم بسیار گرانقیمتی بسته و منابع درآمدیاش هم محقق نشده است. نخستین جمله حاجی در بازگشت به باشگاه هم این بود: «هر چه پرونده روی میز من گذاشتهاند مربوط به بدهی است.» ما که قبلا شاهکار خاصی از فتحاللهزاده در زمینه درآمدزایی ندیدهایم که امروز امیدوار به جبران این کسریها باشیم. تا ببینیم بعدا چه پیش میآید.
۳-از عمده مسائلی که قبلا باعث میشد عملکرد فتحاللهزاده در استقلال به چشم بیاید، حضور این چهره به جای مدیران ناکام بود. او سال ۷۵در حالی جای کاظم اولیایی را گرفت که پرسپولیس در اوج اقتدار بود و قهرمانیهای پیاپی بهدست میآورد. بعدتر هم فتحاللهزاده جای امثال مقداد نجفنژاد، واعظ آشتیانی و امیرحسین فتحی را گرفت که به هر حال عملکرد مطلوبی نداشتند و مقبول مردم نبودند. حالا اما فتحاللهزاده به جای مدیری آمده که با تیم قهرمان شده؛ پس کارش بسیار سخت است و بهطور مستمر با آجورلو مقایسه خواهد شد. از شروع این فصل مدام نتایج تیم با نتایجی که فرهاد مجیدی فصل پیش با استقلال گرفت، مقایسه میشود.
۴-برخی رسانهها در توصیف بازگشت علی فتحاللهزاده به مدیرعاملی باشگاه استقلال از عباراتی همچون «پنجمین بازگشت» استفاده کردهاند که دقیق و درست است. هیچکس به اندازه او فرصت اداره استقلال را پیدا نکرده است. پرسش اینجاست که جناب شوالیه در پنجمین دوره کارش، ممکن است چه فتحالفتوحی داشته باشد که قبلا از او ندیدهایم؟ آدمی که ۴دوره در یک مسئولیت بوده، طبیعتا همه هنرهایش را باید رو کرده باشد. در چنین شرایطی، بازگشت فتحاللهزاده بهمعنای رجعت به فرمولهای قدیمی و بیفایده است. یادمان باشد آخرین دوره حضور او در استقلال فقط چیزی حدود یک ماه طول کشید. یک مدیر تازهنفس با طرز تفکر مدرن و جدید شاید میتوانست بیشتر بهکار استقلال بیاید.