به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به شکل پر شوری در حال برگزاری است و نشست تخصصی «پرسش از بازیگردان» از سلسله نشستهای «۲۰-۳۹» جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران ظهر روز گذشته ۲۸ مهرماه با حضور رضا کیانیان برگزار شد.
کیانیان در ابتدای این نشست گفت: من به دوستان جشنواره هم گفتم قاعدتاً فیلم کوتاه به بازیگردانی احتیاج ندارد، چون در آن یا از کسانی استفاده میشود که بازیگر نیستند، یا میخواهید درباره کسی فیلم بسازید که او وجود دارد و همچنان هست. اگر بخواهید بازیگر اسم و رسم داری بیاورید، زیر نام او گم میشوید، اما دوستان گفتند بیا و من هم گفتم چشم. من لطفی به سینمای جوانان ایران نمیکنم، چون سینمای جوان پلههای اول سینمای بالغ است. درواقع همه برای یک خانوادهایم.
این بازیگر باسابقه سینما و تئاتر افزود: بازیگردانی یک شغل نیست، یک تایتل نیست و دلیلی برای خوب یا بد بودنش نیست. در «آژانس شیشهای» من اولین بازیگردانی را انجام دادم. آن موقع حاتمیکیا به پسیانی گفته بود یک نفر را به من معرفی کن، او من را معرفی کرده بود، اما حاتمیکیا گفته بود کیانیان را نمیخواهم، چون او بیشتر شبیه فیلسوفهاست! این را هم از روی نوشتههایم دریافته بود و گفته بود کیانیان دوست دارد با همه بحث کند و من دوست ندارم او باشد، اما در نهایت مقرر شد من در «آژانس شیشهای» بازیگردانی کنم.
کیانیان ادامه داد: وقتی میخواهم بازیگردانی کنم اصلا به کسی نمیگویم چگونه بازی کن، چون این اصلا جزو وظایف ما نیست. این یک کار غلط است که بگوییم یک بازیگر چگونه ایفای نقش کند. در آن فیلم هم من سعی میکردم موتور داخلی وجود بازیگر را برای آن نقش خاص روشن کنم. بعد از «آژانس شیشهای» کمی بازیگردانی مد شد، اما متاسفانه برخی از آنها به بازیگران میگفتند چگونه بازی کن! با توجه به اینکه زمان برای پیشتولید داشتیم مثلا به پرویز پرستویی میگفتم به عنوان حاج کاظم در فیلم چه میکنی؟ کسی که از جبهه برگشته، کاری به کار کسی ندارد، کنارش برخی پولدار میشوند و... من برای روشن کردن موتور حاج کاظم میگفتم در چنین شرایطی چه میکنی؟ یا در فیلم «روبان قرمز» دو شخصیت جمعه و داود داشتیم و ابتدا قرار بود نقش داوود را آقای هاشمپور و نقش محبوبه را خانم ملکنصر بازی کند.
وی ادامه داد: من در صحبت با آقای هاشمپور میگفتم فلان صحنه را فرض کن، او میگفت وقتی این موضوع در فیلمنامه نیست چرا باید فرض کنم؟ راست هم میگفت، زیرا ایشان اکثرا فیلمهایی بازی میکردند که همه چیز آن مشخص بود. پس آقای حاتمیکیا اشتباه کرده بود که آقای هاشمپور را برای این نقش انتخاب کرده بود که در نهایت آقای پرستویی انتخاب شد یا به خانم بادران برای «آژانس شیشهای» گفتم از الان وقتی برای خرید هم بیرون میروی چادر سر کن تا یاد بگیری، این کارها بیشتر شبیه تمرین تئاتر است.
کیانیان تأکید کرد: این بازیگردانی درست از نگاه من است، اما از نگاه خیلیهای دیگر معنای دیگری دارد. من کاری را کردم که کارگردان باید انجام بدهد کاری نکردم که فرای او باشد در نتیجه بازیگردانی بخشی از کار کارگردان است. پس بازیگردانی یک شغل و فن مجزا نیست.
این بازیگر ادامه داد: بازیگر یک موجود هنرمند و هنرش در حال فوران و خلاقیت است، اما کارگردان، بازیگر نیست. بارها کارگردان به من گفته فلان طور بازی کن، من هم اتفاقا همان کار را کردهام، اما کارگردان دیده که خوب نشده و در نهایت به من گفته است کار خودت را بکن. در سینما کارگردان یک دنیا میسازد، اگر بازیگری قواعد دنیای تو را نفهمید تو بهعنوان کارگردان او را اشتباه انتخاب کردهای، دنیای خیلی از کارگردانان به هم ریخته است و به همین دلیل مخاطبان از فیلمهای آنها لذت نمیبرند.
وی با اشاره به فرآیند دورخوانی در بازیگری گفت: دورخوانی برای بازیگر حرفهای است که تئاتر کار کرده است، اما هنر قاعده ندارد. هر زمان یک قاعده بگذارید همانجا همه چیز را خراب کردهاید. در تئاتر شغلی به نام دراماتورژ وجود دارد این شغل یعنی کسی که روح اثر را فهمیده است و به کارگردان کمک میکند، در سینما، اما ما دراماتورژ نداریم یعنی کسی که دنیای کارگردان را برای او باز کند.
کیانیان بیان کرد: وقتی میخواهید فیلم کوتاه بسازید از بازیگر و تصویربردار اسم و رسمدار استفاده نکنید، چون وقتی فیلمتان تمام میشود مثلا میگویند آقای کلاری فیلم را ساخته است، پس سعی کنید در فیلمتان کار خودتان را نشان بدهید. این را هم باید بگویم اگر بخواهید یک چیز را مدنظر داشته باشید اشتباه میروید پس باید خلاقیت داشته باشید به شرطی که دنیای خود را بشناسید. البته تمام حرفهایی که گفتم اصلا قانون نیست.
رضا کیانیان درباره بداهه بازی کردن هم گفت: این کار هیچ ایرادی ندارد به شرط آنکه موتور بازیگر روشن باشد، بازیگر اگر نقش خود را فهمیده باشد این کار درست است، اما اگر نفهمیده باشد همین کار هم اشتباه است.
کیانیان اظهار کرد: بزرگترین اشتباه یک کارگردان یا بازیگردان این است که به بازیگر بگویند چه کند یا چه نکند بدانید که بازیگر عروسک نیست که نخش را بگیرید و بازی بدهید! اینجا البته استثنا وجود دارد مثلاً آقای بیضایی در برخی فیلمها چنان دکوپاژ میکند که تحسینبرانگیز است، اما در چنین آثاری هم اگر نقش خود را به خوبی فهمیده باشید به راحتی میتوانید کار خود را انجام بدهید. بازیگر را باید درست انتخاب کنیم نه اینکه به او بگوییم چه کند چه نکند. به نظرم بهترین بازیگران جهان، حیوانات و بچهها هستند، چون هیچگونه نقابی ندارند و وقتی حیوانی یا بچهای در کنار یک بازیگر قرار میگیرد آن بازیگر تازه میفهمد نقصش چیست ما، اما وقتی بزرگ میشویم شروع به نقاب زدن میکنیم.
این بازیگر درباره اینکه چرا بازیگردانی در سینما کمرنگ شده است؟ مطرح کرد: من هم جوابش را نمیدانم، اما این را میدانم که مدتی این کار مد شد و برخی فکر کردند اگر در کارشان بازیگردانی داشته باشند خیلی باحالتر است. این موضوع، اما به نیاز کارگردان برمیگردد مثلاً آقای فرهادی زمان زیادی برای تمرین با بازیگران میگذارد در نتیجه نیازی به بازیگردانی ندارد یا آقای فرمانآرا میگوید خودم میتوانم انجام بدهم پس این سلیقهای است.