همشهری آنلاین_ رضا نیکنام: به طور نمونه همین محله جوادیه. همین حالا هم بسیاری از اهالی خیابان شهید دارایی را در جوادیه نهر فیروزآباد میشناسند و داستانش را میدانند؛ نهری که لابد سرگذشت جالب و جذابی را پشت سرگذاشته و حالا برای همیشه زیر زمین رفته است.
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
حدود ۶۰سال پیش بود که نهر فیروزآباد آن روی خودش را نشان داد و پس از بارندگیهای مداوم به یکباره طغیان کرد. آب وارد خانههای مردم شد و خسارتهای جانی و مالی بسیاری را به جای گذاشت. آن روزها، مدیریت بلدیه در منطقه جنوب با شخصی باتجربه بود که پس از وقوع سیل، دست به کار شد و دانشجویان را بسیج کرد تا اجساد و وسایل خانه مردم را از آب بیرون بکشند. تازه بعد از آن بود که مسئولان وقت به فکر چارهای اساسی افتادند. طرحها یکی پس از دیگری ارائه میشد تا اینکه تصمیم نهایی را گرفتند و روی نهر را برای همیشه پوشاندند.
خیلی از مردم در همان روزها بود که قید زندگی در حاشیه نهر را زدند و البته بودند افرادی که از جای خود تکان نخوردند، مثل حاج«بایرامعلی آزادی» ریش سفید و معتمد این محله که سیر تا پیاز این نهر را روی دایره می ریزد و میگوید:«سرچشمه این نهر در کوههای فرحزاد بود که پس از عبور از حوالی خیابانهای جیحون و دامپزشکی به جوادیه میآمد و تا زمینهای کشاورزی شاهعبدالعظیم(ع) و قریه فیروزآباد میرفت؛ زمینهایی که به فیروزآباد معروف بودند. اصلاً اسم این نهر را از همان جا برداشتند. در آنجا سبزیکارها مشغول به کار بودند و از آب نهر استفاده میکردند. اما برای ما که در حاشیه نهر زندگی میکردیم خطرهای زیادی داشت؛ به ویژه برای بچههایی که همیشه دور و برش بالا و پایین میپریدند و بازی میکردند. آن موقع خود من ۱۲یا۱۳ سال بیشتر نداشتم. یادم نمیرود روزی که یکی از بچه محلها توی نهر افتاد و دست راستش شکست.»
پلهای بیحصار
حاج«رحیم نیکنفس» هم که در خیابان شهید دارایی مغازه دارد، همین اطلاعات را در اختیارمان میگذارد و در ادامه می گوید:«آن وقتها خبری از لولهکشی آب و فاضلاب نبود. اهالی آب مصرفی خود را از چاه سر همین خیابان با چه مکافاتی تأمین میکردند. تعداد پلها روی نهر بسیار کم بود و رفتوآمد برای افرادی که این سر خیابان زندگی میکردند و با چاه آب فاصله داشتند، خیلی مشکل بود. این پلها اصلاً نرده محافظ نداشتند، حتی یک بار پیرمردی داخل نهر افتاد و جان باخت! فراموش نمیکنم دقیقا بعد از آن بود که تعداد پلها را بالا بردند و اتفاقاً یکی از آنها به نام "روبروی بازارچه" معروف محل بود. به جز این متاسفانه آن زمان بیشتر زبالهها و مدفوع گاو و گوسفندها از همانجا سر درمیآورد.»
با این همه، حاجی که حافظهاش مثل ساعت دقیق کار میکند، حتی چند و چون پوشاندن نهر فیروزآباد را هم به یاد میآورد؛ طوری که آدم فکر میکند خودش مهندس ناظر این طرح بوده:«شیوه اروپاییها را در پیش گرفتند. چوبهای کمانی روس را که مدتها توی نفت سیاه یا روغن خوابانده بودند، اطراف نهر کار گذاشتند تا عایق رطوبت آب و صدایش باشد. بعد هم بتونها را لایهلایه اطرافش پر میکردند تا هم محکم شود و هم غیرقابل نفوذ. همین است که این همه سال آمده و رفته اما اینجا نیاز چندانی به تعمیرات نداشته است.»
عمو رحیم هنوز هم از نهر فیروزآباد میترسد؛ طوری که خطر آن را با گسلهای زیر زمین یکی میداند و میگوید: «در زمان بارش باران و وقوع سیل اگر نشست زمین اتفاق بیفتد، ریزش خانههای پرجمعیت محله جوادیه میتواند خسارت و تلفات بسیاری به وجود آورد. کاش بعد از این همه سال کارشناسان وضعیت نهر فیروزآباد را به خوبی بررسی کنند.»
داستان شهری که آب نداشت
طهران قدیم شهر کم آبی بود. بهتر است بگوییم اساساً آبی نداشت و اهالی آب مصرفی خود را به ناچار از قناتها تأمین میکردند. قناتهایی که افراد خیر و نیکوکار نخست برای رفع نیاز همگان و سپس به نیت باقیات الصالحات حفر میکردند. همان چند رشته قنات برای جمعیت و وسعت آن روزگار پایتخت کافی به نظر میرسید. البته اگر میرابها زرنگی نمیکردند و به طمع چند قران بیشتر، کسی را به آبانبار دیگری راه نمیدادند. قناتهای حاج علیرضا یا سرچشمه، سپهسالار یا بهارستان، باغ صبا یا دروازه دولت، دارالمجانین و سنگلج یا پارک شهر از قناتهای مهم تهران بودند که گاهی به شاخههای روزمینی و زیرزمینی تقسیم میشدند. چند تایی از این شاخهها و نهرها هم در منطقه ما به چشم میآمد که آنها هم با مشکلاتی مثل فرونشست زمین، تبخیر شدن و انواع آلودگیها دستوپنجه نرم میکردند. مشکلاتی که نگرانی اهالی را برمیانگیخت. به این ترتیب، نهرها یکی از نخستین نشانههای طبیعت تهران بودند که سالها پس از جاری شدن یا به زیر زمین رفتند یا از مسیر خود منحرف شدند تا تدبیری تازهتر اندیشیده شود.