1- سیاستها هرگز نمیتواند ثابت باشد؛ ولی برای تغییر آن به شجاعت و روشنبینی نیاز است؛ هرچند ممکن است از قبل این تغییر سیاستها شخصیت فردی انسان آسیب ببیند؛ ولی وقتی منافع یک ملت در میان است، صرفنظر کردن از حیثیت و شخصیت فردی کمترین کاری است که میتوان انجام داد. سیدحسن نصرالله آنطور که خود اعلام کرده است، به دلیل منافع ملی، توافق لبنان با اسرائیل درمورد منابع گازی دریای مدیترانه را به رسمیت شناخت و از آن حمایت کرد. آیا این به صورت تلویحی به رسمیت شناختن توافق یک کشور با یک کشور دیگر نیست؟ آیا حیثیت سیدحسن نصرالله در وادی شعارهای ضداسرائیلی او و قائلشدن به نابودی اسرائیل به خطر نیفتاده است؟ او که رژیم اشغالگر قدس را خانه عنکبوتی نامید و گفت که «سستترین خانهها خانه عنکبوت است»، آیا میتواند توجیهی بر به رسمیت شناختن یک قرارداد بین کشور لبنان و خانه عنکبوت داشته باشد؟ هرچه بوده او اینها را فدای منافع ملی لبنان کرده است. آیا کارگزاران جمهوری اسلامی ایران منافع ملی برایشان مهم نیست؟ اگر مهم است باید از آبرو و حیثیت خود بگذرند و منافع ملی را مقدم دارند.
2- جریانات جاری اگر خوب تدبیر شود، باعث وحدت در جامعه میشود. وحدت و همبستگی ایجاد نظام پایدار میکند مثل مخروطی که از قاعده به زمین نهاده شده است و برعکس اگر مخروط از نوک بر زمین باشد، باید چوبهای حمایتی در اطراف آن نصب کرد. با برداشتن یک چوب مخروط سقوط میکند. درحالیکه مخروط پایدار اصولا به چوب حمایتی نیاز ندارد و نیز میتواند در برابر چوبهای تهاجمی بهخوبی ایستادگی کند. به کشورهای اروپایی بنگریم که با وجود همه اعتراضات، اعتصابات، مطبوعات مختلف و نقادیها نظام دموکراسیشان همچنان ادامه دارد و حسب قانون تغییرات انجام میشود.
3- نهال جمهوری اسلامی که اینک به درخت تناوری تبدیل شده است، ریشه در خاک ایران دارد و از آب، خاک و مردم آن تغذیه میکند. تناوری و استحکام درخت جمهوری اسلامی به عدم فساد آب و خاک و مردم آن وابسته است. اگر ایران دچار آفت و صدمه شود، این درخت خشکیده خواهد شد. میتوانیم برخی جریانات روز را با وجود امکان باززایش آن مهم نشمریم و آنها را قابل بازگشت بدانیم؛ اما نمیتوانیم جریان آسیبپذیری سرزمین ایران را نادیده بگیریم؛ چراکه آن جریان مانند برخی واکنشهای شیمیایی بازگشتناپذیر است و وقتی سرزمین ایران سترون و تکیده شد، نمیتواند درخت را تغذیه کند. پس شرط تناورماندن درخت جمهوری اسلامی تلاش جهادگرانه برای توقف فساد و آسیبپذیری سرزمین است؛ والا اگر به برخی اقدامات سطحی دل خوش کنیم، تنها خیالات واهی را پرورش دادهایم. به حرف سعدی علیهالرحمه توجه کنیم که زبان حالِ سرزمین ویرانی است که شورهزار و سترون شده است، آنگاه دیگر نهال و درخت مثمری در آن به بار نخواهد نشست.
زمین شوره سنبل برنیارد/ در او تخم و عمل ضایع مگردان.
4- امروز علاوه بر خطر آسیبپذیری سرزمینی از لحاظ ژئوپلیتیکی شرایط مناسبی نداریم و دشمنان از هر زمان دیگری دندان طمع خود را برای تجزیه ایران صیقل دادهاند. باور داشته باشیم که عضویت در پیمانهایی مانند شانگهای با وجود پذیرش تمام شرطهای آن، نمیتواند کمکی به مشکلات ژئوپلیتیکی ایران کند؛ بلکه ایران با استقلال و با تکیه بر همه نیروهای داخلی خود باید از چهار سمتوسو از مرزها دفاع و با توطئههای برونمرزی و حاشیهای مقابله کند و این جز با وحدت ملی ممکن نیست؛ اما وحدتی که همهجانبه باشد و در آن یکسونگری و تکیه فقط به بخشی از جامعه جایی نداشته باشد.
5- همه اینها در برنامهریزی نهفته است. اگر برنامه هفتم که در دست اجراست، برنامه آرزوها در همه زمینهها و برنامه راضیکردن افراد دستاندرکار باشد، راه به جایی نمیبرد. امروز در برنامه هفتم باید اولویتهای مهم مورد توجه قرار گیرد و همزمان با کاهشدادن تنشها و ارتقای ارتباطات بینالمللی به توانمندی برای اجرای برنامهها بیفزاییم. البته میتوانیم آموزههای اسلامی را با قدرت مدنظر قرار دهیم و با دشمن مقابله سخت کنیم. وقتی مقام معظم رهبری از اصول میگویند طبعا کارگزاران نظام باید راههای حمایت از آن اصول را مدنظر قرار دهند و نه آنکه به طریقی راه روند که آن درخت تناور به خشکی و نابودی گرایش پیدا کند. هوشیار باشیم که وقت تنگ است.
منبع: شرق