به گزارش "ورزش سه" و به نقل از ایران ورزشی، خیلی دیر فیکس تیم ملی والیبال شد، آن هم روزهایی که خیلیها فکر میکردند، در نبود سعید معروف، او نمیتواند. نمیتواند و یک جای کار در تیم ملی میلنگد. اما توانست. هر چند سخت بود، حتی انتقاداتی هم به کارش شد، اما توانست و خیلی خوب هم توانست. او این روزها بازیساز و مغز متفکر تیم ملی والیبال ایران است. با پاسور تیم ملی والیبال از همه جا صحبت کردیم، حرفهایش قبل از قهرمانی جهان خالی از لطف نیست.
*تو در 30 سالگی به ترکیب فیکس تیم ملی اضافه شدی. 30 سالگی دیر نیست؟
من بودم، شاید 5-6 سال نفر سوم در اردو بودم و خط میخوردم. دلیلش مربیان خارجی، سرپرستی که بوده، نمیدانم دلیلش را باید از آنها بپرسید که فنی بوده، یا اخلاقی و... آنها نظر میدادند. حالا آقا بهروز که آمد به من اعتماد کرد و خوشحالم که جواب اعتمادش را دادم.
دلیل اصلی میتواند رقیب سرسخت، قدیمی مثل سعید معروف باشد.
جدای از سعید معروف که بود، اما میتوانستم پاسور دوم تیم انتخاب شوم. شاید عملکردی داشتم که به تیم ملی کمک میکردم، اما همه این سالها مرا انتخاب نکردند. کولاکوویچ یک بار برای یک هفته مرا انتخاب کرد که من برای بازی با امریکا درخاک امریکا بد بازی نکردم و این طرف هم لیگ ملتهای سال قبل در ریمینی هم عملکرد بدی نداشتم، از 9 بازی، 5 بازی را بردیم اما یکدفعه مرا کنار گذاشتند. نمیدانم چرا.
*رابطهات با سعید معروف خوب است؟
رابطه خوبی داریم و مشکلی با هم نداریم.
*با او بهعنوان نفر اول پاسوری مشورت و صحبت میکنی؟
قبل از لیگ ملتها با او صحبت کردم و یکسری راهنمایی هم کرد. رابطه ما با هم خوب است.
*در پست شما، سعید معروف یکسری شیطنتها و ریزهکاریهایی دارد که هواداران والیبال با تماشای آن خیلی لذت میبرند، تو هم چنین شگردهاییداری یا فعلاً ریسک نمیکنی؟
سعید معروف جایگاهش را در تیم ملی پیدا کرده بود، کاپیتان و نفر اول تیم ملی بود و براحتی میتوانست این کارها را انجام دهد، حتی اگر اشتباهی هم پیش میآمد کسی به او خرده نمیگرفت، میگفتند زیباییهای والیبال است. اما من تا بخواهم به آن جایگاه برسم، یکی، دو سالی زمان میبرد تا حرکات ریسکی هم انجام دهم. تقریباً سبک بازی من هم ریسکی است اما فعلاً ترجیح میدهم اول جایگاهم را در تیم محکم کنم، تیم نتیجه بگیرد و هماهنگی با بچهها به وجود بیاید و بعد کمکم حرکات ریسکی را هم به وقتش انجام میدهم.
*چقدر فوتبالی هستی؟
من فوتبال را هم دوست دارم. تیم رئال را دوست دارم.
*بازیهای رئال را دنبال میکنی؟
خیلی نه. بویژه حالا که دیگر بچه دارم و اصلاً نمیشود فوتبال نگاه کرد.
*پس وقت تماشای فوتبال را نداری.
واقعاً وقت تماشا ندارم. من از تمرینات تیم ملی، ساعت 10 شب به خانه میرسم.
*زندگی متأهلی و بچه اجازه نمیدهد وقت آزاد داشته باشی؟
دقیقاً. من صبح که تمرین میآیم، حداقل تا ساعت 9 شب خانه نیستم و وقتی میرسم باید با سینا پسرم بازی کنم و سر و کله بزنم.
*تو بچه اسلامشهری، چطور والیبالی شدی؟
من پدرم ابراهیم وادی، مربی والیبال است. مربی که 16-17 بازیکن مثل محمد کاظم، حمزه زرینی، فرهاد نظریافشار، آرش کشاورزی، ولی نورمحمدی بازیکنانش بودهاند و در تیم ملی بازی کردهاند.
*وقتی تو پاسور شماره یک تیم شدی، خیلیها میگفتند نمیتوانی، چطور شد؟
نمیخواهم بهانهگیری کنم، اما من هفته اول لیگ ملتها انگشتم در رفت و هفته سوم خوب شد. نوسان پاسم زیاد، بازی تدارکاتی هم بود و هماهنگی بچهها زمان برد. از طرفی مردم هم والیبال را دوست دارند و دلشان میخواهد همیشه در اوج باشد، خدا را شکر اواسط هفته دوم تیم هماهنگ شد و بچهها همدیگر را قبول کردند که این شرایط را داریم و برای شکست تیمها با انگیزه بیشتری کار کنیم.
*مربی ما ایرانی است، تو با مربی خارجی هم کار کردی. چقدر فرق هست یا سطح مربیان والیبال ایرانی به خارجیها نزدیک است یا نه؟
آقا بهروز سطح مربیگریاش بالاست و حتی میتواند با مربیان بزرگ دنیا برابری کند. او هم مثل بازیکنی است که میدان بیشتری ببیند باتجربهتر میشود. حالا مربی خارجی که میآید چهار تا بازی جهانی و اروپایی رفته. مربی در اولین تجربهاش نتیجه خوب گرفته، پس به او بها داده شود نتیجه خیلی خوبی میگیرد. تیم فرانسه 7-8 سالی است که همین بازیکنانش روی دست هم بازی میکنند و مربیاش تازه تغییر کرده، قهرمان المپیک و لیگ جهانی شده است. بازیکنان با بازی کنار هم شناخت کاملی از هم پیدا میکنند. مربی ایرانی وقتی تیم میبازد بیشتر حرص میخورد و بیشتر روی ضعفها تمرکز میکند، اما مربی خارجی میگوید باختیم رفت.
به بازی قبلی فکر نکن و تمرکزت را روی بازی بگذار. در حالی که تا ضعفها را برطرف نکنی، پیشرفتی به وجود نمیآید.
*قصه درگیری لفظی بین تو و آقای عطایی در قهرمانی جهان چه بود؟ بعضیها میگویند وقتی تو بدون ساقدستهایت به زمین برگشتی، ثابت میکند که بابت ناراحتی و عصبانیت از بگو و مگو ساقهایت را درآورده بودی.
اصلاً بحثی بین من و آقای عطایی نبود، من وقتی از زمین بیرون آمدم داشتم توضیح میدادم که به مجرد یک پاس را گفتم، اما او متوجه نشد، وقتی این توضیح را میدادم دستم بالا بود، برای شیطنت از من عکس گرفتند.
*تو شخصیت آرامی داری، اما امیرحسین اسفندیار گفته بود وادی با شوخیهایش ما را عاصی میکند. واقعاً در این حد؟
من با بچهها راحت هستم، گاهی اوقات برای عوض شدن جو کمی شوخی میکنیم.