به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، در ابتدای این میزگرد حجت الاسلام دکتر محمود نوذری، عضوهیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان مقدمهای نسبت به مفهوم انگاره گفت: انگاره درکی است که از درون یک نظام معرفتی و اندیشهای استخراج میشود.
نوذری افزود: از همین رو انگاره مطلوب بر اساس یک چارچوب از انسان و جهان شکل می گیرد. برای تبیین انگاره مطلوب از کودک روشهای متفاوتی وجود دارد که هر کدام نتایج متفاوتی در بر خواهد داشت. البته به نظر ما انگاره مطلوب واحدی نداریم بلکه میتواند در دورههای سنی مختلف متفاوت باشد. به طور کلی مسئله اینجاست که انگارههای کودکی در کشور ما شفاف نیست. مثلا از زمان قاجار تاکنون انگارههای ما از کودک، دائما تغییر یافته است. برای ترسیم انگاره مطلوب به نگاه ایستا و پویا به طور همزمان نیازمند است و ذیل هر دیدگاه میتوان به انگارههای متعددی از کودک دست یافت. قبل از تدوین هر انگاره ای، ابتدا باید معیارهای یک تبیین خوب از آن انگاره را تعیین کنیم. به نظر من انگاره مطلوب از کودک ایرانی «کودک، به مثابه موجودی معنوی» است.
عضوهیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: برای نیل به این انگاره دیدگاه فطری علامه طباطبایی به عنوان مبنا قرار گرفت است و سیر روش شناختی این رویکرد حرکت از معرفت فلسفی به معرفت تجربی بوده است. ذکر این نکته ضروری است که تبیین انگاره مطلوب از کودک، بدون برقراری ارتباط آن با دیگر عناصر برنامه درسی، نتیجهای در بر نخواهد داشت.
در ادامه دکتر رضا پورحسین، رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران ضمن اشاره به این موضوع که انگاره مطلوب برداشتی از موجودات است که در نتیجه تعلیم و تربیت حاصل میشود، گفت: کودک مطلوب ایرانی، فردی است که پس از ورود به اجتماع، آمادگی رویایی با مسائل اجتماعی را داشته باشد. از طرفی اگر کسی بخواهد در ارتباطات بین فردی و اجتماعی خود موفق شود، ابتدا باید موفقیت را در ارتباط درونی خود کسب کرده و خود را مجهز به مهارتهایی کند. از همین رو کودک مطلوب ایرانی برای رویایی با مسائل اجتماعی نیازمند سه تجهیز معنوی، علمی- مهارتی و شخصیتی میباشد. این ۳ تجهیز وقتی در مولفههای هویت ایرانی اسلامی ضرب شوند، انگاره مطلوب را به وجود میآورند. هویت یعنی کودک توانایی درک مختصات خودش در جامعه را داشته باشد. بر همین اساس به نظر من کودک مطلوب ایرانی فردی است معنوی، متخصص و رشدیافته که فرزند زمانه خویشتن است.
در پایان میزگرد دکتر مهدی فیض، پژوهشگر و موسس اندیشکده قرآنی تدبر، به ارائه دیدگاه خود پرداخت و گفت: فرایند تدوین یک انگاره مطلوب شامل تدوین یک الگوی انسان شناسی برآمده از آموزههای اسلامی، شناخت ساحتهای وجودی انسان، تدوین نظریههای تحولی متناظر با هر یک از ساحت ها، تدوین ویژگیهای انسان کمال یافته، تمایز قائل شدن میان کمال نوع اول و دوم (مسیرتکوینی و مسیر تشریعی)، نظرسنجی از اندیشمندان علوم تربیتی و علوم اجتماعی نسبت به انگاره برای سنجش میزان انطباق با شرایط اجتماعی و نظرسنجی از مربیان با تجربه مهد کودک ها، است. متاسفانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مبانی انسان شناسی دارد، اما موفق به ارائه یک الگوی انسان شناسی نشده است. الگوها باید بتوانند حرفشان را در قالب یک تصویر و نمودار گرفیکی عرضه کنند.
فیض افزود: تا زمانی که مرحله اول تدوین انگاره مطلوب یعنی تدوین الگوی انسان شناسی برآمده از آموزههای اسلامی تحقق نیابد؛ اظهار نظر درباره انگاره مطلوب امکان پذیر نخواهد بود. از همین رو ما در قالب یک پروژه پژوهشی بر اساس آیه ۱۲ سوره مبارکه طلاق که میفرماید: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»، تدوین الگوی انسان شناسی مبتنی بر قرآن کریم را آغاز کرده ایم. علامه طباطبایی یکی از احتمالاتی که در تفسیر این آیه مطرح میکنند شباهت الگوی وجودی انسان با خلقت آسمانها است. بر همین اساس به دنبال شناسایی قرابتهای این دو مفهوم در تدوین الگوی مدنظر هستیم.