دکتر غلامعلی افروز در گفتوگو با ایسنا، در تحلیل روانشناختی حوادث اخیر اظهار کرد: در هر کجای دنیا وقتی احساس ناامنی در خانوادهها و جوامع حاکم شود، تعارضات روانی افراد آن جامعه نیز بیشتر می شود چراکه احساس ناامنی می تواند تعارضات روانی را بیشتر کند.
این استاد روانشناسی با بیان اینکه تعارضات روانی می تواند بستری برای یک اضطراب فراگیر و بعضا رفتارهای تهاجمی و آسیب زا باشد، تصریح کرد: ریشه بسیاری از رفتارهای تهاجمی به تعارضات درونی باز می گردد. تعارضات درونی نیز به این معنا است که افراد احساس دوگانگی داشته باشند و احساس دوگانگی نیز زمانی ایجاد میشود که امنیت روانی فرد دچار تزلزل شود.
وی همچنین "احساس امنیت روانی" را مهم تر از "امنیت انتظامی" دانست و با بیان اینکه در حال حاضر امنیت انتظامی در کشور ما بسیار ملموس، محسوس و در حد قابل قبول و خوب است، توضیح داد: با این وجود مهم تر از امنیت انتظامی، داشتن احساس امنیت روانی است که خمیرمایه اساسی آرامش و نشاط روانی محسوب میشود. آنهایی که احساس امنیت روانی دارند افراد سالم تر و پر نشاط تری هستند.
به گفته این رئیس اسبق دانشگاه تهران، لازمه تقویت احساس امنیت روانی و بالطبع آن حاکمیت آرامش درون خانوادهها این است که اعضای خانواده احساس کنند از جهات مختلف توسط دولت حمایت می شوند.
افروز با تاکید بر اینکه حمایتهای حاکمیتی، حمایتهای فراگیر و حمایتهای همگانی می توانند احساس امنیت روانی را در افراد جامعه بیشتر کنند، خاطر نشان کرد: امنیت معیشتی بسیار مهم است. در رابطه با احساس امنیت روانی با هر کسی که صحبت میکنیم میگوید که باید به خدا توکل کرد. مشخص است که این سخن حرف درستی است. خداوند مهربان، قادر و حکیم است و توکل بر خدا به انسان آرامش می دهد تردیدی در این امر نیست، اما همان خدای حکیم میفرماید ما باید از حداقل معیشت زندگی برخوردار شویم، خداوند می گوید برای معیشت زندگی تلاش کنید. این حرف را به همه می گوید، به دولت مردان نیز می گوید که از نظر اقتصادی تلاش کنید تا مردم مشکلی نداشته باشند.
این روانشناس و استاد ممتاز دانشگاه تهران همچنین در بخش دیگر سخنان خود به اهمیت ارائه خدمات "تامین اجتماعی" نظیر خدمات شهری، پزشکی و... به مردم و تاثیر آن بر افزایش احساس امنیت روانی مردم نیز اشاره و تصریح کرد: ارائه این خدمات به مردم در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان پیش بینی شده است. برای مثال اگر فردی دچار عارضه قلبی شود، خواه تحت پوشش بیمه باشد یا خیر، باید بداند در لحظه به کدام بیمارستان مراجعه کند و کدام پزشک بالای سر او خواهد آمد. یا اگر خودرو فردی در خیابان خراب میشود خواه این فرد تحت پوشش بیمه باشد یا خیر باید بتواند از خدمات لازم بهره ببرد. درواقع این خدمات، تامین همگانی و خدمات همگانی محسوب میشوند و این خدمات متوجه نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی بشر است.
این استاد روانشناسی معتقد است که تقویت امنیت روانی افراد جامعه در گرو تقویت معیشت زندگی و تقویت خدمات اجتماعی افراد جامعه است.
امنیت انتظامی باید به تقویت امنیت روانی کمک کند
وی درباره تاثیر "خدمات اجتماعی" بر تقویت امنیت روانی، توضیح داد: اگر بخواهیم به دور از شعار، ریشه های تقویت احساس امنیت روانی را بررسی کنیم به مباحث یاد شده میرسیم. احساس امنیت روانی نیازمند خدمات اقتصادی دولت به خانواده ها و ارائه خدمات تامین اجتماعی، پزشکی، شهری، اجتماعی و بیمه ای به افراد جامعه است. احساسِ مهم امنیت انتظامی نیز باید به تقویت امنیت روانی کمک کند.
افروز در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه اطلاع رسانی به هنگام و حمایت سیاسی و اجتماعی از افراد جامعه، در عرصههایی که جوامع دچار چالش شده، معترضین به خیابان میآیند و برخی از معترضین شروع به آشوب و تخریب گری میکنند، میتواند منجر به افزایش احساس امنیت مردم شود، خاطر نشان کرد: اگر احساس نا امنی زیاد و تعارضات درونی افراد بیشتر شود؛ سلامت روان افراد جامعه دچار پریشانی می شود. برای کمک به سلامت روان باید احساس امنیت روانی را بیشتر کنیم. از جمله راههای افزایش حس امنیت روانی مردم جامعه "اطلاع رسانی درست" است.
این رئیس اسبق دانشگاه تهران، از اطلاع رسانی چهره به چهره به عنوان بهترین مدل اطلاع رسانی در دنیا یاد کرد و افزود: در عرصههایی که جوامع دچار چالش میشوند، برخی از اطلاع رسانی ها نظیر اطلاع رسانیهایی که از طریق فضای مجازی انجام میشود و منشا آنها نیز معلوم نیست، ممکن است آمیخته با اطلاعات نادرست باشد؛ در این میان رسانه های ملی باید با اطلاع رسانی درست، دقیق و به هنگام موارد احتیاطی را با خانواده ها مطرح کنند. همچنین از جمله کانالهای مهم دنیا برای اطلاع رسانی خوب و درست توسط الگوهای مطلوب اجتماعی، "مهدهای کودک"، "پیش دبستانی ها" و "دبستان" تا پایان "دبیرستان" است. اتحادیه(انجمن) اولیاء و مربیان چه در مهدهای کودک و پیش دبستان و چه در دبستان تا دبیرستان میتوانند ماهیانه یا ماهی دو بار دور هم جمع شوند، مدیران با معلمان صحبت و پیامهای درست و تحلیلهای صحیح و مطلوب را برای اولیاء مطرح کنند. درواقع تلاشهای ما باید خانواده محور باشد.
استاد ممتاز دانشگاه تهران معتقد است: به طور کلی خانواده ها باید مطمئن باشند از محل مورد وثوق و اطمینانی پیام دریافت می کنند. ما می توانیم این شبکههای اطلاع رسانی خانواده محور را در سطح شهرها ایجاد کنیم. برای مثال در حال حاضر در سطح شهر تهران حدود ۶۰۰ شورای محلی داریم و این یعنی در هر محله یک شورای کوچک وجود دارد که می توانند به مردم اطلاع رسانی و کاستیها را مطرح کنند.
کشور بیش از هر زمان دیگر به وزارت خانواده نیاز دارد
افروز همچنین به ضرورت تشکیل وزارتخانهای تحت عنوان "خانواده" به منظور انجام وظایفی از جمله تامین احساس امنیت روانی خانوادهها نیز تاکید کرد و ادامه داد: ما نمی خواهیم وزارتخانهای جدید تاسیس شود اما این موضوع را با بیش از ۵۰ سال مطالعه عرض می کنم که کشور ما بیش از هر زمان دیگر نیاز به وزارت پر اقتدار خانواده دارد. با تجمیع هزینه کرد برخی نهادها مثل تامین اجتماعی، سازمان بهزیستی، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و نیز معاونت امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در حوزه خانواده، میتوان وزارتخانه خانواده را تاسیس کرد. نیاز کشور به وزارتخانه پر اقتدار خانواده نیازی اساسی است و در عین حال هزینهای نیز برای دولت و مجلس ندارد.
به گفته این استاد ممتاز دانشگاه تهران، وزارت خانواده درواقع عهده دار وظایفی پیرامون چرخه زندگی افراد از زمان تشکیل خانواده، بارداری زنان تا به دنیا آمدن فرزندان و ازدواج فرزندان خواهد بود تا خدمات "تامین اجتماعی" واقعی را برای افراد جامعه پوشش دهد.
وی با بیان اینکه بیش از ۳۰ کشور در جهان وزارت خانواده دارند، در پایان سخنان خود خاطر نشان کرد: خانوادههای کشورهایی که وزارت خانواده دارند، احساس امنیت بیشتری می کنند. یکی از وظایف وزارت خانواده این است که آرامش را در خانواده ها حاکم کند. تامین احساس آرامش و تامین امنیت روانی را باید این وزارتخانه انجام دهد. ما باید همه آحاد جامعه را درون خانواده ببینیم و همه را برای خانواده بخواهیم. تحکیم خانواده ها و حاکیمت آرامش درون خانوادهها و غنی کردن پیوند عاطفی در درون خانواده به ویژه در شرایطی که جوامع دچار التهاب میشوند رسالت خطیری است که باید تقویت شود. می توان تدابیری برای این وزارتخانه اتخاذ کرد تا خانوادهها احساس کنند به جایی تعلق دارند. در حال حاضر خانوادههای ما تعلق خاصی به هیچ وزارتخانهای ندارند و نمی دانند به کجا تعلق دارند. حتی اصل دهم قانون اساسی بر این امر استوار است که تمام برنامههای دولت و مجلس باید خانواده محور باشد. باید ویژگیها و نیازهای تحولی خانوادهها را در نظر بگیریم.