به گزارش ورزش سه، این واکنشی نسبتا تند از سوی سرمربیای بود که تیم ملی فوتبال ایران با وی به جام جهانی صعود کرده و او هرگز مدیران فعلی فوتبال ایران را بابت تصمیم به اخراجش نخواهد بخشید.
اخراج اسکوچیچ فرآیندی بود که تقریبا پس از قرعهکشی رقابتهای مقدماتی جام جهانی کلید خورده و در سطوح بسیار بالا دنبال میشد و در نهایت توسط مهدی تاج رییس فعلی فدراسیون به سرانجام رسید.
مسئلهای که در این بین رخ داد اما اتفاقاتی بود که بین اسکوچیچ و میرشاد ماجدی سرپرست سابق فدراسیون فوتبال بروز میکرد؛ آنها آشکارا علاقهای به همکاری با یکدیگر نداشتند اما ماجدی در نهایت و در یک ماه پایانی دوره کاری خود در فدراسیون، با اطلاع از آینده احتمالی، با تغییر در پست سرمربیگری تیم ملی و حضور کیروش مخالفت کرد؛ در حالی که شاید در ابتدا به این مسئله فکر کرده بود.
اسکوچیچ در فوتبال ایران و در تیم ملی کارنامه کاملا قابل احترامی دارد. مهمترین ماموریت او در فوتبال ایران نجات تیم ملی از حذف از شرایط دشوار مرحله اول مقدماتی و ثبت چهار پیروزی در قطر است. کاری که او در شرایطی انجامش داد که رسانهها و بخش زیادی از هواداران فوتبال ایران به وی کاملا بی اعتماد بودند؛ چیزی که مهمترین مشکل اسکوچیچ از ابتدای حضور تا پایان کارش بود و کسب نتایج خوب هم کمک چندانی به تغییر آن نکرد، اگرچه در پایان و در زمان جدایی اسکوچیچ، تعداد هواداران او بیش از قبل شده و شاید در یک نظرسنجی، او حتی آرای بیشتری از کیروش به دست میآورد.
با این حال مخالفان جدی اسکوچیچ در نهایت موفق شدند این ایده را در ذهن مهمترین نهادهای تصمیمگیری ورزش و حتی سیاست ایران جا بیندازند که با او موفقیت در قطر امکانپذیر نیست و شاید شکستهای سنگینی در انتظار تیم ملی باشد.
امروز تیم ملی در اختیار کارلوس کیروش است و او با آرامش و سبکی تازه و شیوهای که البته قبلا آن را در فوتبال ایران امتحان کرده، تیم را برای جام جهانی پیش رو آماده میکند؛ در حالی که مسائل حاشیهای پیش روی تیم ملی، مهمترین دغدغهای است که تمرکز ملیپوشان ایران را احتمالا تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. با این حال کیروش به نظر با وجهه و سابقهای که در فوتبال دارد، شاید بتواند کمک مناسبی در اوضاع پیشبینی ناپذیر آینده به تیم ملی بدهد.
اما نکته مهم درباره کیروش، اقبالی است که او با وجود همه ناکامیها در میان بخشی از هواداران فوتبال ایران دارد. کسانی که طرفداران پر و پا قرص وی هستند و برایش شمشیر میزنند؛ مخالفانی که از ابتدای کار اسکوچیچ در مخالفت با او از چیزی مضایقه نکردند. البته خود اسکوچیچ به جز نتایج، برگ دیگری در آستین نداشت که آن را رو کند و مخالفان را به عقب براند و در نهایت این موج، او را با خود برد. بنابراین آنچه که او در مصاحبه خود با روزنامه کروات به زبان آورده، شاید چندان باعث ایجاد اقبال بیشتر برای او نشود چرا که او از فرصتهای مناسبی که در زمان حضور در ایران داشت، هرگز استفاده نکرد تا بتواند حداقل بخش حرفهای فوتبال ایران را با یک روش اقناعی با خود همراه کند.
به خاطر داشته باشیم که کیروش با وجود شکست سنگین مقابل ژاپن و حذف از جام ملتهای آسیا از ایران خارج شد اما در روزی که به ایران بازگشت، طوری مورد استقبال تعدادی از هواداران سابقش قرار گرفت که انگار دوره او با قهرمانی و نتایج بزرگ به پایان رسیده است و جالبتر، اینکه حتی حضور مهدی تاج در سمت رییس فدراسیون، در شرایطی که با انتقاد کمتری از سوی رسانههای اجتماعی مواجه شد که او در روزهای آخر کمپین انتخاباتیاش، از اسم کیروش به عنوان سرمربی منتخبش در صورت انتخاب، استفاده کرد.
همه اینها نشان میدهد، اعتبار چیزی نیست که به سادگی بشود آن را به دست آورد یا آن را در میان افکار عمومی خرج کرد. چه بخواهیم چه نخواهیم، کیروش به واسطه تغییر شرایط تیم ملی ایران در دوره هشت ساله کاری، مورد تایید اغلب اهالی فوتبال است و حتی آنهایی که دل خوشی از رفتار وی ندارند نیز در این موضوع اشتراک نظر دارند که سرمربی فعلی تیم ملی ایران، از نظر فنی، استراتژی و مسائل بيرون فوتبال، چیزهای زیادی را به این ورزش در ایران اضافه کرده؛ نکاتی که شاید تا قبل از حضور او در گرامر فوتبال ایران، ناشناخته به نظر میرسید.
کیروش در حال حاضر هم به واسطه همان مقبولیت، در آرامش کار خود را پیش میبرد و فعلا کمترین فشار متوجه تیم ملی است تا روزهای جام جهانی از راه برسد. در این فضا گفتوگوی اسکوچیچ با رسانه کروات و شرح بخشی از دلایل برکناری و نام بردن از رییس فدراسیون و بازیکنانی که با وی همراه نبودند، چیز زیادی را در افکار عمومی تغییر نمیدهد؛ به خصوص که برای ایرانیها، موفقیت در جام جهانی ارجح به همه چیز است و حس اطمینان به حضور موفق در جام جهانی با حضور مربیای مثل کیروش، برای هواداران فوتبال ایران ملموستر بود تا دراگان (که البته هرگز احترام لازم را بابت نتایج خوبش دریافت نکرد و در این مسئله حق با اوست).