خبرگزاری فارس- محمدعلی حجری: اگر گذرتان به خیابان نلسون ماندلا «آفریقا/جردن» خورده باشد، حتما ساختمان بیمه مرکزی که یکی از معروفترین نماهای رومی تهران است را مشاهده کرده اید، ساختمانی که یکی از معروفترین معمارهای نمای رومی معمارش بوده است. زمانی این ساختمان تبدیل شده بود به نماد معماری رومی و طی سال های مختلف، این سبک نما در جای جای مناطق مختلف شهر مثل قارچ رشد کرد و معماری سایر شهرهای کشور هم به تبع به همین سو گرایش پیدا کرد. اما در چند سال اخیر، شاهد این مساله هستیم که نمای رومی کم کم دارد از تهران رخت بر می بندد و جای خود را به نمای مدرن میدهد.
از گذشته هر منطقهای سبک معماری خودش را داشته که منطبق بر مصالح و شرایط اقلیمی محلی بوده است. بادگیرهای یزد، خانههای چوبی شمال، خانههای سنگی مناطق کوهستانی و پنجرههای هلالی بوشهری، نمونههایی از نمادهای معماری مناطق مختلف ایران است که هرکدام علاوه بر منطبق بودن با شرایط محیطی همان منطقه، احساس خوبی از دیدن چنین دست ساختههای بشری منتقل میکنند.
اما چند سالی است با عدم توجه به معماری و شهرسازی خاص هر منطقه، فضای شهری تبدیل شده است به شتر گاو پلنگی که علاوه بر هدر رفت مصالح و انرژی، حس آرامش و زیبایی دوستی شهروندان را زیر سوال برده است. یک ساختمان نمای سنتی، دیگری مدرن، یکی آجر، یکی سنگ، یکی آلومینیوم و در نهایت یکی رومی، یکی زنگی!
حال چگونه است که سطح شهرهایمان پر شده است از معماری کشورهای دوردست از جمله روم باستان؟ نمای رومی هرچقدر هم که زیبا باشد، در جایگاه خودش زیباست، نه در کشوری با سابقه معماری بی نظیر که سالانه هزاران گردشگر را صرفا برای دیدن این معماری به خود جلب میکند.
اگر از سازندگان این نوع سبک معماری سوال پرسیده شود که چرا نمای رومی را انتخاب میکنند، جواب خواهند داد که ذائقه مردم این سبک نما را میپسندد و به نوعی تبدیل به یک سبک معماری مورد پسند عموم شده است.
اما راهکار چیست؛ چگونه می توان به معماری گذشته خود اهمیت دهیم؛ آن هم نه از سر وطن دوستی و خودشیفتگی. واژه مسکن به معنی جای سکونت و آرامش است و تمامی عناصر معماری بومی مناطق مختلف ایران هم برای دست یافتن به همین معناست. کافی است کمی از مناطق بافت جدید شهر قدم به بافت قدیمی بگذاریم تا با تمام وجود این حس آرامش را درک کنیم.
اما آیا با وضع قانون و ایجاد محدودیت میتوان ذائقه مردم را تغییر و با قانون گذاری بافت تاریخی شهر را احیا کرد؟
در تازهترین تصمیم شورای شهر بوشهر، نمای رومی ممنوع شده، اما وقتی به متن خبر دقت شود، مشخص میشود که مساله ممنوعیت نیست، بلکه صدور جریمه برای ساختمانهای با نمای رومی است! هرچند که به گفته اعضای شورا این جریمه بازدارنده است، اما سوال اینجاست که در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد.
آیا پای نمای غیرایرانی رومی از بوشهر کنده خواهد شد یا اینکه این نما تبدیل به یک منبع درآمد برای شهرداری میشود؟ یعنی سازندگان این نوع نما که عمدتا در مناطق گران قیمت فعالیت دارند، دست از این نما میکشند یا جریمه اش را میدهند و چند برابر جریمه پرداختی را از خریدار میگیرند! و این نوع نما تبدیل به یک امتیاز برای عنوان لاکچری در زمان خرید میشود؟!
سابقه برخی شهرداریها در اعمال قانون و صدور رای تخلفات، خصوصا رای کمیسیون ماده ۱۰۰ نشان دهنده منبع درآمد شدن تخلفات است، اما با فرض اینکه نیت قانونگذار شهری از جریمه برای نمای رومی، منبع درآمدی نباشد و اتفاقا با اعمال این مجازات سبب برچیده شدن نمای رومی در سطح شهر باشیم، سوال مهمتر این است که چقدر این کار بر توجه به معماری اصیل محلی تاثیرگذار خواهد بود و آیا با اعمال محدودیت قانونی بر نمای رومی، ذائقه سازندگان و مردم به سمت معماری زیبای بوشهری سوق پیدا خواهد کرد یا با این کار، ذائقه به سمت نوع دیگری از معماری، مثل معماری مدرن خواهد رفت؟!
اما راهکار چیست، صرف ایراد گرفتن و نقد که دردی را دوا نمیکند. نقد مقدمهای بر آسیب شناسی یک مساله است، نکته مهمتر، ارائه راهکار است.
این نوع برخورد با یک معضل و یا مساله معماری با چارچوب نظام اسلامی هم سازگاری ندارد، چرا که هر مشکلی در نظام اسلامی با حضور و نظر مردم قابل حل است و نه محدودیت از بالا به پایین. حاکمیت شهری با چه منطقی میخواهد سلیقه مردم را محدود کند و در این تصمیم، نظر و ذائقه مردم دیده شده است؟
اما نکته مهمتر این است، با فرض اینکه معماری رومی باید به صورت قهری و الزامی از معماری شهری کنار زده شود و یا اصلا مردم هم از این تصمیم استقبال کردهاند، اما آیا جایگزینی بهتر برایش معرفی شده است؟ چقدر به مردم نسبت به معماری اصیل بوشهری آگاهی داده ایم؟ اگر جایگزینی معرفی نشود، خب یک سبک معماری دیگری از غرب و شرق وارد کشور خواهد شد، همانطور که در تهران شاهدش هستیم و نمای مدرن غربی دارد جایگزین نمای رومی میشود و جایگاه درخوری از سبک ایرانی-اسلامی در معماری شهر دیده نمیشود.
حاکمیت شهری اگر به دنبال احیای معماری اصیل، زیبا و منطبق بر اقلیم شهری است به جای اعمال محدودیت بر انواع معماری غیر بومی از جمله رومی، میتواند مشوقهایی برای معماری اقلیمی ایجاد کند، به عنوان مثال میتواند به ساختمانهایی که از معماری سنتی منطقه بهره میگیرند تخفیف در عوارض دهد و یا تراکم بیشتری تخصیص دهد، تا با این کار خود سازنده به این سمت میل پیدا کند و بعد از چندین سال، دیگر معماریهای غیر بومی از رونق بیافتد و مردم هم وقتی چشمشان مجدد به معماری زیبای سنتی بیافتد، ذائقه اشان تغییر خواهد کرد.
هرچند که در برخی موارد اعمال مجازات و محدودیت لازمه هر نظام و چهارچوبی است، اما اعمال قانون برای عدهای معدود است و نه اکثریت. اکثریت وقتی فایده و حسن یک مساله را ببینند، بدون نیاز به اعمال محدودیت فعل درست را انجام خواهند داد. مردم اگر در تصمیم گیریها دخالت داده شوند، هم آگاهی به آنها داده شود و هم نظرشان محترم شمرده شود، قطعا همراهی خواهند کرد. با مردم کارها دشوار نیست!
انتهای پیام/