خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: یکی از تئوریهای رایج در علم روابط بینالملل، اصل عدم استفاده از تسیلحات اتمی است. طرفداران این تئوری ها معتقد هستند که تسلحیات اتمی «سلاحی برای عدم کاربرد» و صرفا برای ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی تولید و نگهداری میشود. در نگاه این گروه استفاده از بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی تنها یک استثناء بوده است که دیگر تکرار نخواهد شد. به عنوان مثال اندیشمندانی همچون کنت والتز مجهز شدن کشورها به سلاح اتمی را موجب حاکم شدن نوعی «عقلانیت» بر رفتار و عملکرد دولتها میداند. در نگاه وی تسلحیات اتمی یکی از راههای ایجاد «موازنه قوا» و صلح پایدار در میان دولت- ملتها است. در سوی مقابل گروهی دیگر از اندیشمندان قرار دارند که معتقدند نوع روابط میان کشورها امری سیال بوده و ممکن است در یک بازه زمانی استفاده از بمب اتمی به صورت نیازی استراتژیک و تاکتیکی مورد استفاده قرار بگیرد. به عنوان مثال نیروهای ائتلاف آمریکا پس از کنار زدن صدام از قدرت در سال ۲۰۰۳، از اورانیوم ضعیف شده در عراق استفاده کردند. در این یادداشت سعی خواهیم کرد تا با رد نگاه گروه اول به بررسی امکان استفاده از تسلحیات اتمی و بحرانهای کنونی جهان بپردازیم.
بحران اوکراین
با فرسایشی شدن روند جنگ در اوکراین، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به غربیها هشدار داد که در صورت مداخله جدی در جنگ اوکراین یا حمله به خاک روسیه، مسکو در استفاده از سلاح هستهای تردید نخواهد کرد. بسیاری از کارشناسان نظامی معتقدند که با توجه به روند جنگ، هشدار پوتین مسئلهای جدی است که نباید دست کم گرفته شود. در حال حاضر روسیه ۵۹۷۷ کلاهک هستهای دارد که ۴۵۰۰ از آنها قابلیت عملیاتی شدن را دارند. پس از این اظهارات و حمله موشکی روسیه به کی یف، دولت آلمان طرح ایجاد سیستم دفاعی مشترک را به کشورهای اروپایی ارائه داد که از سوی ۱۴ دولت (بلژیک، بلغارستان، چک، استونی، مجارستان، لتونی، لیتوانی، هلند، نروژ، اسلواکی، اسلوونی، رومانی و انگلیس) مورد استقبال قرار گرفت.
سامانههای پدافندی که قرار است در این طرح مورد استفاده قرار بگیرد سیستم رهگیری و دفاعی موشکی «پیکان- ۳» ساخت رژیم صهیونیستی، پاتریوت ساخت ایالات متحده و «آیریس- تی» ساخت آلمان است. این سیستمهای ضد موشکی میتواند موشکهای بالستیک را رهگیری و سپس در فاصله ایمن نابود کند. اعضای این پیمان قصد دارند با استقرار این سامانه های پدافندی در سراسر قاره سبز شبکهای یکپارچه در برابر تهدیدات اتمی روسیه ایجاد کند.
تشدید بحران در شبه جزیره کره
شاید یکی از بقایای دوران «جنگ سرد»، تداوم بحران در شبه جزیره کره باشد. در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۵۰ میلادی، شوروی و آمریکا برای سلطه در منطقه راهبردی کره به دنبال تسخیر شبه جزیره کره بودند که در نهایت رقابت ژئوپلیتیکی منجر به تشکیل دو کشور کره جنوبی و کره شمالی شده است. طی سال های اخیر با توجه به عدم پایبندی واشنگتن به توافقات اتمی با پیونگ یانگ، کره شمالی موضع تهاجمی تری در خصوص آزمایش و استفاده از تسلیحات اتمی اتخاذ کرده است. به عنوان مثال منابع اطلاعاتی کره جنوبی معتقدند که کره شمالی در به زودی هفتمین آزمایش هستهای خود را انجام خواهد داد. همچنین این کشور کمونیستی در سال جاری قانون «حمله پیشگیرانه هستهای» را به امضاء رسانده است. براساس این استراتژی جدید اگر کره شمالی از جانب بازیگری احساس خطر کند به وسیله موشکهای اتمی نقطه تهدید را هدف قرار خواهد داد. طبق آمارهای منتشر شده در رسانههای بینالمللی احتمالا کره شمالی دارای ۶۰ کلاهک هستهای است. با افزایش مداخله آمریکا در ترتیبات امنیتی منطقه جنوب شرق آسیا و برگزاری مانورهای مشترک با کره جنوبی و ژاپن، پیونگ یانگ دست به اقدام متقابل زده و موشکهای بالستیک جدیدی آزمایش کرد. افزایش دومینو وار تنشها در این منطقه ممکن است از سطح رزمایش و تهدید لفظی خارج شود و بار دیگر آتش جنگ را در این منطقه شعله ور کند. در صورت تحقق این سناریو و به خطر افتادن بقای هر یک از کشورها، احتمال استفاده از تسلیحات اتمی افزایش پیدا خواهد کرد.
فعال شدن گسلها در جنوب آسیا
هند و پاکستان ۴ بار در سالهای ۱۹۴۷، ۱۹۶۵، ۱۹۷۱ و ۱۹۹۹ با یکدیگر جنگیدند که در اکثر این نبردها دهلی نو پیروز نبرد بوده است. با این حال پاکستان با آزمایش نخستین سلاح هستهای خود در سالهای پایانی قرن بیستم نوعی «توازن تهدید» در برابر هند ایجاد و مهر پایانی بر جنگ های گسترده و البته بیفایده با همسایه شرقی خود زد. بسیاری از کارشناسان معتقدند با آنکه مجهز شدن اسلامآباد به تسلیحات هستهای موجب ایجاد موازنه در برابر هند شده است اما؛ تشدید اختلافات بر سر منطقه راهبردی کشمیر، تشدید فعالیتهای تروریستی در داخل خاک هند و گسترش گامبهگام رقابت ژئوپلیتیکی چین و آمریکا در منطقه ایندو- پاسفیک موجب افزایش احتمال آغاز درگیری خواهد شد. در صورت تحقق این سناریو ممکن است یکی از طرفین برای کاهش زمان نبرد یا تغییر وضعیت میدانی به نفع خود از تسلیحات اتمی استفاده کند. براساس آمارهای منتشر شده در رسانهها، پاکستان دارای ۱۶۵ و هند دارای ۱۵۶ سلاح هستهای میباشند که این تعداد برای به راه انداختن جنگ هستهای در منطقه کافی به نظر میرسد.
آرماگدون هستهای میان چین و آمریکا
سیر تغییر در نظم بینالمللی سبب افزایش رقابت و تنش میان دو قدرت بزرگ جهانی یعنی چین و آمریکا شده است. هماکنون دو کشور در زمینه ایجاد مسیرهای کریدوری، انتقال فناوریهای جدید و تسخیر بازارهای جهانی در حال رقابت هستند. کارشناسان مسائل بینالملل وضعیت حاکم میان این دو کشور را بسیار شبیه به دوران «جنگ سرد» ارزیابی میکنند و معتقدند که باید به تدریج منتظر رقابت ژئوپلیتیکی دو کشور در نقاط مختلف جهان و بحرانهایی همچون «بحران موشکی کوبا» در روابط میان پکن و واشنگتن باشیم. اگر نوع رقابتهای میان این دو کشور از وضعیت رقابت گرم و جنگ نیابتی خارج شود؛ هرگونه درگیری مستقیمی میتواند سبب پر رنگ شدن گزینه جنگ هستهای گردد. در حال حاضر آمریکا و چین به ترتیب دارای ۵۵۶۰ و ۳۵۰ کلاهک هستهای هستند.
در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱ رهبران سه کشور ایالاتمتحده آمریکا، انگلیس و استرالیا از پیمان نظامی «آکوس» رونمایی کردند. براساس این پیمان قرار است تا آمریکا، زیردریاییهای هستهای در اختیار کانبرا قرار دهد. به عقیده بسیاری از تحلیلگران حوزه امنیت هدف این پیمان «مهار چین» و ایجاد توازن در برابر این کشور در حوزه اقیانوس هند-آرام است. به نظر میرسد کاخ سفید با این اقدام قصد دارد تا سیگنال قوی به پکن در خصوص برتری نظامی بلوک غرب ارسال کند. همچنین نتیجه وضعی این اقدام آمریکا در منطقه جنوب شرق آسیا موجب تشدید رقابت تسلیحاتی میان سایر رقبای پکن همچون هند، کره جنوبی، ژاپن و تایوان خواهد شد.
هماکنون ارتش تایوان فاقد تسلیحات هسته ای است و در صورت وقوع هرگونه درگیری نظامی با ارتش آزادی بخش چین مجبور است تا از راهبرد «جنگ نامتقارن» بهره ببرد. این کشور در سال ۲۰۱۷ از استراتژی «دفاعی» خود رونمایی کرد که متناسب با جنگ نامتقارن و اصلاحات در ساختار نظامی این کشور تنظیم شده بود. با این حال واشنگتن از تحویل سامانههای پیشرفته خود مانند موشکهای استینگر یا هلیکوپترهای ضد زیردریایی به این منطقه خودداری کرده است. دست برتری نظامی چین ممکن است سبب مجهز شدن تایوان به انواع تسلیحات اتمی شده و احتمال جنگ هستهای نیابتی میان پکن و واشگتن را در منطقه جنوب شرق آسیا افزایش دهد.
بهره سخن
شاید تاکید بر عدم استفاده از بمبهای اتمی توسط واحدهای سیاسی، به دلیل تلاش اندیشمندان رئالیست برای توجیه تجهیز دولت ها به این سلاح راهبردی باشد. با این حال درس اول در علم سیاست آن است که کشورها براساس منافع و امنیت خود ممکن است در شرایطی خاص، تصمیمات سختی بگیرند که شاید در دستگاه سیاستمداران، فرماندهان نظامی یا تحلیل گران سناریو محتملی نبوده باشد. به عنوان مثال در جنگ جهانی دوم هنگامی که آمریکا با مقاومت سرسختانه ژاپنیها مواجه شد تصمیم گرفت تا با حمله اتمی به این کشور نتیجه جنگ را عوض کرده و تبدیل به نخستین کشور جهان شود که از این تسلیحات راهبردی استفاده میکند. براساس این تجربه تاریخی لازم است تا افسانه عدم استفاده از تسلیحات هستهای کنار گذاشته و با دیدی واقعگرایانه به احتمال وقوع جنگ هستهای در نقاط مختلف عالم توجه شود.