به گزارش ایسنا، علی خضریان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی ظهر سهشنبه ۳ آبان ۱۴۰۱ در جلسهای که با عنوان «پرسش و پاسخ دانشجویی پیرامون وقایع اخیر» از سوی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران در دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه برگزار شد، اظهار کرد: محیط اجتماعی زمانی که حق و باطل با هم قاطی میشود با موضوعات متفاوت میشود؛ به این معنا که شناخت حق و باطل از هم یا اینکه در مواردی که مطالب خیلی صفر و صدی نیست و در یک جریان اجتماعی هم مطالبی به عنوان حق باشد و هم مطالبی به عنوان باطل وجود داشته باشد؛ آنچه که ما به دنبال آن هستیم چگونگی تفکیک این دو موضع از هم و شناخت حق و باطل است است.
وی تاکید کرد: وقتی در جامعهای مسائل را در قالب مشکل طرح میکنیم، اینها قابل حل نیست؛ مگر اینکه ما آنها را تبدیل به مسأله کنیم؛ باید در یک جامعه در صورت وجود مشکلات، آنها را جزء جزء و تبدیل به مسأله کرد تا قابل حل شود. تا زمانی که حرفهای کلان و کلی بزنیم نمیتوانیم در جامعه آنها را تبدیل به مسأله و حل کنیم.
این نماینده مجلس در ادامه به بیان ویژگیهای جامعهای پرداخت که در آن افراد حق و باطل را از هم گم میکنند و گفت: یکی از ویژگیهایی که افراد جامعه حق و باطل را کنار میزنند و آن جامعه را با مشکل مواجه می کنند این است که شاخص شناخت حق و باطل به جای اصول و مبناها، به فرد سپرده می شود و جوامع معمولاً اینگونه در چنین جایی مسیر را گم میکنند و به جای اینکه نگاه کنند که معیار حقوق باطل چیست و بر مبنای آن تحلیل کنند و نظر بدهند، به سمتی حرکت میکند که بعضاً این افراد معمولاً چهره یا شاخص یا برخی اخبار تبدیل به جایگاه حق و باطل میشوند.
خضریان دومین ویژگی جوامعی که در شناخت حق و باطل دچار مشکل هستند را اینگونه بیان کرد که زمانی که افرادی در جامعهای که مستعد بروز چنین اتفاقات و اعتراضات و حواشی است، مواضع باطل را از طریق برخی خواص یا جامعه نخبگانی شاهد میشویم؛ منظور از مواضع باطل در همین موضوع خاص اخیر حرف بی سند و بی مبنا زدن است؛ جامعه در این موضوع خاص در حال نگاهکردن به نخبگان خود است و آنها در چنین شرایط بی مبنا و بی سند موضع گیری میکنند که این جامعه را ملتهب میکند.
وی افزود: سومین ویژگی که میتواند از موضع جامعه شناسی سیاسی درباره جوامع دچار مشکل در تشخیص حق و باطل صحبت کرد بعضاً سکوت گروههای مرجع اجتماعی است؛ درحالی که جامعه معیارها را کنار گذاشته است و به چهرهها نگاه می کند و آنها نیز مواضع باطل میگیرند، برخی از گروههای مرجع اجتماعی سکوت میکنند و به جای اینکه درباره حرف حق صحبت کنند و آن را تبیین کند، سکوت اختیار میکنند و این سکوت نیز به متلاطمتر شدن جامعه کمک میکند.
این نماینده مجلس اظهار کرد: از دیگر ویژگی چنین جوامعی، به هم ریختن مرز بین دوست و دشمن است؛ یکی از نشانههایی که نشان میدهد جامعه دچار سخت شدن شناخت حق و باطل است، زمانی است میبینیم فردی که تا دیروز فکر میکردیم دوست ماست، موضعی میگیرد که میبینید همراستای دشمن ماست و میبینید که مرز بین دوست و دشمن در حال تغییر است؛ در حالی که در جامعهای مثل ایران یک مسألهای موضوع نقد، اعتراض یا نقطهای برسد که فرد بگوید من دیگر نمیتوانم این موضوع را تحمل کنم و اعتراض دارم به مسأله، مشاهده میکنیم که از این موضوع خاص برخی برداشتهای بعدی انجام میدهند و به جای حل مسأله، در دایره دوست فضا رادیکالتر میکنند و فضا را به سمتی سوق میدهند که نه تنها مسأله دیگر قابل حل نیست بلکه دیگر نمی شود درباره آن صحبت کرد.
خضریان با تاکید بر اینکه حتماً یکپارچگی ایران اسلامی برای ما اهمیت دارد، گفت: اما کسانی که در دایره دوست به این یکپارچگی ملی ضربه میزنند، تغییر مرز بین دوست و دشمن است و وقتی گروههای مرجع اجتماعی سکوت میکنند و تبیین نمیکنند، این عدم تبیین هم مشکل را اساسیتر میکند.
وی تاکید کرد: همه اینها زمانیکه جامعه مستعد رخ دادن التهاب دارای یک عقبه مردمی باشد و این عقبه هم معترض است، منجر به ملتهبتر شدن جامعه میشود.
این نماینده مجلس تاکید کرد: در کوتاه مدت میتوانید از اقدامات سخت و نیمه سخت بهره ببرید اما جامعه برای اینکه بتواند وارد مرحله آرامش و ترمیم شکافها شود، حتماً نیاز به گفتوگو دارد.
خضریان با بیان اینکه «ما تنها درباره یک موضوع میتوانیم به گفتوگو بنشینیم»، اظهار کرد: گفتوگو به معنای این نیست که ما درباره مبدأ و اصول مان یا هدف یا مقصدمان با کسی گفت و گو کنیم ولی درباره مسیر که میتوانیم گفتوگو کنیم؛ شاید مسیری که بعضاً مسئولان درباره آن تصمیمگیری میکنند به بیراهه برود یا مسیر دورتری باشد، باید صدای جامعه را درباره رسیدن به یک مسیر کوتاهتر و امنتر و مسیری که بیشترین حمع میتواند با آن همراهی کند گفتوگو کنیم و کسی نیز نباید در این باره واهمه و تعصبی داشته باشد.
وی اظهار کرد: جابجا شدن متن با حاشیه در یک جامعه بر التهاب اجتماعی اضافه میکند به این معنا که کسانی که در روزی در موضوعی ادعایی را طرح میکنند، چون میدانند این ادعا در جایگاه باطلی قرار دارد، اگر بخواهند در آن موضوع باقی بمانند چون امکان اثبات آن برایشان وجود ندارد، دست به جابجایی حاشیه و متن میزنند و هر روز مسائل کوچک را بزرگ میکنند و مسائل بزرگ را کوچک میکنند و با جابجایی متن و حاشیه تلاش میکنند جبهه حق را در مقابل باطل خودشان قرار ندهند.