خبرگزاری فارس مازندران ـ سرویس فرهنگی| حماسه مردم مازندران در ششم بهمن ماه سال ۶۰ همان حماسهای، که بازخوانی حال و هوای آن روزها مورد انتظار نسل جوان و نوجوانان کشور است برای اینکه نسل جوان هم بداند گذشتگان در مواجهه با توطئههای دشمنان چه کردند و هم دست دشمنان برای آنان رو شود.
آن روزها روزهای سخت جنگ را پشت سرمیگذاشتیم روزهایی که دشمن تا بن دندان مسلح اما خیال خام با تمام تجهیزات به کشور ما حمله کرد، یکی از این حوادث تلاش کمونیستها برای تصرف ساختمانهای حساس شهر بود که در این مسیر در قالب طرح عملیاتی سربداران شهر آمل را به پنج نقطه مهم تقسیم کرده تا با این خیال واهی که مردم نیز با آنها هستند این شهر را تصرف خواهند کرد، مثل همین روزهای اغتشاش که خیالهای خامی در سر داشتند.
نیروهای کمونیست با برنامهریزیهایی که از قبل انجام داده بودند و با این تصور که مردم آمل نیز با آنان همراه خواهند شد به این شهر حمله کردند و با آغاز صبح ششم بهمن، حماسه مردم آمل شکل گرفت.
صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به مقر سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابله سربداران جنگل رفتند خیلی زود سنگربندیها آغاز شد، از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند؛ جالب اینکه در این راه مردم از هر وسیلهای بهره میگرفتند.
*حماسه مردم هزارسنگر با دستان خالی
مردم شهر هزارسنگر دستشان خالی بود اما ارادهای آهنین داشتند، سنگرسازان بیسنگر در حماسه مردم آمل، بیشتر زنان، نوجوانان و پیرمردانی بودند که یا سلاح در اختیار نداشتند یا توان جنگیدن با چوب دستی و دسته بیل را نداشتند و آحاد مردم با در دست داشتن تبر، بیل، داس و هر وسیله دیگری که بهمنظور انجام کار روزانه به همراه داشتند، در روز ۶ بهمن با سربداران مهاجم کمونیست، وارد صحنه درگیری شدند.
ماجرا از این قرار بود؛ حدود ۱۰۰ نفر از ایادی ضدانقلاب از جنگلهای آمل از ماهها قبل شروع شد و آنان نیز در جنگل شمال مستقر بودند و به چند گروه تقسیم شدند و عصر روز پنجم بهمن سال ۶۰ وارد شهر شدند.
آنها عصر پنجم بهمن وارد شهر شدند و میخواستند در قالب پنج گروه به مکانهای حساس را سپاه، اداره زندان، دادگستری، فرمانداری و شهرداری محاصره کنند و با این تصور درگیریها شروع شد و تقریبا تا اذان صبح داشتند هر جا ورود پیدا کردند با بسیج مردم و سپاه مواجه شدند.
نیروهای جنگل در آن شب سرد زمستانی برخلافهمه توهمات که مردم با آنها هستند با حماسه جاویدان شهر هزار سنگر غافلگیر شدند.
وقتی سایههای شوم کمونیستها تمام شهر را فرا گرفت، شجاعت مثالزدنی مردم آمل افکار توهمآمیز دشمنان را خاکستر کرد، مردمی که دست در دست هم ایستادگی کردند تا کمر این انقلاب خم نشود.
مردم به ماهیت کمونیستی مهاجمان پی بردند
در ساعات اولیه این نبرد دلاورانه، مردم تمام سطح شهر را پوشانده بودند؛ مردم گروه گروه، به خیابانها ریختند، درحالی صدای گلولهها و رگبار و انفجارات را از ساعات شنیده میشد و مردم به ماهیت کمونیستی مهاجمان پی بردند برای دفاع و مقابله با جنگلیها (سربداران) روانه سپاه و بسیج شدند.
جمعیتهای مردمی دستهدسته بیشتر از ضلع شمالی شهر و از خیابانهای طالب آملی، شیخ فضلالله نوری خود را به سپاه رساندند و اندکی بعد سازماندهی شدند. برخی مسلح و عدهای غیرمسلح به سمت مرکزیت شهر حرکت کردند.
نیروهای مردمی در دستههای کوچک، از پایگاههای مقاومت و انجمنهای اسلامی هر محله میآمدند سازماندهی میشدند و از طریق کوچهها و ساختمانهای متصل به مرکز شهر، از هر طرف خود را به صحنه درگیری میرساندند، ولی عمده قوای نیروهای مردمی، دو جبهه را به صورت خود جوش ایجاد کرد، جبهه غرب که از سپاه آغاز شد و جبهه شرق که از کمیته و محله خیابان امام رضا (ع) به طرف ساختمان بسیج حرکت خود را شروع کرد و به این صورت سازماندهی نیروهای مردمی شکل گرفت.
همچنین بسیجیان و نیروهای مردمی که از روستاها و اطراف جنگل و راههای دور، صدای شلیک گلوله را شنیدند و یا خبر حمله مهاجمان کمونیست به شهر به گوش آنان رسید، شبانه خود را به نزدیکترین مقر نظامی و انتظامی رساندند.
*۶ بهمن؛ حماسهای که حتی در هزارتوی تاریخ گم نمیشود
سردار مهدی خانی از یادگاران حماسه اسلامی ۶ بهمن آمل در اینباره در گفتوگو با فارس میگوید: هدف منافقان از مبارزه در جریان واقعه هفتم تیر، ماجرای هشتم شهریور و ترور در شهرها براندازی انقلاب نبود اما هدف اتحادیه کمونیست براندازی انقلاب اسلامی بود بهطوریکه به مردم وعده داد که عید ۶۱ رژیم جمهوری اسلامی را منحل میکنند.
این حماسه متفاوت از سایر جریانها بود، اینکه گروهی شورش کنند و مردم، کمیته و بسیج در مقابلش قد علم کنند مقاومت مردم با نیروهای مسلح تا صبح ادامه پیدا کند و مردم در کنار نیروهای دیگر کمونیستها را شکست دهند، حماسه است، بله این مردم بودند که با یکپارچگی ایستادگی کردند و توانستند این حماسه بینظیر را خلق کنند.
آن زمان؛زمان جنگ سخت بود
وی اضافه میکند: مگر میشود حماسه ششم بهمن آمل فراموش شود، فلسفه اصلی حماسه ششم بهمن این بود مردم با دست خالی به کمک بسیجیان، پاسداران و نیروهای امنیتی آمدند، آری آن زمان، زمان جنگ سخت بود، روزهایی که حتی در هزارتوی تاریخ هم نمیتواند به فراموشی سپرده شود.
ولی امروز چه دشمن نه تنها جنگ سخت را کنار نگذاشته بلکه امروز جنگ ترکیبی یعنی هم جنگ سخت و هم جنگ نرم را به کار برده است که جوانان باید هوشیار باشند.
*ضرورت بازخوانی واقعیتها در جنگ ترکیبی دشمنان
این یادگار حماسه ششم بهمن آمل بیان میکند: حیفم میآید واقعیتها بازگو نشود، نسل جدید نسبت به حماسهای که پدران و مادرانشان خلق کردند، حسی ندارند و شاید همین دلیل مشکلات امروز باشد، باید خاطراتی که از جنس حماسه است برای جوانان بازگو شود، چیزی که نیاز نسل جدید است.
دشمن هم با سلاح و هم با فکر و ذهن خود میخواهد جوانان را منحرف کند این تفاوت این دو فتنه، اغتشاش و آشوب است.
*شباهتها و تفاوتهاب دو اغتشاش
خانی اظهار میکند: اغتشاشات اخیر و حماسه ششم بهمن آمل را به عینه لمس کردم میخواهم شباهتها و تفاوتهای این دو اغتشاش و آشوب را بازگو کنم، امیدواریم نسل جوان و نوجوان ما بدانند که با چه دشمنی روبرو هستیم، دشمنی که از هر فرصتی استفاده میکند تا بتواند نقشههای شومش را پیاده کند.
در همین ماجرای اخیر چندین قبضه سلاح در خانههای تیمی کشف شد که ثابت کرد این جنگ همچنان مسلحانه است اما در کنار آن دشمن از طریق فضای مجازی میخواهد ذهن جوانان را به سمت غرب بکشاند، پس نه دشمن رویکرد قدیمش را فراموش کرده بلکه از طریق جنگ دیگری میخواهد به اهداف پلیدی برسد.
*دروغ ۱۳ دشمنان
وی یادآور میشود: خبرهایی شنیدیم مبنی بر اینکه نظام فروپاشید و یا اینکه چند ساعت دیگر نظام فرو میپاشد، همین حرف را سال ۶۰ از دشمنان شنیدیم که اعلام کردند عید سال ۶۰ آخرین سال و عید سال ۶۱، عید نظام کمونیستی است، این یک شعار وجه اشتراک دو اغتشاش و آشوب بود.
به لحاظ رویکرد میبینیم در اغتشاشات سال۶۰ لیدرها در داخل کشور بودند، ولی در ماجرای اخیر این خط و خطوط از بیرون بود، ردپای بی بی سی، بایدن، کومله و از آن طرف سازمان منافقان و سلطنتطلبان و همه به نوعی درگیر شدند، حتی کسانی در داخل هم میخواستند خط دهند، به خارج از کشور رفتند و همه یکپارچه و یک صدا بودند که میتوان از ماجرای اخیر با عنوان جنگ احزاب تعییر کرد و در سال ۶۰ تنها گروه منافقان بودند و بقیه با آنان همکاری نکردند ولی در ماجرای اخیر همه با هم علیه نظام آمدند.
این یادگار حماسه ششم بهمن آمل بیان میکند: تفاوت دیگر در این ماجرای امسال از این حرکت به اصطلاح انقلاب زنانه و شعارهایی چون زن، زندگی و آزادی یاد شده ولی در اغتشاشات سال ۶۰ حرکت زنانه نبود بلکه حرکت چریکی و مردانه بوده است.
تفاوت دیگر این بود کسانی که پای اغتشاش بودند از افراد پخته، دوره دیده، چریک و با همین ویژگی ولی در ماجرای اخیر برخلاف سالهای ۹۸ و ۹۶ و سالهای کسانی که پای ماجرا آمدند میانگین سنی آنها تا ۱۸ سال بود.
*خشونت؛ پای ثابت دو اغتشاش
سردار خانی ادامه میدهد: شباهت دیگر بحث خشونت بوده؛ بهطوریکه در این دوره مثل سال ۶۰ شاهد خشونت هستیم؛ یعنی خشنترین حوادث در انقلاب است به طوریکه خشونت به اوج خود میرسد، سال ۶۰ مردم آمدند و بسیجی را از دست آنان نجات دادند و آنان با چاقو، پلیس و بسیجی را میزنند ماهیتا این دو اغتشاش به لحاظ خشونت و تنفر به هم شبیه هستند.
وی اظهار میکند: اشتراک خیلی مهمی که بهعنوان اصل ثابت مانده این بوده پلیس و نیروهای نظامی امنیتی سپاه تا پای جان برای انقلاب ایستادند،آن موقع هم همین کار را کردند مردم به پشتیبانی از سپاه حتی جلوتر در کنار نظام بودند و مردم کوچه و خیابان حمایت کردند و جدا شدند.
براساس برآوردها جمعیت زیادی در اغتشاشات اخیر نبودند که ثابت میکند مردم مقابل این موضوع ایستادند، مردم در مقابل به وضوح دیدند، در سال ۶۰ وقتی مردم شبانه شنیدند،مخفیانه شهر را تصرف کردند به محض اینکه هوا روشن شد رفتند مقابل ساختمان بسیج و گفتند؛ ما را مسلح کنید حتی برخی حتی با بیل و سنگ به سمت اغتشاش گران رفتند و این جنبش مردم اینگونه شد.
*حماسهای که دشمنان را فتیلهپیچ کرد
این یادگار حماسه ششم بهمن آمل میگوید: در سال ۶۰ مردم وسط خیابانها آمدند، طی چند ساعت مردم دشمنان را فتیله پیچ و کارشان را تمام کردند، تا درس عبرت شود، اما در ماجرای اخیر نیروهای امنیتی، انتظامی و سایر اصلا مسلحانه وارد میدان نشدند و با دست خالی وارد میدان شدند، این از تفاوتهای جدی و البته افتخارات نظام است که این اغتشاش و فتنه بزرگ را غیرمسلحانه جمع کردیم، شهید دادیم تیر خوردیم ولی دست به اسلحه نبردیم گفتند ما شهید شویم اما کسی را نمیکُشیم.
*جوانان به دنبال هشتگهای واقعی نه فیک باشند
در این جنگ شناختی تازه معلوم شد این هشتگها واقعی نبود بلکه فیک بود، پلتفرم اینستاگرام صراحتا اعلام کردند، آبروی ما در دنیا رفت به واسطه اینکه ربات گذاشتیم تا این هشتگها بالا بیاید، اگر جوان ما بداند این هشتگها واقعی نیستند آن موقع به حرفهای دشمنان اصلا توجهی نمیکند.
* ضرورت تشخیص واقعیت از دروغ
خانی تاکید میکند: اغتشاشات اخیر به ما ثابت کرد که جوان امروز حتی در فضای مجازی اینستاگرام، واتساپ و سایر باید حقیقت را از واقعیت تشخیص دهد در این صورت است که ما هیچ نگرانی نخواهیم داشت ولی برخی جوانان احساساتی در ماجرای اخیر دستگیریها اکثرا گفتند ما فریب خوردیم چون به ما گفتند در خیابانها بریزید.
به گزارش فارس، حادثه فوت یک خانم همان قدر برای مردم ما تلخ بود که اتفاقات بعد از آن بیشتر دل مردم کشور را سوزاند، ماجراهایی که از قبل توسط دشمنان برنامهریزی شده بود و پازل آنها را با هم چیده بودند تا به اهداف شوم خود برسند اما این بار شکست سختتری خوردند.
*دروغهای شاخدار
متاسفانه بدون اینکه بررسی شود این حوادث از کجا آب میخورد عدهای به خیابانها ریختند، عدهای یا فریب خوردند و یا مزدور غربیها بودند ولی در بزرگنمایی رسانهای همان عده کم، کل ملت ایران تلقی شدند، طی مدت کم خبرهای مختلف؛ که نه دروغهای شاخدار از فروپاشی نظام منتشر شد که نه مخاطب خاصی داشت و اگر شنیده هم میشد با تعجب بود.
درست است طی این مدت اتفاقات تلخی رخ داد از جمله آتش زدن قرآن، کشیدن حجاب از سر محجبه، به آتش کشیدن خودروها حتی بانکها و از این قبیل اما اتفاق، پیام مهمی برای دشمنان داشت و آن اینکه مردم ما باز هم با مشتهای گره خورده اعلام کردند همیشه در صحنه هستند و در صورت وقوع حادثهای سینه خود را سپر میکنند و از هیچ چیزی بیم و هراسی ندارند.
انتهای پیام/۸۶۰۳۴/ج