متن کامل دلنوشته امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی بدین شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
فرزندم آرتین ؛ سرباز ایرانی با تو سخن میگوید.
آرتین عزیز؛ کاش من به جای پدر، مادر و برادرت به خون غلتیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی.
پسرم آرتین؛ اگر چه قلبم آزرده دلتنگی تو است اما کاش زخمهای دل تو، روی سینهام انباشته میشد و تو را غصهدار و دلتنگ پدر، مادر و برادرت نمیدیدم. برای یک سرباز ایرانی هیچ چیز سختتر از آن نیست که در عین توانایی، خون دل بخورد، دندان به هم بفشارد و صبوری کند و شمشیر در نیام نگه دارد. تو خیلی کوچکی ولی شاید برایت گفته باشند مردی قدرتمند و قوی که پیش چشمش، همسرش را به خون کشیدند، به خاطر مصالح بالاتر سکوت کرد و خون دل خورد.
الان هم آقای ما همینطور است. اما اگر لب تر کنند میلیونها عاشق جان فدا به فرمانش همه زشتیها را زیر پا له و دشمن را ادب میکنند. اما آقای ما میگویند صبور باشید تا واقعیتها خود را به همه نشان دهد و شمشیر خود را برای آمریکا تیز کنید. او از مولای خود و ما نیز از مولا و آقای خود آموختیم صبر پیشه کنیم، استقامت کنیم اما آماده و مهیای اجرای فرمان ولی امر خود باشیم چرا که وعده خدا حق است و صبح پیروزی بر دشمنان دین و وطن نزدیک.
فرزند عزیزم، انساننمایی که تو را داغدار کرد، حیوان دستآموزی است که ساخت آمریکا، رژیم صهیونیستی و تفکر رژیم سعودی است اما سرباز ایرانی دندان میفشارد و صبوری میکند تا در زمان خود به اذن رهبر و مقتدا و فرماندهاش تومارشان را در هم بپیچد.
فرزند خوبم؛ کاش پیامت را همه میشنیدند. آنهایی که به بهانهای، ناخواسته یا نادانسته، قدرت دفاعی و امنیتی کشور را تضعیف و مشغول کردند و فرصت جولان به عروسکهای دستآموز دادند تا حرم و حریم را به گلوله ببندند. کاش میشنیدند صدای بچههایی را که یتیم شدند. کاش میشنیدند صدای زنهایی را که بیسرپرست شدند. کاش میشنیدند صدای پدران و مادران به داغ فرزند نشسته و صدای ضجه برادر و خواهر از دست دادهها را و... کاش میشنیدند. کاش...
آرتین عزیز؛ سرباز ایرانی سخت غصهدار است. نه اندازه تو اما سخت غصهدار است. این سرباز، غصهدار ایران عزیز است که خونها برای عزت نامش بر زمین ریخته شد و سخت غصهدار پرچمی است که هزاران جان پاک برای برافراشتنش نثار شده است و حالا... . سرباز ایرانی سخت غصهدار ناموس و حجاب و عفتی است که رگها برای آن بریده و سینهها برای آن شکافته شد. سرباز وطن سخت غصهدار کلاس و درسی است که نیست آنطور که باید باشد و سخت غصهدار کسبوکار و تولید و اشتغال است که در سایه نقشههای بدخواهان، لطمه خورده.
پسرم آرتین؛ سرباز وطن سخت غصهدار است. غصهدار پایکوبی دشمنان ایران و ایرانی که جوانان و امیدهای استحکام کشور را نشانه رفتهاند و داس بر خوشههای امید ملت کشیدهاند. اما آرتین عزیز؛ برای تو می گویم: والله و به خاک پاک ایران قسم، برای خدا جوابی نخواهد داشت آن ایرانی و متدینی که خطر فتنه دشمنان را فریاد نزند.
سرباز ایرانی و ایرانی غیور به شرافت سربازیاش سوگند یاد کرده از استقلال، تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران تا آخرین قطره خون دفاع کند و چنین نیز خواهد کرد و به اذن فرمانده خود خنجر بر حنجر دشمن دون فرو خواهد برد.
سرباز ایرانی و ایرانیان عزیز، نیک میدانند آنچه داریم از نظام اسلامی، اسلام و انقلاب و جانفشانیها در راه ایران اسلامی سربلند، مستقل و آزاده در پرتو اتحاد و انسجام ملی است اما هدف دشمن ایرانستان کردن ایران قوی و تجزیه این ملک پرگهر است.
به تو فرزند عزیزم نوید میدهم هر سال که بزرگتر میشوی ایران را قویتر و متحدتر خواهی دید. امید به خدای بزرگ و آیندهای روشن داشته باش و بدان من و تو و همه سربازان میهن برای سربلندی و آبادانی و عزت کشورمان لحظهای از پای نخواهیم نشست.
و در آخر به تو فرزند عزیزم و همه فرزندان و مادران و پدران داغدار عرض میکنم اگر مولا و فرمانده ما اذن دهند، سرباز ایرانی جان بر یک تیر نهد و مغز فتنه را نشانه رود.
سرباز ایرانی تاب نگاه بر چشمان فرزندان شهدا را ندارد.
سرباز ایرانی / سیدعبدالرحیم موسوی