پیش از پاسخ به این سوال لازم است یک نکته را بیان کنم؛ زنجیره ارزش مفهومی نسبی دارد. یعنی بسته به اینکه مفهوم یادشده را از چه منظری مورد توجه قرار دهیم، سیاستهای خاص آن مدون میشود. به همین دلیل نیز بعضا در این زمینه دچار شعارزدگیها و اختلاف دیدگاه عملیاتی میشویم. زنجیره ارزش به این مفهوم است؛ فرآیندی را ایجاد کنیم که از طریق آن بتوانیم خلق ثروت کرده و ارزش افزوده بیشتری تولید کنیم، یعنی به یک دانش فنی دست پیدا کنیم که از طریق آن یک محصول با قیمت مشخصی را به محصولی با قیمت بالاتر تبدیل کنیم.
اما درباره اینکه امروز چه اقداماتی انجام میشود، نمیتوانم بگویم که زنجیره ارزش در کشور از زاویه و نگاهی جامع به صورت کلان و یکپارچه، حمایت و تقویت میشود. متاسفانه اقدامات جزیرهای و غیرکارشناسی موجب توسعه نامتوازن زنجیره ارزش صنعت نفت شده است. بخشی از زنجیره صنعت نفت در اختیار وزارت نفت و بخشی هم در اختیار وزارت صمت است و در بخشی از این حوزه هم نهادهای دیگر به صورت جزیرهای مانند وزارت کشاورزی و معاونت علمی ریاستجمهوری و... طبق ماموریتهای خود ایفای نقش میکنند. منتها عدم همافزایی و تسری نگاهی ملی در تدوین و تبیین سیاستها تا حدودی ما را از آن نگاه مطلوب به زنجیره ارزش دور میکند. در واقع در حال حاضر بیش از ۵۰درصد محصولات پتروشیمی صادر میشود، بدین معنی که ما نتوانستیم برای تبدیل محصولات خام پتروشیمی برنامه جدی داشته باشیم. این اتفاق از دو حال خارج نیست؛ یا اینکه محصولات پایه تولیدشده دارای زنجیره ارزش ضعیفی بوده است که در این زمینه ضروری است بگوییم نباید سیاستها بر مبنای تولید و توسعه چنین محصولاتی باشد. یا اینکه محصولات با ارزش افزوده مناسب تولید میشود، ولی نتوانستیم زنجیره ارزش محصولات مشتقه از آن را تقویت کنیم. در هر دو حالت مساله داریم؛ ما محصولاتی مانند متانول و اوره و ال.پی.جی داریم که سهم بسیار بالایی در صادرات صنعت پتروشیمی دارند و با قیمت بسیار متفاوت و بسیار پایینتر فروخته میشوند. به عنوان مثال ال.پی.جی مخلوطی از پروپان و بوتان است. مهمترین محصولی که از پروپان تولید میشود، پروپیلن است که کشور با کمبود بسیار جدی این محصول مواجه است؛ برای تولیدکنندههای پلیپروپیلن و سایر محصولات زنجیره ارزش پروپیلن فوقالعاده ارزشمند است و ما بسیاری از محصولات مشتق شده از پروپیلن را تولید نمیکنیم و با بهایی بسیار بالا وارد میکنیم.
قطعا یک نگاه حمایتی جدی نیاز دارد؛ حمایتها در مسیری که محصولات اوره، متانول و ال.پی.جی تبدیل به مشتقات شود. برای بررسی این موضوع لازم است به تولید متانول اشاره کنم. مصرف این فرآورده در کشور زیر یک میلیون تن است، ولی برنامهریزی برای تولید ۲۴ میلیون تن در سال ۱۴۰۴ وجود دارد و این در حالی است که ناترازی و کمبود گاز به عنوان خوراک اصلی آن داریم. این نشان میدهد که ما در سیاستگذاری بالادستی مشکل داشتیم. مثلا استراتژی مصرف گاز در کشور به عنوان سبد خانگی، خوراک صنعت پتروشیمی، تبدیل به برق، سوخت واحدهای صنعتی یا تزریق به میادین نفتی یا صادرات گاز چه بوده است که خلق ثروت و ارزش افزوده بیشتری صورت گیرد؟ در نهایت میخواهم این را بگویم برخی از این سیاستها در اختیار وزارت نفت و بخشی هم در وزارت صمت و برخی هم در حوزه سایر نهادها قرار دارد که نیاز است همه اینها را به صورت یکپارچه ببینیم تا در یک چشمانداز عینی به دنبال خلق ثروت بسیار بیشتر و افزایش فعالیت بنگاههای متوسط و کوچک باشیم؛ روندی که با اشتغالزایی گستردهتری نیز همراه خواهد بود. منتها تاکنون این امر میسر نشده که علت آن هم جزایر مختلف سیاستگذاری و اجرایی بوده است.
توسعه در صنعت پتروشیمی را میتوان در سه لایه طبقهبندی کرد؛ بالادست، میاندست و پاییندست. در صنایع بالادست تقریبا به سطح مطلوبی رسیدهایم و با اینکه پتانسیل بسیار زیاد دیگری هم به دلیل وجود ذخایر عظیم گاز و نفت کشور وجود دارد، اما در همین سطح هم نسبتا پاسخگوی نیاز حلقههای پایین هستیم (البته صنایع بالادست پتروشیمی هم با کمبود خوراک مواجه است). در صنایع پاییندست هم مانند لاستیک، پلاستیک، شویندهها، لوازم آرایشی و... ظرفیتهای خوبی ایجاد کردیم هرچند جای کار دارد (به ویژه در محصولات دانشبنیان بسیار جای کار دارد)، اما در صنایع میانی توسعه چندانی به چشم نمیخورد مثل زنجیره مشتقات از پروپیلن، اتیلن و بوتان. برای اینکه حلقههای بالادست به محصولات نهایی و پاییندست متصل شوند یکسری حلقههای واسط وجود دارد که آنها را به عنوان صنایع میانی میشناسیم. به عبارت دیگر در بالادست عملکرد تولیدی قوی بوده و همینطور در پاییندست با انواع و اقسام پلیمرها و مواد شیمیایی در صنایعی از جمله قطعهسازی خودرو و لوازم خانگی، رنگ و رزین و انواع حلالها و امثالهم تنوع بالایی ایجاد کردهایم. در حال حاضر با سناریوسازی قوی و با برنامهریزی مدون شاید بتوانیم این صنایع را به ظرفیت عملیاتی حداقل 70 درصد برسانیم. لازم است بدانیم امروز در صنایع پاییندست ظرفیت متوسط عملیاتی تقریبا 30 درصد ظرفیت اسمی است. پس ما برای ایجاد سرمایهگذاری جدید، باید روی صنایع میانی تمرکز کنیم و در بالادست و پاییندست بهجای افزایش ظرفیت اسمی باید به دنبال بهبود ظرفیت عملیاتی باشیم، یعنی با حداقل سرمایه اشتغال و ثروت بالایی ایجاد کنیم.
بنابراین در بالادست و پاییندست بحث بهبود ظرفیت عملیاتی و واقعی و در صنایع میانی برای تکمیل زنجیره ارزش سرمایهگذاریهای جدید بسیار حائز اهمیت است، چراکه در این سطح با کمبود سرمایهگذاری روبهرو هستیم. بحث مفصلی هم وجود دارد؛ اینکه چرا صنایع میانی ما شکل نگرفته است. متاسفانه صنایع پاییندست برخی مواد اولیه خود را به صورت وارداتی یا قیمت بعضا دو برابری خریداری میکنند. مثلا در سال 99 هر تن پلیپروپیلن را با قیمت متوسط 1050 دلار صادر کردیم ولی همین محصول را در گریدها و زمانهای مورد نیاز به قیمت 2000 دلار وارد میکردیم.
صنایع میانی ما مهمترین نیازی که دارند ابتدا تامین خوراک پایدار و بعد تکنولوژی است. خوراک را صنایع بالادستی و مجتمعهای پتروشیمی و هلدینگها در اختیار دارند. هلدینگها باید به صورت جدی در حوزه صنایع میانی فعال شوند و سرمایهگذاری کنند. اما اینها در حوزه اجرا میتوانند ایفای نقش کنند. در زمینه ستادی هم باید به سیاستهای حمایتی و تنبیهی اشاره کرد که از یکسو بتواند از جذابیت صادرات پلی اتیلن، PVC و پلیپروپیلن و... به صورت خام کاسته و از سوی دیگر حمایتها را متمرکز بر محصولات نهایی و با ارزش افزوده حداکثری کنیم و حمایتها بر مبنای ارزش افزوده ایجادی تدوین و اجرا شود. به عنوان مثال همین پلیپروپیلن که در سال 99 به صورت متوسط به قیمت هر تن 1050 دلار صادر میشد، وقتی در صنایع قطعهسازی خودرو، الکترونیک، باتری و سرنگ و... به کار گرفته میشود به ارزش افزوده چند برابری این رقم میرسند. به خاطر همین در اینجا تدوین و اعمال یکسری حمایتها لازم است. این حمایتها میتواند در قالب یکسری قراردادها و مصوبههای تعریف شده از صنایع پاییندست اشتغالزا و ارزشافزا حمایت کند. حالا این امر وظیفه چه نهادهایی است؟ با قطعیت باید گفت وزارت نفت، وزارت صمت و مجلس شورای اسلامی اصلیترینها هستند. همینطور معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری، وزارت جهاد کشاورزی و... از دیگر نهادهایی هستند که میتوان به آنها اشاره کرد. به عنوان نمونه در رابطه با وزارت جهاد کشاورزی ممکن است ابتدا فکر کنیم این نهاد با حوزه زنجیره ارزش صنعت نفت هیچ ارتباطی ندارد، اما وقتی مشاهده میشود این وزارتخانه یکی از متولیان اصلی سیاستگذاری در حوزه کود شیمیایی است موضوع متفاوت میشود. ایران در حال حاضر اوره زیادی را صادر میکند و در این چارچوب مسائلی از این دست مطرح است: آیا میتوانیم همین اوره را با پوشش گوگردی و انواع دیگر کودها تبدیل کنیم؟ پاسخ مثبت است، به شرطی که سیاست یکپارچه و مدونی در این حوزه داشته باشیم و در حوزه کود نیز به خلق ارزش افزوده توجه کنیم. در حال حاضر مهمترین دغدغه جهاد کشاورزی در این حوزه تامین کود مورد نیاز کشاورز به نازلترین قیمت است و این سیاست را در اولویت خود ندارد که یک کود با ارزشآوری بالا تولید کند که هم صادرات داشته باشد و هم به کشاورزان تحویل دهد. با این مثال فقط قصد داشتم بگویم که تقریبا خیلی از نهادها با زنجیره ارزش درگیر هستند و ایجاد یک هماهنگی و یکپارچگی بین آنها بسیار حائز اهمیت است.