مداحی محرم
كوفه نیا كه مردمش وفا ندارن
نامرد و بی مُروتن حیا ندارن
خدا می دونه كه دروغه وعده هاشون
گلاتو له میكنن اینجا زیر پاشون
از پشت سر خنجر كشیدن پیشه شونه
نامردی كردن عادت همیشه شونه
از برق سیم و زر و سكه همه كورند
مردم شهر كوفه از خدا بدورند
مسلمت اینجا شده آوراه ی كوچه
حسین من رقیه رو نیاری كوفه
اگه با دخترت به سوی این دیاری
یادت باشه گوشواره هاشو در بیاری
غریب كشی تو شهرشون سابقه داره
خیلی برات حرف دارم از دارالاماره
اینجا با سر بریدن از تن خو گرفتن
با خون ریخته ناب حق وضو گرفتن
ممنونم از خدا نذاشت كه نا امیدشم
آرزوم بود كه واسه حسین شهید شم
حس میكنم تو كوفه كربلارو آقا
درد و غم و مصیبت و بلا رو آقا
نقشه كشیدن اینها واسه اصغر تو
براش بمیرم ارباً اربا اكبر تو
شمر روی سینه ات آقاجون تو میكشی آه
زینب اگه دق نكنه خوبه به والله
رقیه رو می برن اینها به اسارت
زینب میبینه به سرت میشه جسارت
مداحی محرم
برگرد اگه دستای زینب و بسته نمی خوای
برگرد اگه پای رقیه رو خسته نمی خوای
برگرد اگه دخترت طاقت سیلی نداره
برگرد اگه می خوای چشمای زهرا نباره
برگرد آخه رباب هزارتا آرزو داره
برگرد آخه بعیده اینجا بارون بباره
برگرد نذار بشكنه اینجا غروره عباس
برگرد آخه دل نگرونه حضرت زهرا
برگرد كه نبینه رو نیزه سرت رو خواهر
برگرد اینا می كشنت ای غریب مادر
برگرد اگه می خوای جوونت زنده بمونه
برگرد اگه می خوای نبینی كه غرق خونه
منبع:babolharam.mihanblog.com