ساخت تلهفيلم را هم تجربه خواهم کرد
ليلا برخورداري متولد سال 1357 و فارغالتحصيل كارگرداني تئاتر از دانشكده هنرهاي زيباست. حضورش در تلويزيون را با مجموعه خواب و بيدار آغاز كرد؛ نقشي كه به نوبه خودش بسيار متفاوت بود و اين بازيگر جوان را از همان ابتداي حضورش به شهرت رسانيد. اين همكاري با كارگردان سرشناس تلويزيون ادامه پيدا كرد و نقش مهين در آپارتمان 85 تداوم پيدا كرد. برخورداري حضورش در اين مجموعه را متمايز از ساير مجموعههايي كه بازي كرده ميداند.
سالهاست كه در تلويزيون مشغول فعاليت هستيد، چرا اين اتفاق به سينما نرسيده؟
در حقيقت هيچ وقت براي خودم فرقي نميكرده كه در چه مديومي فعاليت كنم، البته من در يك فيلم سينمايي به كارگرداني محمدرضا ورزي نقش اول را بازي كردهام كه هنوز اكران نشده است. شايد آن اتفاقي كه بايد در حوزه سينما بر مبناي نقشهايي كه تاكنون در تلويزيون بر عهده داشتهام بيفتد هنوز به وجود نيامده و پيشنهاداتي كه طي اين سالها داشتم هيچگاه شبيه نقشهاي من در تلويزيون نبوده، خود اين اتفاق هميشه برايم ابهامي را ايجاد ميكرده كه آيا بايد آن نقش بخصوص را قبول كنم يا نه. سينما جزو علاقهمنديهاي اول من است و حتي مديوم سينما را خيلي بيشتر دوست دارم، چراكه جادو و طيف وسيع اين عرصه هميشه برايم جذاب بوده است. نميدانم چرا ولي آن اتفاقي كه هميشه مدنظر من بوده هنوز نيفتاده، چيزي كه در كل برايم مهمتر است خود نقش است، ارزش حضور يك بازيگر بر مبناي نقشي تعريف ميشود كه در آن حضور دارد، تلويزيون رسانه جمعي گستردهاي است و اگر يك بازيگر بتواند خيلي خوب از عهده نقشي برآيد ميتواند به قول معروف جا پاي خود را خيلي خوب در اين عرصه تثبيت نمايد.
ساختمان 85 يكي از متفاوتترين درامهاي پليسي اين سالها در تلويزيون است و به طور حتم حضوري متفاوت از شما. درست است؟
معمولا كارهاي پليسي در ايران خيلي پليسمحور هستند و آنچه در اينگونه از كارها ديده ميشود حركات فيزيكي و نمايشي است. تا زماني كه مهدي فخيمزاده مجموعه خواب و بيدار را كارگرداني كرد و اين سريال در زمان خودش بسيار خاص جلوه كرد و گونهاي جديد و متفاوت از مجموعه و نماد پليس را معرفي كرد. در كارهاي ديگر اين كارگردان هم اين قضيه اتفاق افتاد و اين رنگ و لعاب حضور پليس همچنان مشهود بود. به مرور زمان اين اتفاق كمي دستخوش تغيير شد بخصوص در كار فعلي (آپارتمان85) كه فضاي كار بيشتر به نوع آثار آگاتا كريستي شباهت پيدا كرد، هدف اين بود كه اگر قرار است كار به نوعي جنايي جلوه نمايد بستر و لايه رويي آن به گونهاي باشد كه كار را معناگونه معرفي نمايد. اين اتفاق در مجموعه ساختمان 85 بسيار قابل بحث است كه اين بار بخش پليس و اسلحه كمرنگتر ميشود و محتواي معماگونه بار اصلي قصه را به دوش ميكشد. من فكر ميكنم اين اتفاق بايد عموميت بيشتري پيدا كند و در ساير كارهاي پليسي نيز اين تفاوت ايجاد شود. اين كار باعث ميشود كه ما به محتواي باطن يك قصه برسيم و صد البته كه ميتواند اثرپذيري بيشتري هم در ذهن مخاطب ايجاد كند.
چرا آپارتمان؟ آيا آپارتمان نمادي از يك جامعه است با حضوري از آدمهاي مختلف يا نه؟
بله دقيقا اين آپارتمان يك نماد است و انگار بخشي است كه از جامعه گرفته شده كه آدمهاي مختلف در آن با رفتارها و تفكرات گوناگون عمل ميكنند. خود اتفاقي كه در اين آپارتمان ميافتد بستري ميشود براي اين كه نقابي كه هريك از اين شخصيتها دارند برداشته شود و آدمها خصلت واقعي خود را نمايان سازند.
به نظر ميرسد نقش مهين با بازي شما جزو اصليترين كاراكترهاي اين مجموعه است و بخش اعظمي از بار مجموعه را به دوش ميكشد. آيا از ديد شما هم همينطور است؟
خيلي خوشحالم كه بار ديگر اين اتفاق افتاد و من افتخار همكاري ديگري را با آقاي فخيمزاده داشتم، يكي از ويژگي شاخصي كه در نوع كارهاي مهدي فخيمزاده ديده ميشود اين است كه نقش را متناسب با شخصيت خود بازيگر طراحي ميكنند و به قول معروف نقش اندازه خود بازيگر در ميآيد. به مرور با خانواده مهين در داستان بيشتر مواجه ميشويم، اينها در حقيقت يك عده دزدهاي خرده پا هستند كه از راه دزدي امرار معاش ميكنند و به گفته خود شما خوشحالم كه مهين پررنگ جلوه كرد.
ويژگيهاي نقشهايي كه بازي ميكنيد چيست كه آنها را باورپذير ميكند، آيا چند بعدي بودن آنها نيست؟
اين اتفاق ويژگي اصلي خلق شخصيت در نگاه مهدي فخيمزاده است. من بيشتر حضورم در تلويزيون با كارهاي ايشان بوده و اين را يك خصلت ميدانم. اين نقشها خيلي معطوف به يك طيف نبودهاند و شايد براي همين متفاوت و باورپذير به نظر ميرسد. من از زمان خواب و بيدار كه نقش كبري يك دختر عقبافتاده را بازي ميكردم تا به امروز همه نقشهايم متفاوت بوده و هيچكدام را شبيه ديگري نميدانم. خيلي از نقشهاي من مثل نقش كبري كاملا تيپسازي شده بودند و اصلا يك كاراكتر نبودند. در مجموعه «حس سوم» نقش يك دختر جوان و كاملا مثبت را بازي ميكردم كه نمادي از يك نسل جوان بود. در كار «بيصدا فرياد كن» شخصيت كاراكترم خاكستري بود كه در عين مثبت بودن رگههايي از منفي بودن را همراه داشت. نقش مونا در «بيصدا فرياد كن» را يكي از بهترين نقشهايي ميدانم كه طي اين سالها بازي كردم. در ساختمان?85، مهين يك آدم متوسطي است، از يك طبقه متوسط كه خيلي اوقات كارهايي بر خلاف روال معمول انجام ميدهد. حتي اين شخصيت را هم منفي نميدانم چون به عقيده من دستهبندي مشخصي براي نقش مثبت و منفي وجود ندارد. چون يك دستهبندي صرف روي باورپذيري يك نقش اثر ميگذارد. چرا كه بايد يك نقش برگرفته از زندگي عادي باشد و همانطور كه هر كدام از ما به صرف خصلت و ويژگيهايمان گاهي مواقع مثبت ميشويم و زماني رگههايي از خاكستري بودن را داريم، پرداخت شخصيت نيز بايد از اين روال تبعيت نمايد.
معمولا اين دستهبندي به شكل مطلق در ارتباط با نقشهايي كه شما بر عهده داشتيد نيفتاده است.
بله. چون خودم هيچ وقت به اين دستهبندي معتقد نبودم، خيليها ميگفتند نقشهايي كه من بازي كردم همگي شبيه هم بودند در حالي كه خود من هميشه سعي كردم اين شباهت وجود نداشته باشد و الان كه دقيقتر نگاه ميكنم ميبينم كه نقش مونا، فريبا، مهين و... در هيچ كدام از سريالها به هم شبيه نبودهاند. تكبعدي بودن شخصيت، نقش را از مسير عادي و طبيعي خود خارج ميكند.
شما با آقاي فخيمزاده زياد كار كردهايد، خصوصيات ويژه كارهاي ايشان چيست؟
كار كردن با ايشان برايم لذتبخش است. چون هميشه نقشهايي را در اختيار من ميگذارد كه جاي كار زيادي دارد، آثار فخيمزاده معمولا در مديوم تلويزيون در طيف بخصوصي ميگنجد و هميشه بيننده خاص خود را داشته است. در كنار همه اين تفاسير كار كردن با كارگردانهاي ديگر را هم ميپسندم، چراكه يك بازيگر بايد متفاوت كار كند. فخيمزاده روي كارش دقت زيادي دارد و هميشه نقشهايي كه به بازيگر ميدهد بر مبناي شخص خود بازيگر در اختيار او قرار ميگيرد. فخيمزاده خودش مينويسد و خودش كارگرداني ميكند پس اشراف كاملي به قضيه دارد. در كنار اين بازي هم ميكنند و اين به عقيده من يكي از تواناييهاي بارز شخص مهدي فخيمزاده است. بازيگرداني را خوب ميشناسند و بازيگران را به خوبي هدايت ميكنند.
رابطهات با تئاتر چگونه است؟
من سابق بر اين يك تئاتر را كارگرداني كردم كه كار پاياننامهام بود و موضوع آن در ارتباط با زنهاي قاجار بود. بعد از آن ترغيب شدم كه كار كارگرداني را ادامه بدهم. مجموعه تلهتئاترهايي با نگاه به جنبه روانشناختي اين آثار براي شبكه آموزش انجام دادم كه قرار است در شبكه 4 هم پخش شود. در مجموعهاي هم تحت عنوان اطلسيهاي لگدمال شده هم كارگرداني را بر عهده داشتم و هم بازي كردم.
پس احتمالا اين عرصه را جديتر دنبال ميكنيد؟
بله، برايم تجربه جالبي بود. چراكه فكر ميكنم يك بازيگر خوب اگر كارگرداني هم بلد باشد ميتواند پيشرفت خوبي در هر دو زمينه داشته باشد. قطعا ادامه ميدهم و اگر شرايط مناسبي وجود داشته باشد ساخت تلهفيلم را هم تجربه خواهم كرد.
و صحبت آخر... .
ساختمان 85 را دنبال كنيد، چراكه مجموعه در ادامه چالشانگيزتر خواهد شد و جذابيت بيشتري خواهد داشت.
شبنم