حكایت گرسنه را نان تهى، كوفته است

بیتوته دوشنبه 09 آبان 1401 - 06:58


مسافر فقیرى خسته و گرسنه به سرایى رسید، دید مجلس باشكوهى است، گروهى به گرد هم آمده اند و میزبان بزرگوار از میهانان پذیرایى مى كند و مهمانان هر كدام با لطیفه و طنز گویى مجلس را شاد و بانشاط نموده اند.

یكى از حاضران به مسافر فقیر گفت: تو نیز باید لطیفه اى بگویى.

مسافر فقیر گفت: من مانند دیگران دارى فضل و هنر نیستم و بى سواد مى باشم. تنها به ذكر یك شعر قناعت مى نمایم.

همه حاضران گفتند: بگو.

او گفت:

من گرسنه و در برابرم سفره نان
همچون عزم بر در حمام زنان

حاضران فهمیدند كه او بى نهایت فقیر و نادار و بینواست. سفره غذا را به نزد او كشیدند میزبان به او گفت: اندكى صبر كن تا خدمتكاران كوفته برشته بیاورند.

مسافر فقیر گفت:

كوفته بر سفره من گو مباش
گرسنه را نان تهى، كوفته است

حكایت هایی از سعدی

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.