درس زندگی و تجربه گرفتن از دیگران را میتوان الگوی خود در زندگی قرار دهیم تا بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم.
زندگی پستی و بلندی زیادی دارد. بارها زمین خورده ایم و درسای زیادی را گرفته ایم. ما در متن زیر درس هایی برای داشتن زندگی زیبا
را برای شما شرح داده ایم. با ما همراه باشید.
کاش وقتی هجده سالم بود کسی این مسائل را به من میگفت! امروز داشتم در کافی شاپ مورد علاقه ام
کتابی میخواندم که یک جوان ۱۸ ساله کنارم نشست و گفت، “کتاب خوبیه، نه؟” و از آنجا بود که شروع
کردیم به حرف زدن.
گفت که چند هفته دیگر از دبیرستان فارغ التحصیل میشود و بعد میخواهد بلافاصله از پاییز دانشگاهش را شروع کند.
گفت، “اما نمیدانم میخواهم با زندگیم چه بکنم.
الان فقط دارم با جریان پیش میروم.” و بعد، با اشتیاق و با چشمانی صادق شروع کرد از من سوال
کردن: * “تو چکار میکنی، شغلت چیه؟” * “کی و چطور تصمیم گرفتی که این کار را انتخاب کنی؟” *
“چرا این را انتخاب کردی؟ چرا کارهای دیگر نکردی؟” * “چیزی بوده که دوست داشته باشی جور دیگهای انجامش میدادی؟”
سوال هایش را تاجایی که میتوانستم جواب دادم و سعی کردم با توجه به وقتی که داشتم خوب نصیحتش کنم.
و بعد از یک ساعتی حرف زدن، از من تشکر کرد و رفت.
در راه برگشت به خانه متوجه شدم که بحثی که با آن جوان داشتم برای خودم بسیار نوستالژیک بود.
او ۱۰ سال پیش من را به یادم آورد.
به خاطر همین دوباره به سوالهای او فکر کردم و به چیزهایی فکر کردم که امروز افسوس میخورم یک نفر
وقتی ۱۸ سالم بود به من میگفت.
بعد آن را یک قدم جلوتر بردم و به همه چیزهایی فکر کردم که اگه میتوانستم زمان را به عقب
و به ۱۸ سالگیم برگردانم دوست داشتم به خودم بگویم و خودم را نصیحت کنم.
بعد از نوشیدن چند فنجان قهوه و چند ساعت فکر کردن، این ۱۸ چیز به ذهنم رسید: ۱٫
خودتان را به اشتباه کردن متعهد کنید.
اشتباهات به شما درسهای مهمی یاد میدهد.
بزرگترین اشتباهی که میتوانید مرتکب شوید این است که هیچ کار نکنید چون میترسید که اشتباه کنید.
تردید نکنید—به خودتان شک نکنید.
مهم این نیست که فرصتی برایتان پیش بیاید یا نه، مهم این است که ریسک کنید.
هیچوقت ۱۰۰% مطمئن نخواهید بود که خوب پیش میرود اما نمیتوانید هم ۱۰۰% مطمئن باشید که هیچ کار نکردن خوب
است! و مهم نیست که نتیجه چه شود، همیشه همانطور که باید تمام میشود.
یا موفق میشوید یا از آن درس میگیرید که هر دو آن به نفعتان است.
یادتان باشد اگر هیچوقت دست به عمل نزنید، همیشه همان جایی که هستید باقی خواهید ماند.
۲٫ کار سختی که دوست دارید را پیدا کنید.
اگر میتوانستم به خودم در ۱۸ سالگی نصیحتی بکنم این بود که انتخاب شغلم را براساس ایده ها، اهداف و
توصیههای دیگران پایهریزی نکنم.
به خودم میگفتم رشته ای را به این دلیل انتخاب نکنم که رشته پرطرفداری است یا آنهایی که از آن
فارغالتحصیل میشوند پول بیشتری در میآورند.
به خودم میگفتم که بهترین انتخاب شغلی برای من بر یک نکته مهم و اساسی متکی است: کار سختی که
از انجام آن لذت ببرم.
تا زمانیکه با خودتان صادق باشید و علایق و ارزشهایتان را دنبال کنید، میتوانید با این عشق به موفقیت برسید.
و مهمتر اینکه دوست ندارید چندین سال دیگر متوجه شوید که روز و شبتان را به شغلی میگذرانید که هیچ
علاقهای به آن ندارید.
پس اگر متوجه شدید که از هر ثانیه انجام هر کار سختی بالاترین لذت را میبرید، دست از آن نکشید.
چراکه وقتی روی علایقتان تمرکز کنید، کار سخت دیگر سخت نخواهد بود.
۳٫ هر روز برای خودتان وقت، انرژی و پول هزینه کنید.
وقتی برای خودتان خرج کنید، هیچوقت نمیبازید و به مرور زمان قسمتهای ناراحت کننده زندگیتان را تغییر خواهید داد.
شما محصول چیزهایی هستید که میدانید.
هرچه وقت، انرژی و پول بیشتری برای دست یافتن به علم و دانش برای خودتان هزینه کنید، کنترل بیشتری روی
زندگیتان پیدا خواهید کرد.
۴٫ هرازگاهی ایده ها و فرصتهای جدید را امتحان کنید.
ترس طبیعی شما از شکست باعث میشود نخواهید چیزهای جدید را امتحان کنید.
اما باید این ترسها را کنار بگذارید زیرا داستان زندگی شما از این تجریبات کوچک و خاص ساخته میشود.
و هرچه تجربیات شما خاصتر باشد، داستان زندگیتان جالبتر خواهد شد.
پس تاجایی که میتوانید تجربیات جدید به دست آورید و حتماً آن را با دیگران هم درمیان بگذارید.
۵٫ وقتی مهارتهای کاریتان را ارتقاء میدهید، روی کمتر، بیشتر تمرکز کنید.
مثلاً ورزش کاراته را در نظر بگیرید، کمربند مشکلی خیلی هیجان انگیزتر از کمربند قهوه ای به نظر میرسد.
اما آیا کمربند قهوه ای هیجان انگیزتر از کمربند قرمز نیست؟ شاید برای خیلیها اینطور نباشد.
یادتان باشد جامعه متخصصین را تا اوج بالا میبرد.
این تلاش و زحمت است که اهمیت دارد اما به این شرط که در جهتهای مختلف پراکنده نشود.
پس تمرکزتان را روی یاد گرفتن کارهای کمتر و استاد شدن در آنها باریکتر کنید.
۶٫ آدمها نمیتوانند فکر بخوانند، به آنها بگویید که چه فکری میکنید.
آدمها هیچوقت نمیفهمند چه احساسی دارید مگر اینکه به آنها بگویید.
رئیستان؟ بله، او نمیداند که آرزوی ترفیع دارید چون به او نگفته اید.
دختر زیبایی که دوستش دارید اما چون خجالت میکشید تابحال با او حرف نزدهاید؟ بله، درست حدس زدید؛ بخاطر این
روزش را در اختیارتان قرار نمیدهد که شما هم روزتان را در اختیار او قرار نداده اید.
در زندگی، باید با دیگران ارتباط برقرار کنید.
باید دهانتان را باز کرده و با آنها صحبت کنید.
باید به آدمها بگویید که به چه فکر میکنید، به همین سادگی! ۷٫
زود تصمیم بگیرید و زود وارد عمل شوید.
اگر شما وارد عمل نشوید یا فرصتهای جدید را امتحان نکنید، یک نفر دیگر اینکار را خواهد کرد.
با نشستن و فکر کردن درمورد آن نمیتوانید چیزی را تغییر دهید یا پیشرفت کنید.
یادتان باشد، بین اینکه بدانید چطور کاری را انجام دهید و واقعاً آن را انجام دهید تفاوت زیادی وجود دارد.
علم بدون عمل بیفایده است.
پول حلال همه مشکلات نیست
پول حلال همه مشکلات نیست و باید در زندگی از خیلی چیزها برای خوشبختی مدد گرفت .
پول باعث شادی نیست بلکه شادی حسی درونی است که باید در وجود شما باشد .
تالاب، دلگرم