جواب این سوال مطمئنا با آن چه که در ذهن اکثر عموم است متفاوت است. اغلب افراد فکر می کنند که مردان مسن فقط به دلیل نیاز های جنسی دوست دارند که با زنان جوان ازدواج کنند در حالی که در واقعیت این گونه نیست.
معمولا مردان از سن 18 تا 25 سالگی غریزه جنسی بسیار بالایی دارند و در این سن ممکن است که به دنبال ماجراجویی های جنسی و ایجاد رابطه عاطفی برای رابطه جنسی هستند.
اما وقتی که سن مردان از 35 و یا 40 سال عبور می کند، رفته رفته غریزه جنسی آن ها نیز کاهش می یابد و در روابط عاطفی خود به دنبال آرامش و پایداری هستند.
این به آن معنا نیست که مردان مسن در روابط خود به دنبال ارضا حس جنسی نیستند بلکه منظور این است که دلیل اصلی علاقه آن ها به زنان جوان این نیست و دلایل مهم تری در پشت آن قرار دارد.
مردان در سن های بالای 50 سال به این خاطر به زنان جوان علاقه مند هستند که در این سن به دلیل این که وقت آزاد بسیار زیادی را دارند و همچنین انرژی نسبتا بالایی نیز دارند، می خواهند که کمی ماجراجویی کنند و به قولی جوانی از دست رفته را جبران کنند.
به همین دلیل برای این کار به یک همسر و همراه پر انرژی نیاز دارند که او نیز تجربه کردن هیجان های مختلف را دوست داشته باشند و به همین دلیل زنان جوان بهترین گزینه برای آن ها هستند.
از آن گذشته جوان تر ها از روی عادت همیشه به بزرگ تر ها احترام می گذارند و به همین دلیل هم رفتار مناسب تری نسبت به یک زن مسن با یک مرد مسن دارند.
از طرفی اکثر مردان مسن پس از طلاق و یا از دست دادن همسرشان به فکر تجدید فراش می افتند و دلیل آن این است که به دنبال فرار از تنهایی و غم هایشان هستند. از نظر آن ها بهترین جایگزین ها دختران و زنان جوان هستند و با آن ها رابطه ها محکم تر و پایدار تر می شود زیرا آن ها در روابط عاشقانه بی تجربه هستند.
پس در نهایت حالا می دانید که دلیل اصلی علاقه مردان مسن به زنان جوان ارضای حس جنسی نیست.
انسان رفته رفته در حال پیشرفت است و به همین دلیل هر نسلی نسبت به نسل قبل از خود به طور متفاوتی فکر می کند و به همین دلیل بهتر است که افرادی که ازدواج می کنند از یک نسل باشند تا بتوانند بهتر همدیگر را درک کنند.
از آن گذشته سن بلوغ فکری در زنان و مردان متفاوت است و معمولا مردان دیرتر به آن بلوغ می رسند پس بهترین فاصله سنی بین زن و مرد 2 الی 5 سال است و بهتر است که مرد بزرگتر از زن باشد.
حتما برای هر جوانی پیش می آید که با خانواده اش در مورد مسائل مختلف و خصوصا فناوری ها و شغل های جدید بحث می کنند و در نهایت نیز خانواده مخالف مواضع او هستند زیرا همان طور که پیش تر نیز اشاره کردیم آن ها یک نسل قبل تر از فرزند خود هستند و به همین دلیل سبک تفکر آن ها با فرزندشان تفاوت دارد.
پس ازدواج یک دختر جوان با یک مرد مسن نیز همین تبعات را به دنبال دارد. آن ها در بسیاری از موارد با یکدیگر هم نظر نیستند و همین باعث می شود تا جرقه ای برای درگیری های بعدی ایجاد شود و مشکلات بزرگ تر و بیشتری نیز پیش بیاید.
مشکلات اصلی که در این گونه روابط ایجاد می شود برای دختران جوان است. مهم ترین مشکل آن است که این افراد از نسل های مختلفی هستند و تفکرات متفاوتی نسبت با یکدیگر داند و به همین دلیل رسیدن به تفاهم در این گونه ازدواج ها بسیار سخت است و اغلب به همین خاطر افراد از رابطه خود سرد و پشیمان می شوند.
همچنین یکی از دیگر مشکلات مهمی که در این ازدواج ها رخ می دهد این است که مردم بدون در نظر گرفتن شرایط شروع به قضاوت کردن زوجین می کند و به همین دلیل زندگی با مردم کمی سخت تر می شود.
پس بهتر است که قبل از اقدام به ازدواج ابتدا به پیامد های آن دقت کنید و اگر می توانید با آن ها کنار بیایید، تصمیم خود را نهایی کنید.
در ادامه به دیگر مشکلات احتمالی ازدواج مردان مسن با زنان جوان می پردازیم:
این به دلیل این که بیماری ها و ناتوانی ها در سنین بالا افزایش می یابد، امکان فوت و از دست دادن افراد نیز بیشتر می شود و به همین دلیل اگر زن وابستگی زیادی به همسرش داشته باشد، به دلیل از دست دادن او بسیار افسرده و ناراحت می شود.
به دلیل مشکلات بسیار زیادی که در نتیجه اختلاف سنی زیاد به وجود می آید، عمر زنان کاهش می یابد.
اصلی ترین دلیل هم این است که زن فشار عصبی زیادی را از طرف همسر و جامعه دریافت می کند. همچنین یکی دیگر از دلایل کاهش عمر زنان در این ازدواج ها می تواند غم و فشار عصبی ناشی از فوت زودهنگام همسر باشد.
همان طور که پیش تر نیز اشاره کردیم، افراد جوان تر در جوامعی مانند ایران، احترام بسیار زیادی برای افراد سالمند می گذارند و به همین دلیل ممکن است که احساس صمیمیت در بین زوج های با اختلاف سنی زیاد شکل نگیرد.
به همین دلیل در اغلب موارد زن جوان نمی تواند با همسر خود راحت باشد و مشکلات خود را با او در میان بگذارد و به همین دلیل این مشکلات رفته رفته سنگین تر می شوند و تجمع آن ها باعث ایجاد غم و افسردگی می شود.
از طرفی به دلیل این که این نوع ازدواج در نزد مردم، عادی نیست واکنش های بسیار زیادی از دوستان، خانواده و اطرافیان خواهیم دید و اکثر آن ها نیز منفی هستند.
به همین دلیل ممکن است که رابطه ما با دوستان، نزدیکان و یا خانواده کم رنگ تر شود و این نیز عاملی برای ایجاد افسردگی در زنان جوان است.
همان طور که پیش تر نیز اشاره کردیم، اکثر افراد مسن که تمایل به ازدواج با زنان جوان را دارند، یا همسر خود را از دست داده اند و یا از او طلاق گرفته اند. به همین دلیل با ازدواج دوباره، ممکن است که نظارت خود را بر همسرشان بیشتر کنند تا او را به هر دلیلی از دست ندهند. از طرفی چون سن همسر آن ها بسیار کمتر است، در نزد خود احتمال خیانت را بیشتر می بینند.
به همین دلیل ممکن است که این افراد بیش از افراد دیگر بر روی همسران خود نظارت داشته باشند و دائما به آن ها سوء ظن داشته باشند.
اگر در نتیجه ازدواج با مردان مسن فرزندی به دنیا بیاید، به دلیل این که ممکن است که پدر خود را زود هنگام از دست دهد، مشکلات زیادی برای او به بار خواهد آمد و از جمله آن ها می توان به بی سرپرست شدن خانواده و از دست دادن یک عضو مهم خانواده برای فرزند اشاره کرد که می تواند زندگی را برای آن کودک بسیار سخت کند.
افراد جوان معمولا پر از انرژی و شوق پیشرفت هستند در حالی که اغلب افراد مسن از انرژی بسیار پایینی برخوردار هستند و به همین دلیل در طول زندگی افراد جوان با افراد مسن، ممکن است که آن ها را بی حوصله و عصبی کند.
مثلا ممکن است که زن تمایل بسیار زیادی برای رفتن به سفر های تفریحی داشته باشد در حالی که مرد ترجیح دهد در خانه بماند و استراحت کند.
جمع بندی مطالب و سخن پایانی
در این مقاله تلاش کردیم که دلیل علاقه مردان مسن به زنان جوان و مشکلات زندگی مردان مسن با زنان جوان را قرار دهیم تا افرادی که در این گونه موقعیت ها قرار دارند بتوانند تصمیم درست و عاقلانه تری برای خود بگیرند.
در نهایت دیدید که تمامی مشکلات برای زن جوان پیش می آید و به همین خاطر زن جوان پیش از ازدواج با یک مرد مسن باید به خوبی در مورد کاری که می خواهد انجام دهد فکر کند و اگر می تواند با مشکلات پس از آن کنار بیاید، سپس به فکر ازدواج باشد.
یکی از مهم ترین مشکلات ازدواج زنان جوان با مردان مسن این است که ممکن است که خانواده و آشنایان با این کار بسیار مخالف باشند و اگر در این شرایط شما باز هم به ازدواج تن بدهید، این کار باعث دلخور شدن آن ها و در نهایت قطع رابطه با شما می شود.
عدم وجود حمایت خانواده در ازدواج تبعات بسیار زیادی مانند افسردگی برای فرد را به دنبال دارد.
گردآوری: بخش زناشویی بیتوته