برای ازدواج سالمندان تلاش کنید
سالمندی یکی از بحرانی ترین دوران زندگی هر فردی است زمانی که فرد کهن سال شده و به موجب آن نیز مجبور است از بسیاری از فعالیتهای دوران جوانی و میانسالی دست بکشد و برای همیشه خانه نشین شود، خانه ای که پیش از این، فقط شبها انتظارش را می کشید!
بی گمان در این زمان بحرانی، خانه و تعلقات عاطفی وابسته به آن بیش از پیش نقش پررنگ تری به خود می گیرند،احساس کفایت و شایستگی که تا به همین دیروز به طرق دیگری تامین می شد، امروز باید به نوعی دیگر از جانب فرد و یا کسان دیگر تامین شود، چرا که امروز، دیگر از آن منبع توجه سالهای قبل، خبری نیست، و حضور یک همدم مهربان می تواند جایگزین مناسبی برای این امر باشد. اما گذران این دوران بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود اگر در آن خانه نه همسری باشد و نه فرزندانی، این وضعیت دقیقا همان شرایطی است که ضرورت ازدواج سالمندان و میانسالان تنها، را کاملا محرز می گرداند و صد البته نقطه اغاز مشکلات و تعصبات رایج درباره ازدواج سالمندان نیز است.
روان شناسان معتقدند، سالمندان با ازدواج، ارزشمندترین کانون توجه و عاطفه را بدست می آورند، مورد محبت و احترام کسی قرار گرفتن و یا عزیز زندگی کسی بودن نه تنها از شدت غم تنهایی و دوری از فرزندان متاهلی که هر کدام در پی زندگی خود هستند، می کاهد بلکه باعث می شود فرد در گذران مابقی عمر خود احساس کفایت و رضایت داشته باشد.
روان شناسان می گویند آنچه که یک سالمند را امیدوار به زندگی می کند آن است که متفاوت از دیگران زندگی نکند، اما به راستی برای اجتناب از حس متفاوت نبودن در سالمند، پرهیز از تنهایی و ایجاد امید به زندگی در سالمندان چه باید کرد؟ روان شناسان معتقدند ازدواج از جمله طرقی است که می تواند آرامش را به زندگی سالمندان باز گرداند، اما این پیشنهاد منطقی، از نظر بسیاری از افراد بخصوص فرزندان سالمندان امری مذموم تلقی می شود که گاه انجام آن نیز محال است. اما به راستی آیا اطرافیان و فرزندان حق دارند درباره آینده زندگی سالمندان تصمیم بگیرند؟!
با دیدگاهی تیزبین، ابعاد مختلف ازدواج مجدد سالمندان و یا علت ممانعت از انجام آن را مورد توجه قرار دهید
لطفا، تفکرتان را زیر سوال ببرید
تغییر را از خودتان شروع کنید. برای این کار لازم است از ژست مؤدبانه و متفکرانه خارج شوید، ذهن تان را از اندیشه های عرفی متعصبانه و تحجری پاک سازی کنید، برداشت تان از تجدید فراش سالمندان را تهی از تعابیر نامانوس و زننده ای چون "پیری و معرکه گیری، دود از کنده بلند میشه" کنید و برای اصلاح آن حرکت کنید، تقلید و تبعیت صرف از عقاید دیگران را کنار بگذارید. کلاهی قاضی کنید و خود، به قضاوت بنشینید. بی شک شما می توانید ازدواج سالمندان را با نگاهی متفاوت تر از همیشه ببینید!
سپس با نگاه منصفانه و فطرت منشانه ازدواج سالمندی و ارکان آن را زیر سوال ببرید.بهتر است عقاید سنتی و موانع انجام این امر را این گونه مورد بحث قرار دهید:
آیا به راستی ازدواج سالمندان، کاری اشتباه است؟ چرا عده ای آن را ناپسند می پندارند؟ آیا دلایل مطرح شده درباره این ناپسندی، علمی و منطقی است؟ آیا سالمندان، حق زندگی دوباره ندارند؟ آیا اطرافیان،بخصوص فرزندان، برای ادامه زندگی فرد بزرگسالی که کاملا آگاه و دانا است حق دخالت و تصمیم گیری دارند؟ چه کسی ازدواج سالمندان را نهی کرده است؟ آیا عدم ازدواج سالمندان، قرارداد اجتماعی است که نمی توان آن را تغییر داد؟ چه عاملی مانع تخطی نکردن از این عقیده قراردادی می شود؟ آن موانع چیست؟ چرا آنها مانع محسوب می شوند؟ و...
با دیدگاهی تیزبین و روشن، ابعاد مختلف ازدواج مجدد سالمندان و یا علت ممانعت از انجام آن را مورد توجه قرار دهید. اگر چه شاید نظرگاه جدیدتان با عرف و عقاید رایج جامعه سنخیت نداشته باشد اما کاملا قابل تامل و به لحاظ منطقی قابل پذیرش است.
برای ازدواج سالمندان تلاش کنید
اگر در پاک سازی ذهن و اصلاح دیدگاه متعصبانه تان موفق شوید و عمق نگاه تان را گسترش دهید بی تردید می توانید ادله های منطقی و عاقلانه ای را جایگزین توجیه های مبتنی بر عرفی کنید که معمولا نیز اشتباه هستند. به آنچه باور و اعتقاد یافته اید ایمان قلبی داشته باشید!
بی گمان به این طریق، می توانید دیگران را نیز تحت تاثیر اندیشه روشنفکرانه و عاقلانه خود قرار دهید. درباره ازدواج سالمندان با دیگران سخن بگوئید، البته صحبت صرف کافی نیست، به آنچه که بر زبان می آورید، عمل نیز بکنید. مثلا، اگر در اطرافیان خود سالمندی را سراغ دارید، او را ترغیب به ازدواج کنید و یا برای ازدواج پدر و مادر تنهای خود آستین بالا بزنید.اگرچه شاید بسیار سخت است، اما شما می توانید یکی از متولیان و یا مبلغان این امر مهم باشید.
فرهنگ سازی لازم است
برای مبارزه با اندیشه های غلط و به اشتباه نهادینه شده در ذهن افراد درباره ازدواج سالمندان، نیازمند فرهنگ سازی عمیقی هستیم. فرهنگ سازی همه جانبه ای که نه تنها باعث فروریختن قبح این مساله می شود بلکه بستر فعال و پویایی را برای این امر نیز، به وجود می آورد و این مهم دست یافتنی خواهد بود اگر متولیان فرهنگی من الجمله رسانه ها اطلاع رسانی لازمه را داشته باشند و همه اقشار جامعه اعم از پیر و جوان و زن و مرد را با نوع نیازهای دوران سالمندی آشنا سازند. بی شک کسب آگاهی باعث می شود نگاه منفی به ازدواج سالمندان به نگاه مثبتی تغییر یابد که ابعاد معنوی و عاطفی آن بیش از توجه به نیاز جنسی و ارضای آن مورد توجه قرار می گیرد.
امید است که در سالهای آینده، دیگر هیچ سالمندی تمایل و نیاز کاملا طبیعی خود به ازدواج را انکار نکند و اطرافیان نیز، از ازدواج فرد سالمند برداشت منفی نداشته باشند و آن را امری غیرعادی و نابهنجار تلقی نکنند. بی تردید اگر چنین فرهنگی در جامعه مرسوم شود، دیگر نه تنها هیچ سالمندی از ابراز حق مسلم خود در زندگی، احساس شرم نخواهد کرد بلکه در مواجهه با این پرسش " چرا تنهایی و ازدواج نمی کنی؟"، پاسخی را بیان می کند که به حقیقت نشان دهنده باور اصلی وی به ازدواج و تمایل و یا عدم تمایل به آن است.
منبع: تبیان