«تابناک با تو» - در دنیای کار، واژگان خاص معانیِ خاصی دارند. «انگیزه» بدون شک معانی مثبت دارد و معنی عام آن هدفمندی و انضباط و دانستن کاریست که برای رسیدن به موفقیت باید انجام داد. از سوی دیگر «عدمقطعیت» به ظاهر معانی منفی دارد. عدمقطعیت میتواند استرس ایجاد کند که این خود دلیلِ اصلیِ فرسودگی شغلیست.
اما اگر عدمقطعیت همیشه بد نباشد چطور؟ اگرچه شاید دور از عقل به نظر برسد که عدم قطعیت فایدهای داشته باشد، به ویژه پس از دو سال تردید و نگرانی ناشی از همهگیری، مطالعات نشان میدهد این حالت در واقع میتواند اثر مثبتی بر انگیزه بگذارد. آیا اثر انگیزهبخشِ عدمقطعیت سبب سختکوشیِ بیشتر ما خواهد شد؟
آیا عدمقطعیت همیشه بد است؟
پیش از بررسی اثر انگیزش-عدمقطعیت، خوب است که بدانیم چرا از نظر ما مفهومِ عدمقطعیت منفی است. مطالعات متعدد نشان میدهد انسانها به اجتناب از ریسک کردن گرایش دارند و زمانی که به راهِ موفقیت و پاداش نگاه میکنند پاداشی را ترجیح میدهند که قطعی باشد.
مغز ما هم غافلگیر شدن را دوست ندارد، بنابراین وقتی دربارهی یک نتیجه مطمئن نیستیم، ناچاریم برای کاهش اضطراب و استرسی که ممکن است احساس کنیم، انرژی بیشتری صرف کنیم. پس، در نگاهِ سادهانگارانه میتوانیم بگوییم قطعیت تااندازهای خوب و عدمقطعیت بد است.
اما وقتی صحبت از انگیزه میشود، اوضاع کاملاً متفاوت به نظر میرسد. وقتی ما اطمینان نداریم پاداش ما در صورتِ رسیدن به هدف چه خواهد بود، نه تنها سختتر کار میکنیم بلکه از کار کردن برای رسیدن به آن هدف لذت بیشتری هم میبریم. ما از ناشناختهها، از آن چه که شاید اتفاق بیفتد احساس هیجان میکنیم و این احساس اثر قدرتمندی بر تقویت انگیزهی کلی ما دارد.
اثر انگیزش-عدمقطعیت
نتایج یک پژوهش که سال ۲۰۱۵ در مجلهی کِنسیومِر ریسِرچ منتشر شد نشان داد عدمقطعیت میتواند انگیزهبخش باشد، نه تنها از نظر میزانِ تلاش و زمانی که مایل به صرف آن برای رسیدن به پاداش هستیم بلکه از نظر میزان پولی که مایل به هزینه کردن هستیم. محققان پس از انجام آزمایشهای مختلف به این نتایج رسیدند و در هر آزمایش میزان تمایلِ شرکتکنندگان برای سرمایهگذاریِ منابع (اعم از زمان، انرژی یا پول) روی دست یافتن به پاداشهای «نامشخص» بیشتر از پاداشهای «مشخص» بود.
برای نمونه، در یک آزمایش از دانشجویان کالج خواسته شد ۱.۴ لیتر آب را ظرف ۲ دقیقه بنوشند تا در عوض یک پاداش پولی دریافت کنند. به برخی از آنها گفته شد در قبال این کار ۲ دلار و به برخی دیگر گفته شد ۱ یا ۲ دلار دریافت خواهند کرد و مبلغ نهایی با شیر یا خط تعیین میشود. بدون شک بهترین پاداش همان پیشنهادِ ۲ دلاری بود، اما دانشجویانی که مطمئن نبودند چه مقدار پول دریافت میکنند، زودتر آب را نوشیدند.
نکتهی جالبِ این آزمایش نه فقط ریسک احتمالِ دریافتِ پاداش کمتر (۱ دلار) در سناریوی غیرقطعی بلکه میزان انگیزهبخشتر بودن این سناریو هم بود. در حالی که تنها ۴۳ درصد شرکتکنندگان آبشان را در سناریوی پاداش قطعی تمام کردند، در سناریوی غیرقطعی این میزان ۷۰ درصد بود؛ بنابراین اضافه کردنِ عنصرِ عدمقعطیت به معنای ۲۷ درصد افزایشِ انگیزهی تمام کردن کار بود.
عدمقطعیت در فرایند یا نتیجه؟
وقتی صحبت از انگیزه به میان میآید، این تنها مطالعهای نیست که چنین تفاوت قابلملاحظهای را میان قطعیت و عدمقطعیت نشان میدهد. در مطالعهای دیگر یک کیسه شکلات ترافل برای مزایده به دانشجویان پیشنهاد شد. به نیمی از آنها گفته شد کیسه حاوی ۴ شکلات ترافل و به نیمی دیگر گفته شد کیسه حاوی ۲ یا ۴ شکلات ترافل است.
نخست، از آنها بیدرنگ سوال شد حاضرند برای هر کیسه چقدر پول پیشنهاد دهند و سپس فرایند مزایدهی واقعی آغاز شد. مهمتر اینکه به دانشجویان گفته شد قرار است از این برنامه لذت ببرند. نتایج نشان داد دانشجویان ۱۲۵ درصد بیشتر برای کیسهای پیشنهاد دادند که تعداد ترافلهای شکلات آن قطعی نبود.
محققان دربارهی این موضوع مطالعات زیادی انجام دادند، اما نتیجهی همهی آنها یکسان بود و یک هشدار مهم دربرداشت. زمانی که پاداش غیرقطعی باشد، انگیزهی افراد برای تلاش کردن، وقت گذاشتن یا پول صرف کردن بیشتر میشود البته تا زمانی که توجه آنها متمرکزِ فرایند باشد نه نتیجه!
واقعاً چرا زمانی که به جایِ نتیجه روی خودِ فرایند متمرکز هستیم از پذیرفتنِ ریسکها خوشحالیم و آمادهی سختتر و طولانیتر کار کردن و صرفِ هزینهی بیشتر هستیم؟ به عقیدهی محققان، پاسخ این پرسش به حقیقتِ سادهیِ «شناخته کردنِ ناشناخته» مربوط میشود.
برای نمونه، دانستنِ اینکه چند ترافل شکلات داخل کیسه است یا در قبال نوشیدن آب چقدر پول نصیب ما خواهد شد یک تجربهی لذتبخش و جالب است. این راهی برای تبدیلِ فرایند کار به بازی است تا تلاشهای ما را به ظاهر هیجانانگیزتر و زمانی را که صرف میکنیم لذتبخشتر کند. از آنجا که بیشتر سرمایهگذاری کردهایم، انگیزهمان هم بیشتر میشود.
به عدمقطعیت چه واکنشی نشان دهیم؟
بنابراین اگر اثرِ انگیزهبخش بودنِ عدمقطعیت تنها زمانی رخ میدهد که ما روی فرایندِ منتهی به پاداش متمرکز میشویم و نه خودِ پاداش، معنای دقیق آن چیست؟ روشن است که علاقهی انسان به شناختنِ ناشناختهها چیزیست که تصمیمگیرندگان و بازاریابها میتوانند روی آن سرمایهگذاری کنند، اما خودِ ما هم میتوانیم از آن به نفعِ خودمان در زندگی استفاده کنیم، هم از دید شخصی و هم از دید کاری.
در طول زندگی معمولاً نگاهها به عدمقطعیت منفی است، این دیدِ منفی به ویژه با تجربهی همهگیری که خود برههی بیسابقهای از عدمقطعیت بود منفیتر هم شد. عدمقطعیت به ما استرس میدهد بنابراین ما میل به اجتناب از آن داریم. اما روشن است که نمیتوانیم به کلی جلویِ آن را بگیریم؛ بنابراین برای اینکه واکنش بهتری به آن نشان دهیم بهتر است به جای نتیجه، روی خودِ فرایندها و سفری که برای رسیدن به نتیجه پیش رو داریم تمرکز بیشتری کنیم.
درست است که ایدهی روشنی نداریم که نتیجهی تلاشهای ما چه خواهد شد، مثلاً ندانیم آیا کتابی که مشغول نوشتن آن هستیم چاپ خواهد شد یا نه یا ندانیم سرمایهگذاری ما نتیجه خواهد داد یا نه، اما تمام کاری که میتوانیم انجام دهیم اینست که به خودمان و چیزی که برای آن تلاش میکنیم ایمان داشته باشیم و تردید نداشته باشیم که در نهایت، زمان، تلاش و سرمایهگذاری ما نتیجه خواهد داد حتی اگر نتیجهیِ دقیق مشخص نباشد.
منبع: فرادید