«تابناک با تو» - برای پرداختن به این موضوع که دلایل سکوت کردن افراد از چه چیز نشات میگیرد، باید به عوامل بیرونی و درونی که بر زندگی هر فرد اثر میگذارد، توجه کرد. با وجود تغییرات روزبهروز دانش و پیشرفت جوامع، گاهی افراد نمیتوانند خود را بهسرعت با اطلاعات موجود هماهنگ کنند و همین مسئله سبب میشود که آنها ساکت ماندن را انتخاب کنند. همچنین این موضوع به عوامل درونی و روانشناختی افراد نیز مربوط میشود که اگر بهصورت ریشهای به مساله نگاه کنیم، با برطرف کردن موانع و مشکلات روانشناختی که افراد با آن دستوپنجه نرم میکنند، میتوان شرایط را بهبود بخشید.
در ادامهی این مقاله به دلایلی که باعث سکوت افراد میشود و همچنین مزایا و معایب آن میپردازیم.
دلایل سکوت کردن افراد
برای درک وضعیت روانشناختی افراد ساکت، باید جنبههای روانی آنها را بررسی کنیم و انگیزهها و دلایلی که باعث میشوند، افراد سکوت کردن را انتخاب کنند. در زیر به برخی از این دلایل میپردازیم که بسیاری از آنها با هم همپوشانی دارند.
۱. درونگرایی
شخصیت افراد درونگرا بیشتر در تعامل با خودشان است تا اطرافیان. آنها اکثرا روی خود تمرکز میکنند و زندگی درونی غنیای دارند. درونگراها اغلب متفکر هستند و گاهی بیشازحد نیز فکر میکنند.
از آنجایی که آنها چیزهای زیادی در ذهنشان میگذرد، پهنای باند کمی برای تعاملات اجتماعی دارند. همین موضوع سبب میشود که تمایل داشته باشند بیشتر اوقات ساکت بمانند.
۲. اضطراب اجتماعی
اضطراب اجتماعی ناشی از این باور است که فرد قادر به مدیریت تعاملات اجتماعی خود نیست و معمولاً در تعامل با افراد غریبه و گروههای بزرگی از مردم اتفاق میفتد. حتی ممکن است فردی که از نظر اجتماعی مضطرب است دچار حملات پانیک شود و شرایط سخت و طاقتفرسایی را تجربه کند.
این باور که شما از نظر اجتماعی ناتوان هستید، باعث میشود که در فعالیتهای گروهی و اجتماعی مشارکت نکنید و ساکت بمانید.
۳. کمرویی
کمرویی با درونگرایی یا اضطراب اجتماعی یکی نیست، اما میتواند با آنها نیز همراه باشد. در واقع کمرویی از شرم و ترس ناشی میشود و در این مواقع افراد احساس میکنند که آنقدر خوب نیستند که بتوانند با مردم تعامل کنند و همین عدم اعتمادبهنفس کافی دلیل دیگری برای سکوت آنها خواهد بود.
۴. گوش دادن فعال
برخی دیگر از افراد نیز ترجیح میدهند که بیشتر گوش دهند تا در گفتگوها مشارکت داشته باشند. آنها احتمالاً متوجه شدهاند که اگر شونده باشند، میتوانند بیشتر بیاموزند و همین موضوع سکوت را برای آنها به همراه دارد.
۵. تمرین
برخی از افراد برای یافتن کلمات مناسب و بیان احساسات و نظرات خود به زمان نیاز دارند. آنها بهطور ذهنی آنچه را که میخواهند بگویند، تمرین میکنند. افراد درونگرا تمایل زیادی به این کار دارند و برخلاف برونگراها که میتوانند بدون فکر و بهراحتی نظرات و احساسات خود را بیان کنند، آنها بهطور مداوم در این کشمکش که چه چیز بگویند و چگونه بگویند، قرار میگیرند و آن را ادامه خواهند داد.
۶. چیزی برای گفتن نداشتن
دلیل دیگر سکوت کردن افراد در حین گفتگو ممکن است این موضوع باشد که آنها چیزی برای گفتن ندارند و این انتظار نادرست که همه باید در گفتگو مشارکت داشته باشند، موجب دلخوری آنها شود.
۷. نداشتن حرف باارزش برای گفتن
یک تفاوت ظریف، اما مهم که بین این نکته و نکتهی قبلی وجود دارد، این است که حتی زمانی هم که چیز ارزشمند کوچکی برای گفتن داشته باشید، باز هم آن را بیان نمیکنید؛ زیرا تصور میکنید که این موضوع میتواند از نگاه دیگران بیارزش باشد و به همین دلیل با این باور که نمیتوانید چیزی به دیگران اضافه کنید، نگفتن را به گفتن ترجیح میدهید.
۸. ترسیدن براساس جایگاه افراد
افراد بانفوذ و دارای قدرت و جایگاه بالا تمایل دارند که افراد با موقعیت و جایگاه پایین بیشتر از آنها حساب ببرند. در نتیجه، افرادی که بهعنوان فرودست واقع میشوند بهدلیل ترسی که از این موضوع دارند، ترجیح میدهند که در حضور بالادستان خود ساکت بمانند.
گفتگو بین افرادی که از قدرت برابری برخوردارند، بهتر و روانتر صورت خواهد گرفت و بههمین دلیل است که شما نمیتوانید با رییس خود همانگونه که با دوستان خود صحبت میکنید به گفتگو بپردازید.
۹. تکبر
این مورد برعکس نکتهی قبلی است. در واقع گفتگو بین افراد با جایگاه نابرابر به راحتی امکانپذیر نیست، زیرا هیچ یک از طرفین تمایلی به صحبت کردن ندارند. (افراد در جایگاه پایین بهدلیل ترسشان و افراد دارای موقعیت بالا بهدلیل تکبر).
فرد متکبر بهدلیل اینکه خود را بالاتر از افراد دیگر (زیردستان) میبیند، با آنها صحبتی نمیکند و حتی ممکن است تماس چشمی نیز برقرار نکند و فقط تمایل دارد با همتایان خود به گفتگو و معاشرت بپردازد.
۱۰. عدم علاقه
زمانی که به موضوع گفتگو یا افرادی که با آنها صحبت میکنید بیعلاقه باشید، ممکن است باعث تداوم سکوت در شما شود. در واقع، شما فکر میکنید که مشارکت در گفتگو ارزش وقت و تلاشتان را ندارد و هیچ چیزی از آن به دست نخواهید آورد. پس در این مواقع نیز سکوت را انتخاب خواهید کرد.
۱۱. ترس از قضاوت و انتقاد
ترس از قضاوت بخش بزرگی از کمرویی و اضطراب اجتماعی است، اما فرد میتواند این ترس را بهطور مستقل نیز تجربه کند. افراد ممکن است از بیان نظر خود ترس و واهمه داشته باشند، زیرا نگران این موضوع هستند که دیگران در مورد آنها چه فکری خواهند کرد و تصویر نادرستی از آنها ساخته نشود.
۱۲. فکر کردن به چیز دیگری
افراد زمانی که دچار درگیریهای ذهنی زیادی هستند، تمایل دارند که ساکت بمانند. در واقع نگرانیهای آنها برایشان مهمتر از برخی از گفتگوها است و با اینکار انرژی خود را به نگرانیهایشان اختصاص خواهند داد.
۱۳. پنهان کردن
اگر شما فردی هستید که تمایل دارید چیزهای زیادی در مورد خودتان فاش نکنید و حتی گاهی متصور میشوید که شخص مقابل سعی دارد تا اطلاعاتی از شما به دست آورد، احتمالا گزینهی ساکت ماندن را انتخاب خواهید کرد.
مزایا و معایب سکوت کردن
همهی رفتارهایی که در معاشرت با افراد دیگر بروز میدهیم دارای مزایا و معایبی هستند. در ادامه تعدادی از آنها را مرور خواهیم کرد.
مزایا
*بهعنوان یک شخص عاقل به حساب میآیید.
*اطلاعات خود را بیشازحد به اشتراک نمیگذارید.
*هیچ چیز نادرستی را بیان نمیکنید.
*از نظر افراد، رفتاری مودبانه به چشم میآید.
*با آنچه به زبان میآورید، به مشکلی بر نمیخورید.
معایب
*احساس تنهایی و کنار گذاشته شدن میکنید.
*در نظر افراد مانند هیچکس قلمداد خواهید شد.
*افراد ممکن است، شما را فردی مغرور درنظر بگیرند.
*بهعنوان شخصی بیعلاقه محسوب میشوید.
*افراد تصور میکنند که از گفتگو میترسید.
نکتهی پایانی
همانطور که مشاهده کردید، دلایل زیادی برای سکوت کردن افراد وجود دارد و ساکتبودن مزایا و معایب خود را به دنبال خواهد داشت.
از آنجایی که دلایل زیادی برای سکوت وجود دارد، وقتی مردم با یک فرد ساکت مواجه میشوند، نمیتوانند بلافاصله دلیل این سکوت را دریابند. بنابراین، آنها وسوسه میشوند که شما را با سوال «چرا انقدر ساکت هستی؟» روبهرو کنند. در واقع از آنجایی که انسانها بهطور عمده احساسات محور هستند، از بین دلایل ذکر شده در بالا، آنها احساسیترین پاسخ را برای سکوت شما انتخاب میکنند. مانند، او باید خیلی خجالتی باشد یا او احتمالاً من را دوست ندارد و یشتر این موضوعات را به خودشان ربط میدهند تا اینکه دربارهی شما باشد.
پس دوباره باید با این سوال روبهرو شویم که آیا واقعا خوب است که ساکت باشیم؟
در شرایط کنونی، جامعهی برونگرا دارای ارزش بیشتری نسبت به جامعهی درونگرا است. اما بهطور کلی، جامعه برای اعضایی ارزش قائل است که بیشترین سهم و خدمترسانی را در جامعه ایفا میکنند.
همچنین جنبشی روبهرشد علیه این «سوگیری برونگرایی» جامعه به وجود آمده است که باعث شده مردم در دفاع از سکوت کردن کتابهایی منتشر کنند. پس اگر فرد ساکتی هستید، تصمیمگیری در مورد اینکه آیا همچنان میخواهید در این حالت بمانید یا نه، با خود شما خواهد بود.
فقط این نکته رو فراموش نکنید که اگر سکوت کردن با اهدافی که در زندگی برای خود مشخص کردهاید، مغایر است، شاید وقت آن رسیده است که مجدد خود را ارزیابی کنید و در مسیر متفاوتی گام بردارید.
منبع: دیجی کالا مگ