همشهری آنلاین - فهیمه پناهآذر: در برههای بازار فیلم نمایش خانگی با وجود قاچاق فیلمهای خارجی و حتی ایرانی وارد فاز جدیدی شد؛ تا جایی که رسانه از اخبار پیگیری قاچاق فیلم و مبارزه با قاچاق فیلم و امحای آثار اشباع شده بود اما سرنوشت شبکه نمایش به اینجا ختم نشد. زمانی که آثار شبکه نمایش خانگی به آثار شانه تخممرغی تبدیل شده بود، با آمدن سامانههای VOD ورق بهگونهای برگشت.
نظارت جدی بر یک سرمایه
هر چند به فعالیت برخی از دفاتر شبکه نمایش خانگی هم در زمان فعالیتشان نقدهایی میشد اما کاهش قدرت این اتحادیه با آمده سامانههای جدید همراه بود. درست از همان زمانی که بنا شد تا آثار در قالب سریال و فیلم برای عرضه در پلتفرم آماده و پخش شوند؛ لزوم نظارت بر آن نیز جدیتر شد؛ چرا که بسیاری از سازندگان آثار نمایشی با این رویکرد وارد شبکه نمایش خانگی شدند که آثاری را بسازند که نمیشد در تلویزیون به آنها پرداخت و یا ظرفیتهای لازم برای طرح در سینما را نداشتند.
هر چند که سود ورود به شبکه نمایش خانگی نیز بهویژه بعد از ورود جدی VOD ها به این حوزه بیش از سایر حوزهها شد. به همین واسطه هم بود که هر روز نام چهرهای جدید در میان متقاضیان ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی دیده میشد.
- برنامه ساترا برای تولید محتوا در فضای مجازی | مقیسه: قانونمند کردن به معنای محدودیت نیست
- پای وزارت ارشاد به ساترا باز شد | مجوز دادن به سریالها با حضور ۲ نماینده از ارشاد
وزارتخانهای که عقب ماند
ناگفته نماند به جز وجه اقتصادی، بحث نظارت هم هر روز پررنگ میشد، کار نظارت بر تولید و مجوز پخش نیز سالها در دست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و رویه تولید و پخش آثار در این شبکه همچنان ادامه داشت تا اینکه صداوسیما، سازمانی با عنوان سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) را در محلی خارج از صداوسیما ایجاد کرد.
سال۹۴بود که زمزمههای تشکیل ساترا به گوش رسید، این سازمان به دستور ریاست وقت رسانه ملی تشکیل شد؛ سازمانی که شاید تا ۲سال پیش هم نامش آنقدر شنیده نمیشد تا اینکه با فعالیت بیشتر پلتفرمها، این سازمان، فعالیت خود را بهعنوان یک نهاد نظارتی آغاز کرد. هر چند این سازمان در لیست وظایفی که در سایتش گنجانده، مسئولیتهای دیگری هم دارد اما آنچه در این سالها و ماهها بیشتر به چشم آمد بخش نظارتی و ممیزی آن برای سازندگان برنامهها و سریالهای نمایش خانگی بود.
شروع یک حاشیه
اواخر ریاست علی عسگری در رسانه ملی بود که مدیران ساترا در تلاش بودند با تصویب قانونی در مجلس حضور خود را در فضای تولید و نمایش شبکه نمایش خانگی به شکل رسمی ادامه دهند و این موضوع تا حدود زیادی محقق شد؛ البته نمیتوان نادیده گرفت که در چند سال اخیر هم به نوعی ساترا با داشتن چند تأییدیه از نهادهای حکومتی نظارت کامل را بر پلتفرمها داشته است.
ساترا زمانی قدرتش زیاد شد که توانست در ماههای پایانی دولت دوازدهم آنها را راضی کند تا نمایش خانگی به ساترا برسد و هنگامی که وزارت ارشاد قبول کرد تا وظیفه خود را به ساترا بدهد، دیگر تلاشهای این وزارتخانه در دولت فعلی هم برای بازگرداندن بخش نمایش خانگی بینتیجه ماند.
البته هرازگاهی وزیر ارشاد در حاشیه هیأتدولت و یا برنامههای هنری و سینمایی به این موضوع اشاره میکند که وزارتخانهاش در تلاش است تا باز هم بخش نمایش خانگی را بازگرداند اما در نهایت این موضوع تنها در صحبتها دیده و شنیده میشود و بعد از سوی ارشاد به فراموشی سپرده میشود.
ساترا یا ممیز صداوسیما
هر چند هنوز بهطور کامل تکلیف تعامل و همکاری این سازمان با وزارت ارشاد و سازمان سینمایی مشخص نشده، بهنظر میرسد ساترا همچنان در تلاش برای اثبات و انجام وظایفی است که به سازمان محول شده است.
در همین اثنا کارزارهایی برای بازگشت شبکه نمایش خانگی به وزارت ارشاد به امضا رسید، کارزارهایی که هیچگاه به نتیجه نرسید. پیمان جبلی که بیش از یکسال است ریاست رسانه ملی را در دست دارد، مدیر گرفتاری است که باید رسانه ملی را چه در هزینهها و چه تولیدات سروسامان دهد و حالا سازمان ساترا هم به گرفتاریهای رئیس رسانه ملی اضافه شده است.
پیمان جبلی در گفتوگوهای پراکندهای که داشته و یا در محافل دانشگاهی که صحبت کرده نظر قطعی خود را از ساترا بیان کرده است. این مدیر گفته است: «در فضای بعضی از پلتفرمهایی که در قالب گیمینگ پخش زنده دارند، استریمینگ دارند، مطالبی که آنجا بارگذاری میشود اعم از محتوای مستهجن به معنی واقعی کلمه، شیطانپرستی به معنی واقعی کلمه، محتواهای صددرصد ضددینی و ضداخلاقی و ضدامنیتی، همین الان روز روشن در جمهوری اسلامیشما بروید در این پلتفرمها چهکسی صاحب اینجاست؟ چهکسی باید این را مدیریت بکند؟ یعنی میخواهم عرض کنم ما اگر ادعای نظارت داریم این ادعا، ادعای سلیقهای ما نیست. وظیفهای است که قانون اساسی گردن ما گذاشته است و تفسیر از قانون اساسی توسط نهادهای قانونی.
ما موظف هستیم به حفظ امنیت فرهنگی جامعه و حفظ حریم فرهنگی جامعه و از این وظیفهمان کوتاه
نمیآییم تا زمانی که به ما بگویند شما مسئول این کار نیستید. بگویند مسئول نیستید؛ چشم؛ هر کسی خواست بیاید این مسئولیت را برعهده بگیرد. کسی هم سلیقهای نمیتواند این حرف را بزند؛ قانون اساسی اگر تغییر کرد آن وقت مسئولش هم تغییر میکند.»
دوران کرونا و شبکه نمایش خانگی
شاید اگر کرونا نبود پلتفرمها همچنان روال طبیعی تولید و پخش خود را داشتند اما شیوع کرونا و خانهنشینی مردم باعث شد که بیشترین استفاده از پلتفرمها در برهه ۲ساله صورت بگیرد.
پلتفرمها بیشتر از گذشته تولیدات خود را افزایش دادند و در نهایت این شبکه بیش از گذشته اهمیت پیدا کرد. در این میان اختلافنظر میان ساترا با پلتفرمها به آشفتگیای دامن زده که فضای حاکم بر شبکه نمایش خانگی را ملتهب کرده است.
این نکتهای است که سازندگان سریالهای شبکه نمایش خانگی بر آن تأکید میکنند. مهمترین انتقاد سپردن نظارت بر محتوای سریالهای شبکه نمایش خانگی به رقیبش تلویزیون است. ساترا در ماههای گذشته تلاش کرد تا تعامل بیشتری با پلتفرمها داشته باشد، تلاشی که در برخی مواقع نتیجه داد.
تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
روزگاری حق انتخاب و تماشای برنامه میان ۲شبکه بود. تولد شبکه ۳ آن هم برای جوانان و تولید برنامههای جذاب آن دوران، تنور رقابت میان ۳شبکه را داغ کرد. رفتهرفته تلویزیون تصمیم گرفت بر تعداد شبکههایش اضافه کند اما این اضافه شدن شبکه همراه بود با تاسیس و ایجاد شبکههای مختلف ماهوارهای و به موازاتش تولد شبکه نمایش خانگی.
روزگاری تلویزیون خود را در رقابت با شبکههای ماهوارهای میدید. حالا شبکه نمایش خانگی نشان داد که مخاطب حتی با صرف هزینه حاضر است به جای ماهواره به تماشای محصولات داخلی بنشیند. به زعم برخی از تهیهکنندگان پلتفرم داخلی رقیبی برای تلویزیون شده بود و حالا که بهگفته رئیس رسانه ملی، تصمیمگیر هم در رسانه ملی و هم شبکه نمایش خانگی یکی است باید دید چه آیندهای برای پلتفرمها رقم میخورد؟ اینکه مدیران سازمان در تلاشند باز هم مخاطب را پای برنامههای تلویزیونی بنشانند و یا اینکه تولیدات پلتفرمها هم بهخاطر سیاستهای واحد سازمان مانند شبکههای تلویزیونی شوند و در آیندهای نه چندان دور این پلتفرمها همانند تلویزیون و برنامههایش شوند.
مکث
تنظیم محتوای تولیدات نمایشی
پیمان جبلی در گفتوگویی که با روزنامه همشهری داشت درباره ساترا عنوان میکند: «یک بحث حقوقی و منطقی داریم و یک بحث واقعی و عملیاتی، من از دومی شروع میکنم. ما با یک واقعیت جدی روبهرو هستیم به نام فضای مجازی، که بهنظر من فضای مجازی اشتباه است و آن دیگر فضای حقیقی است. اتفاقا حقیقیتر از فضای حقیقی شده. این فضای مجازی سالهاست که حداقل در یکدهه اخیر بهشدت در کشور رشد کرده و گسترش پیدا کرده، مراجعه به فضای مجازی، تولید در فضای مجازی، بارگذاری در فضای مجازی، هر کاربر الان برای خودش یک رسانه است.
امکانات جدید، به قول معروف، ظرفیتهای جدیدی که ایجاد شده، شبکههای اجتماعی، اینها چیزهایی که است که ما داریم با آنها زندگی میکنیم. در این مدت، دغدغه جامعه واقعا نه صداوسیما، دغدغه همه افراد جامعه، خانوادهها، مردم و نگرانیهایی که وجود دارد، بالاخره این فضا باید یک ساختار داشته باشد.
اینطور نمیشود که، در هیچ کشوری اینطور نیست که هیچ قانونی حاکم بر فضای مجازی نباشد. شما بچهتان موبایل یا لپتاپش را باز میکند، شما بهعنوان یک مادر یا یک پدر باید مطمئن باشید که یک چیز ناسالم جلوی چشمش نیاید اصلا. تربیت غلط خدای نکرده از فضای مجازی نگیرد. حداقل این را شما انتظار دارید.
سیر رشد فضای مجازی در سالهای گذشته، در یکدهه اخیر، متأسفانه بهگونهای بوده که این احساس در عموم جامعه وجود دارد که یک فضای رها شده است و کسی به آن کاری ندارد. هرچه جلوتر میرویم تأثیرگذاری فضای مجازی و حجم تولیدات در فضای مجازی هم حرفهایتر میشود و هم بیشتر.
پس این احساس ضرورت برای اینکه بالاخره یک نفر باید مراقب این فضای مجازی باشد، آن یک نفر کیست؟ خب دستگاههای مسئولی که تا الان باید این فضا را مراقبت میکردند، آیا به وظیفهشان عمل کردهاند؟ نکردهاند. اگر میکردند که ما الان در این نقطه نبودیم. به لحاظ عملی، کشور به یک نقطهای رسیده که درواقع دید فضای مجازی بهویژه در حوزههای تولیدات مشابه تلویزیون، یعنی حوزه نمایشی، بهگونهای است که کسی متولی ندارد. یعنی متولی رسیدگی یا بالاسر بودن یا مراقبت کردن ندارد. در قانون آمده که این وظیفه بهعهده صدا و سیماست.
خب این بحث عملیاتی آن است. بحث حقوقی و قانونی اینطور است که ببینید در قانوناساسی ذکر شده تا زمانی که قانون اساسی تغییر نکرده، حداقل ما یک صداوسیما بیشتر نداریم. این صداوسیمای جمهوری اسلامی، یک مجموعهای است که ادعا نمیکند که همهچیز تمام است، ولی به هر حال یک سازمان رسانهای یکپارچه و منسجمی است که دارد محتوایی هم تولید میکند و در اختیار جامعه قرار میدهد. در تمام کشورهای دنیا، اساسا در فضای دنیا، در تفکیک بین وسایل ارتباط جمعی، کار ویژه سینما مشخص است که چیست، کار ویژه تلویزیون مشخص است که چیست، کار ویژه مطبوعات مشخص است که چیست.
مجله و تئاتر کار ویژهشان معلوم است. هر کدام از اینها کار ویژه خاص دارند. یعنی شما از سینما نمیتوانید انتظار داشته باشید که اپیزودی تولید کند. یعنی بگوید که الان برو، بعد یک ماه دیگر بیا قسمت دومش، نه سینما تک قسمتی است، یا از تلویزیون نمیتوانید انتظار این را داشته باشید که تولیداتش همه تکقسمتی باشد. از تلویزیون انتظار دارید که کار سریالی تولید کند. باز بقیه رسانهها هم به همین ترتیب. تولید سریال کار ویژه تلویزیون است، نه در ایران، کلا در وسایل ارتباط جمعی این کار ویژه برای تلویزیون تعریف شده.
بله در بعضی از جاهای دنیا یک شبکههای خصوصی آمدهاند که تلویزیون هم نیستند اما دارند سریال تولید میکنند. اما وقتی که سریالسازی با پلتفرمهایی که هستند، در کشور ما تبدیل میشوند به رسانههایی که شبیه صداوسیما دارند میشوند، بخش کودک دارند، پخش زنده دارند، سریال هم دارند، خب آن عملا یک صداوسیمای دیگر در کنار صداوسیما تولید شده است. آیا قانون اساسی این اجازه را میدهد یا نمیدهد؟ اگر کار ویژه تولید سریال در کار ویژه تلویزیون است فقط و در جمهوری اسلامی یک صداوسیما بیشتر نداریم؛ بنابراین، هر سریالی که در خارج از فضای صداوسیما دارد تولید میشود، به نوعی مکمل فعالیت تلویزیون است، مکمل فعالیت صداوسیماست و نمیشود گفت که این مثل سینماست.
سینما یک چیز دیگر است و این تلویزیون است و دارد کار تلویزیون را انجام میدهد. حالا وظیفه تلویزیون چیست؟ وظیفه تلویزیون این است که همانطور که برای تولیدات خودش معیارهایی دارد قاعدتا باید برای آنجا هم معیار گذاشته شود. آن معیار را چهکسی بگذارد؟ سینما یا تلویزیون؟ کار صداوسیما تنظیمگری محتوایی این تولیدات نمایشی است برای مراقبت از تولید در فضای مجازی که اول خدمت شما عرض کردم. این را قانون بهعهده ما گذاشته.»