اولیای الهی را واسطه قرار می دهیم و برای گره گشایی در زندگی به ایشان توسل می کنیم. در واقع ائمه اطهار(ع) و اهل بیت (ع) بین انسان ها و خداوند نقش مکمل و واسطه گری دارند. علاوه بر شفاعت بندگان در نزد خداوند، وسیله ای برای تقّرب و نزدیکی به ذات اقدس باری تعالی هستند.
نمونه های زیاد و جالبی از توسل به اولیای الهی، امامان معصوم و اهل بیت(ع) دیده و شنیده ایم و گاه در زندگی خود و برای گره گشایی، برآورده شدن حاجات و رفع گرفتاری ها و خصوصاً شفای بیماران توسل جسته ایم، اما در این بین شنیدن روایت توسل عاشقانه یک پدر برای دخترش و معجزه ی اهل بیت(ع) خالی از لطف کنید.
«ثنا» دختری ۱۱ ساله مانند خیلی از هم سن و سالانش در روزهای پایانی تابستان، برای سال تحصیلی جدید و آغاز مدرسه آماده می شد، پدرش در توصیف خصوصیات اخلاقی ثنا می گوید: دخترم حافظ قرآن هست و رفتار، گفتار و کردارش همیشه بسیار مناسب و بر گرفته از اعتقادات خوب بوده است.
پدر ثنا ابتدای ماجرا را اینگونه تعریف می کند که اواخر تابستان و همزمان با اربعین شهادت امام حسین(ع) و دهه آخر ماه صفر متوجه علائم خفیفی از سر درد، شکم درد و حالت تهوع در دخترمان شدیم و با فرض اینکه احتمالاً سرماخوردگی و یا بیماری جزئی باشد ثنا را به یکی از بیمارستان های ویژه اطفال شهر سمنان بردیم.
علی منصفی راد در ادامه ماجرای بیماری دخترش می گوید: پس از انجام معاینات توسط پزشکان و کادر درمان بیمارستان، چند روزی را با داروهای معمولی عفونت و سرما خوردگی جزئی گذرانده شد ولی متأسفانه حال ثنا روز به روز بدتر شد و به دلیل عدم متخصص در آن روز در بیمارستان و شرایط وخیم، و برای تشخیص و درمان بهتر مجبور شدیم دخترم را به یکی از بیمارستان های تخصصی تهران ببریم.
وی ادامه داد: متأسفانه پس از انجام معاینات و آزمایش های مختلف در بیمارستان، بیماری دخترم، نوعی بیماری خونی تشخیص اولیه داده شد که متأسفانه مشکلات زیادی برای کلیه ها، ایمنی بدن و ... به وجود آورده بود، که اگر در روزهای اول، درست تشخیص داده می شد و کار درمان زودتر آغاز می شد شرایط به مراتب بهتری برای درمان دخترم به وجود می آمد.
پدر ثنا اظهار کرد: پس از انجام آزمایشات اولیه، متأسفانه پزشک، سرطان خونی ثنا را تأیید کرد و به ما گفت "در خصوص پیشرفت بیماری، خوش خیم یا بد خیم بودن الآن نمی توانم اظهار نظر کنم، این موضوع را پس از انجام نمونه برداری مغز استخوان و آزمایش های تکمیلی می توان گفت".
منصفی راد با بیان اینکه صحبت های پزشک برای ما کاملاً غیر قابل باور و تجسم بود، گفت: باور داشتن و قبول کردن این صحبت ها برای من و همسرم بسیار بسیار سخت بود، همسرم در حالی که به شدت اشک می ریخت و برای دخترم بی تابی می کرد، خواسته ای را با من مطرح کرد و شرط سختی نیز برای خواسته اش گذاشت.
پدر ثنا در ادامه با اشاره به اینکه سال های متمادی و زیادی به عنوان ذاکر و مداح اهل بیت(ع)، افتخار خادمی این خاندان را دارم، گفت: در این لحظه تنها خواسته همسرم این بود که شفای دخترمان را از اهل بیت(ع) بگیرم، به من می گفت "این همه سال تو برای آنها نوکر و خادم بودی، الآن نوبت توست که از آنها طلب کنی و شفای دخترمان را بخواهی"
وی گفت با شنیدن صحبت های تکان دهنده همسرم و چالش بزرگی که برایم ساخته شده بود، برای ساعت های طولانی از بیمارستان خارج شدم، اواخر شب بود و هیئت های عزادار در محله بلوار کشاورز تهران برای عزاداری دهه آخر ماه صفر آماده می شدند، در هیئت امام حسین(ع) بلوار کشاورز مراسم عزاداری و پخت سمنو برقرار بود و با همان حالی که داشتم پای دیگ سمنو رفتم، یکی از خادمان هیئت متوجه گریه های من شد و از من پرسید "چه مشکلی داری؟" وقتی برایش بیماری دخترم را تعریف کردم گفت" جای درستی آمدی، نام این مسجد و هیئت شفا دهنده است"
منصفی راد ادامه داد: زمانی که وارد هیئت و مسجد امام حسین(ع) شدم برای ساعت های طولانی خودم را به علم حضرت عباس(ع) دخیل بستم و با یک زبان و ادبیات کاملاً متفاوت و حالی به شدت پریشان به قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل (ع) متوسل شدم، حضرت عباس(ع) را به شرمندگی خودش قسم دادم که مرا شرمنده همسر و فرزندانم نکند، گفتم "مگر شما باب الحوائج نیستید؟ درست است شرمنده فرزندان امام حسین(ع) شدی، ولی من را شرمنده فرزندم نکن"
وی ادامه داد: در عین حال برای شفای دخترم به حضرت رقیه(ص) و کودکان امام حسین(ع) هم متوسل شدم و مطمئن بودم که صدایم شنیده می شود، برای چند روزی کار هر روز و هر شب من متوسل شدن به این خاندان بزرگ بود، حتی روزی که کارهای آزمایش تکمیلی بیماری دخترم در حال انجام بود نیز متوسل شدم و به حضرت ابوالفضل(ع) گفتم "یا ابالفضل؛ این کار، امروز به دست شماست، این آزمایش های دخترم باید کاملاً درست و سالم باشد، نباید هیچ گونه مشکلی داشته باشد"
منصفی راد این را هم اضافه کرد: بعد از مدتی خیلی از دخترم سوال پرسیدم که آیا کسی که غریبه باشد، بر بالین تو حاضر شد یا نه؟ که منظور من این بود که ببینم از ائمه و فرزندان عزیزشان کسی را در رؤیا دیده است یا خیر، دخترم در جواب می گفت "دو روز متوالی کودکی را دیدم که به من کمک می کرد و دائم بر بالینم بود" چون هوشیاری مناسبی نداشت فکر کرده بود هم اتاقی بیمارستانش هست در حالی که در اتاق ایزوله تنها بود.
وی افزود: بعدها متوجه شدم که حضرت عباس(ع) را که در بین آذری ها جایگاه والایی دارد چون به حضرت رقیه(س) قسم داده بودم، به گمان خودم آن زهرای سه ساله بر بالین دخترم آمده است.
پدر ثنا تصریح کرد: روزها و ساعات بسیار سخت و دشواری را تجربه کردیم، در کنار همه سختی ها، از توسل و دعا برای شفای دخترم دریغ نکردیم، در تمام این لحظات پرچم متبرک به حرم امام حسین(ع) و تربت پاک کربلا بر بالین دخترم در بیمارستان بود و حتی لحظه ای تربت پاک امام حسین(ع) از دستان کوچک دخترم جدا نمی شد و تمام مدت در مشت نگه داشته بود.
منصفی راد در ادامه گفت: روزی که جواب نهایی آزمایشات خون و مغز استخوان آماده شد، پزشک ثتا، من و همسرم را صدا زد و به ما گفت" فقط می توانم بگویم معجزه اتفاق افتاده است، هیچ علائمی از بیماری سرطان خونی در نمونه برداری ها و آزمایشات دیده نمی شود، یک سری موارد نارسایی خونی و... وجود دارد که با دارو حل خواهد شد".
پدر ثنا افزود: این معجزه برای ما خیلی شیرین بود، پزشکی که در روزهای قبل و با دیدن آزمایش های اولیه با صراحت از بدخیم بودن یا خوش خیم بودن بیماری دخترم صحبت می کرد، بعد از چند روز از معجزه ای سخن می گفت که بی شک با دعا و توسل به اهل بیت(ع) رخ داده بود.
وی گفت: ثنا از آن روز، یک فرد دیگری شده است، البته چون حافظ قرآن است، رفتار، گفتار و کردارش همیشه بسیار مناسب و بر گرفته از اعتقادات خوب بوده است، ولی از آن روز، ادبیاتش، نصایحش، کلامش سرشار از عشق، انرژی، دینداری و خداپرستی است، و این از لطف ائمه(ع) است که بین ما و خداوند واسطه و شفیع هستند.
منصفی راد خاطرنشان کرد: امامان معصوم، اهل بیت(ع) و ائمه اطهار واسطه فیض هستند و قطعاً در روزهای سخت و دشوار، به هنگام مشکلات، دعا و توسل به این عزیزان نتیجه بخش است و صدا، سخن و خواسته ما را می شنوند و اجابت می کنند.
انتهای پیام
