اعتماد نوشت: این روزها، پس از مدتها آه و فغان اندیشمندان و دلسوزان مبنی بر اینکه جامعه نیازمند گفتگو است، به تدریج صداهای آرامی از سوی اصولگرایانی که همه ارکان قدرت را در دست دارند، درباره گفتگو و تعامل شنیده میشود.
همین که چنین نجواهای آرامی برای ضرورت گفتگو به گوش میرسد، خود جای خرسندی دارد، اما ضرورت داشت پیش از رسیدن جامعه به التهابات و ناآرامیها و پیش از آسیبهای پدیدارشده، متولیان امور سیاسی به گفتگو بیندیشند و زمینه واقعی آن را فراهم سازند.
هنوز هم برخی شواهد پرشمار نشان میدهد باور به گفتگو در بین جناح مستقر در ساختار قدرت وجود ندارد یا ضعیف است. نمونه آن اخراج یکی از جامعهشناسان اصولگرا از برنامه زنده تلویزیونی یا «لعنت فرستادن یکی از وعاظ اصولگرا به کسانی است که رفتار خشونتبار از سوی طلبهها را نمیپذیرند»! انسان از شنیدن چنین ادبیات ناسازگار با دین که از سوی منادیان دینداری به کار گرفته میشود، متحیر و نگران میشود.
از سوی دیگر، هنوز هیچ گفتوگویی انجام نشده بر مبنای پیشفرضهایی، شروطی برای آن تعیین میشود برای نمونه این شرط که «افراد شرکتکننده در گفتگو، تحتتاثیر رسانههای بیگانه نباشند»! چنین شرطی بر این فرض استوار است که هر نقد و اعتراضی از سوی بیگانگان برنامهریزی میشود حتی اعتراضات صنفی.
جدال نابرابر توانستن و خواستن یا به بیانی جدال امکان و باور، جامعه ما را از موهبت گفتوگوی سازنده و مفاهمه برای رسیدن به خیر و خرد جمعی محروم ساخته است. تا چنین جدالی وجود داشته باشد، همچنان چنین وضعیت تعلیقی دست و پای جامعه را برای رسیدن به آرامش و آبادانی خواهد بست.