او میگوید: از سیرجان با خانواده آمدیم. بچهها را جلوی ضریح گذاشتم، گفتم دستتان را بگذارید روی پنجرههای ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم. آخرین عکسی که گرفتم، تصویر پسر ۷ ساله ام بود.
او میگوید: از سیرجان با خانواده آمدیم. بچهها را جلوی ضریح گذاشتم، گفتم دستتان را بگذارید روی پنجرههای ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم. آخرین عکسی که گرفتم، تصویر پسر ۷ ساله ام بود.