همیشه نحوه لباس پوشیدن سیاستمداران در جهان مورد توجه بوده است. در ایران نیز رسانهها توجه بسیاری به سبک لباس پوشیدن چهرههای سیاسی خود دارند.
نقش لباس در تفکر سیاسی را در پرشین وی ببینید.
پیراهن رییسجمهوری در دستم است؛ پیراهنی شخصیدوزیشده از تترون سپید ایرانی، اتوکشیده و آهارخورده و بسیار سبک.چهارحرف Dr.H..با ظریفترین نخی که محصول کشور ترکیه است در دیواره داخلی یقه گلدوزی شده و در دوطرف حروف، به سلیقهشخصی پیرمرد دقیق و نکتهسنج خیاط، دوستون تختجمشید، در اندازه مینیاتوری دستدوزی شده است.پیراهنی که در پروتکل لباس روحانیت همواره باید سپید باشد؛ به نشانه پاکیزگی یا شاید هم صلح و مودت.
آیتالله هاشمیرفسنجانی قباپوش، سیدمحمد خاتمی، لبادهپوش، محمود احمدینژاد، کاپشنپوش و حسن روحانی، لبادهپوش، روسایجمهوری ایران از سال ۶٨ تاکنون بودهاند.ورقزدن لایههای درونی موجود در هریک از انتخابهای بهظاهر مشترکی که میان لباس چهاررییسجمهوری، وجود داشته و راززدایی از اینلایههای اتفاقا متفاوت، انگیزه تهیه این گزارش بوده است: یعنی یافتن پاسخ یکسوال و رسیدن به فلسفه فکری و خوانشسیاسی روسایجمهوری ایران.
آیا میتوان میان لباسی که روسایجمهوری بر تن دارند با تفکر و خوانش سیاسیای که هریک در مسند مسوولیت دنبالمیکنند پل مشترکی زد؟آیا سهرییسجمهوری روحانی – با لباسی اساسا مشترک و تفاوتهای جزیی – هریک فلسفه فکری خودرا دنبال میکنند و لباس هیچ نقشی در تعیین این تفکر و خوانش فلسفی و سیاسی ندارد یا اینکه پروتکلپوشش روحانیت جایگاهی تعیینکننده در گفتمان فکری و فلسفی رجال سیاسی دارد؟
چه تغییرات محسوسی در پوشش هریک از روسایجمهورقبل و بعد از ورود به کاخ ریاستجمهوری اتفاق افتاده است؟ فلسفه هریک از این تغییرات چرا و چگونه شکلگرفته است؟پروتکل لباس روحانیتپروتکل لباس سنتی روحانیت شامل عبا، قبا، لباده، عمامه، دشداشه، پیراهن و نعلین است.سنتیهای حوزه، شلوار نمیپوشند اما از میان روسایجمهوری ایران از سال۶٨ بهبعد که روحانی بودند، محمد خاتمی این کار راباب کرد.
البته انتخاب شلوار بهجای دشداشه هم توسط خاتمی شروع نشد.این نگاه مدرن در پوشیدن لباس روحانیت از شهیدبهشتی شروع شد.قبلتر از ایندو، مرحوم حاجحسین کاشفالغطا (از مراجع تقلید شیعه و اهل عراق) جزو اولین افرادی بود که هم ماشینسوار میشد و هم خیلی فرد مدرنی بود.بعد از او رفتهرفته علمای قم این حرکت و نوگرایی را پذیرفته و خود عملا به پیادهسازی این مدرنیته مبادرتکردند مثل شهیدبهشتی.
مدرنیته در اصل از کاشفالغطا شروع شد و توسط شهید بهشتی ادامه پیدا کرد و بعدها که خاتمی جانشین بهشتیدر مسجد هامبورگ بود، نگرش مدرن بهشتی را همسو با تغییرات مدرنی که در پروتکل لباس روحانیت ایجاد کرد،فراگیر کرد. لباسی برای بازسازیآیت الله هاشمی رفسنجانی جزو افرادی بود که در دوران ریاستجمهوریاش از الگوی خاصی در لباسپوشیدن پیروی نمیکرد.
این احتمالا بهدلیل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن دوره بود نه ناشی از دیدگاه فکری و بینشی.
خاتمی چهره آرامبخشی داشت و این آرامش به میزان کمتری نسبت به خاتمی، در چهره روحانی هم وجود دارد.شرایط دشوار پس از جنگ اصلا اجازه فکرکردن به این مسایل را به هاشمی نمیداد و این مسایل اولویت آزمان و در راس توجه نبود.اولویت او بازسازی ویرانیهای بهجامانده از جنگ بود.در آن شرایط ویژه، مسلم است که موضوع هارمونی در لباس برای فردی مثل رفسنجانی که مدام شاهد مسایل کلانناشی از جنگ بود دیگر اهمیتی ندارد.هاشمی فقط میکوشید کسوت لباس روحانیت را رعایت کرده و به عرصه مدیریت کشور وارد شود.
تجدد در لباس و گفتمانسید محمد خاتمی در میان روسای جمهوری ایران، امضای شیکپوشی را از آن خود کرده است.او در بیشتر نشستهای بینالمللی و در اولین اجلاس نیویورک که شرکت داشت عبایی به رنگ شکلاتی را در ترکیبلباسهای خود استفاده کرد.او با انتخاب این رنگ، کوشید معنایی از شیکپوشی روحانیت، مدیری منضبط، دقیق، آرام و صاحب گفتمان را به مخاطبان
ارایه دهد.
روزنامه شرق – گیل خبر