«آن موقع روزنامه ورزشی وجود نداشت، رادیویی هم وجود نداشت که بتوانیم اخبار را دنبال کنیم. ما از محدوده محله خودمان جایی نمیرفتیم، اصلا جایی را بلد نبودیم، در نتیجه اطلاعات به شکلی که الان هست ۲۰۰۰درجه فاصله داشت.»(غلامحسین نوریان، پیش کسوت تیم ملی فوتبال ایران) یکی از مفسران فوتبال ایران نیز به نقش کلیدی رسانههای گروهی (خاصه رادیو، در ابتدای امر) در گسترش و محبوبیت ورزش فوتبال در ایران انگشت میگذارد. «ما از طریق شنیدن و از طریق گزارشهای «عطا بهمنش» در رادیو عاشق و شیفته فوتبالیستهایی چون حمید شیرزادگان و همایون بهزادی شدیم.»(حمیدرضا صدر، مفسر و تحلیلگر فوتبال ایران). زمانی که تیم ملی فوتبال ایران، جواز حضور در المپیک۱۹۶۴ توکیو را بهدست آورد، دیگر زمان آن فرا رسیده بود تا رسانهها این فرصت را یافته باشند، در کنار قهرمانان افسانهای کشتی ایران، نامی از بازیکنان فوتبال نیز برده باشند.
«بعد از این حضور بود که برای نخستینبار تصویر حمید شیرزادگان، زننده سه گل تیم ملی به هندوستان روی جلد هفتهنامه کیهان ورزشی در کنار تصویر غلامرضا تختی نقش بست.» (امیر حاج رضایی، مفسر و تحلیلگر فوتبال ایران). دهه١٣٤٠ میدان ورزش در ایران بهگونهای بیسابقه دگرگون میشود. در این دهه، ورزش فوتبال بهدلیل گسترش رسانههای جمعی، از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامهها و مجلات، گسترش شگرفی مییابد.
درواقع اخبار و اطلاعات فوتبال از طریق رسانههای مذکور دنبال میشد. یک روز نشسته بودیم تلویزیون نگاه میکردیم که اعلام کردند فردا اسامی تیم ملی در روزنامهها چاپ میشود. صبح فردا اول وقت رفتیم روزنامه خریدیم و دیدم که اسمم هست. از دکه روزنامهفروشی تا خانه آن مسیر را استارت زدیم و به خانواده گفتیم که برای تیم ملی دعوت شدیم. (بهتاش فریبا، پیشکسوت تیم ملی و باشگاههای راه آهن و تاج). از سال۱۳۴۷ رقابتهایی چون جام ملتهای آسیا پوشش تلویزیونی داده شد. دیدار نهایی این رقابتها میان ایران و اسرائیل برگزار شد. ایران ۲ بر ۱ این دیدار را به سود خویش به پایان رساند و قهرمان آسیا شد. این بار نه تنها تماشاچیانی که بازی را در استادیوم تماشا کرده بودند. علاقهمندانی که بازی را از تلویزیون دیده بودند، در کوچه و خیابان جشن شادی را ادامه دادند.
مرکزی که گاه آن را مقوله هسته خواندهاند، نمایانگر مضمون اصلی پژوهش است. اگرچه مقوله مرکزی از درون پژوهش بیرون میآید، باز یک مفهوم انتزاعی است، «با قدری اغراق، مقوله مرکزی حاصل همه تحلیل ما را در قالب چند کلمه میریزد. این کلمهها به ما میگویند که کل پژوهش در باب چیست.» «مدرنیزاسیون» یا نوسازی به دو معنی بهکار گرفته شده است. در معنای اول مجموع رویدادهای سیاسی، اجتماعی، علمی و فنی است که در غرب پدیدار شده و اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم آورده است. در معنای دوم مدرنیزاسیون به معنای فرآیند انتقال مدرنیته غربی به سرزمینهای غیرغربی است.
مدرنیزاسیون اجرایی در دوران پهلوی دوم مترادف یا معنای دوم بود. ورود محمدرضا پهلوی به عرصه قدرت توام با تناقضاتی چون بحران دولت مدرن و تعارض آن یا سنت پادشاهی و همچنین بحران تجددخواهی و تعارض آن با دینگرایی بود. «چند هفته پیشتر از خروج رضاشاه از ایران، در شهریور۱۳۲۰، نگذشته بود که آیتالله کاشانی در نامهای به نخستوزیر وقت شکایت کرد که دولت در نهایت جسارت مسجدی را به میدان فوتبال مبدل ساخته و در آن کلاسهای ورزشی دایر کرده است.» (آشنا، ۱۳۷۱: به نقل از شهابی). به هر تقدیر، این دوران در مقایسه با دوره پهلوی اول که مدرنیزاسیون آمرانهاش حول مفهوم مرکزی چون «امنیت» می چرخید؛ بر مفهومی خاصی به نام «پیشرفت» دلالت داشت. تجربه اصلی این دوران، بیشتر توسعهای شد؛
زیرا با توجه به تجربه جهانی به نام توسعه جهان سوم به نظر رسید که با فرض ثبات سیاسی اجتماعی در ایران و اهمیت درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت، برنامهریزی در امکان ساماندهی جامعه ایرانی و دستیابی به توسعه امکانپذیر است، اولین تیم ملی فوتبال ایران در سال۱۳۲۰ به همت حسین صدقیانی تاسیس شد. صدقیانی که تجارب بسیاری در زمینه فوتبال از اروپا کسب کرده بود، این تجارب را در ایران بهکار گرفت. در این دوران تحت تاثیر اندیشههای غربی زمینه تغییرات بسیاری فراهم شد. از شهریور۱۳۲۰ در ایران باب جدیدی برای تاسیس فدراسیونهای مختلف ورزشی باز شد» (شفیعی سروستانی) تشکیل کلوب دوچرخهسواران (بعدها به تاج و استقلال تغییر نام داد) در سال۱۳۲۲، نشان از تحولی بزرگ در نهاد ورزش این مرز و بوم داشت.
ثروت حاصل از افزایش قیمت نفت، بهنحوی از انحا موجب حمایت مالی بیسابقه دولت و کارگزاران زیرمجموعهاش از تیمها و بازیکنان فوتبال شد. علی پروین، پیشکسوت فوتبال ایران درباره این حمایت بیسابقه میگوید: وقتی سال۴۷ از باشگاه پیکان ۲۰هزار تومان بابت قراردادی یکساله گرفتم، بابا یمان گفت:
خلاصه ۱۱، ۱۲شب ما را برد در خانه مربی تیم که این پول چیه شما دادی به این بچه؟! اون هم گفت: بابا این پولو واسه فوتبال دادیم.۲۰هزار تومان خیلی پول بود آن موقع یادم است ۲۰ تا هزاری بود؛ من گذاشته بودم در اتاق و روی آن غلت میخوردم. توسعه و گسترش ورزش فوتبال در ایران که نتیجه منطقی اجرای استراتژی مدرن کردن این جامعه بود، خود موجبات جذب بسیاری از جوانان مناطق مختلف را به این رشته فراهم آورد.
من متولد۱۳۳۲ در کشور عراق هستم. در آنجا من در بهترین تیم عراق بازی میکردم، ۱۷ - ۱۸ سالم که شد، بهخاطر پیشرفت فوتبال ایران و همچنین عشق به وطن آبا و اجدادی به ایران کوچ کردیم تا زندگی و فوتبالم را در اینجا ادامه بدهم توری خدایاری، پیشکسوت تیمهای ملی، پلیس عراق و منتخب خوزستان. ساخت دهکده المپیک و مجموعه ورزشی (آزادی کنونی) برای برگزار کردن بازیهای آسیایی۱۹۷۶ که شامل ورزشگاه یکصد هزار نفری فوتبال، سالن دوازدههزار نفری و دهها سالن، پیست و استخر برای رشتههای گوناگون بود، در راستای تحقق رسالت مذکور اجرا شد.
شرایط مداخلهگر، شرایطی است که راهبردها و استراتژیها را درون زمینه خاصی سهولت میبخشد یا آنها را محدود و مقید میکند. (استراوس و کوربین) خاستگاه ورزش فوتبال، بریتانیا خاصه کشور انگلستان است. در انگلیس، زمانی این بازی را فوتبال نامیدند که تصمیم بر آن شد دیگر از دست برای حمل توپ استفاده نشود. قبل از آن هیچ قاعدهای برای حرکت دادن یا متوقف کردن توپ وجود نداشت؛ اما سرانجام در کالج ترینیتی کمبریج و در اکتبر۱۸۴۸، تصمیم بر آن شد تا قواعد خاصی هم چون عدم استفاده از دست (به جز در مناطقی خاص) منظور شود (هلمیر و او ونز) قدرت و توان بریتانیا در راهیابی بازی فوتبال به سایر نقاط جهان نقش بسیار داشت؛ مانند دیگر نقاط جهان، اتباع انگلیسی در معرفی و تعلیم این ورزش در ایران نقشی اساسی داشتند. آنها برای گسترش و ترویج ورزش بومی شان (فوتبال) اقدامات و هزینههای بسیاری میکردند. «سال۵۰ تیم کریستال پالاس انگلیس اومد ایران، برای قرارداد با من ۵۰۰ هزار تومان میداد. من روزنامههایش را دارم. منتها ما بچه بودیم، عقلمون نمیرسید.»
(پروین، پیشکسوت تیمهای ملی، پیکان و پرسپولیس). بریتانیا بهخاطر کنترل صنعت نفت ایران، برجستهترین بازیگر خارجی در اقتصاد این کشور بود. این کشور حتی در دوران جنگ جهانی دوم، نفت عظیمی از چاههای جنوب استخراج میکرد و سود سرشاری از قبل ایران میبرد. از نظر سیاسی نیز بریتانیا بر سران ایلات محافظهکار، روزنامهنگاران، پارهای روحانیان و سایر گروههای سلطنتطلب و ضدکمونیست نفوذ شدیدی داشت. در کشور ما، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، انگلیسیها که به دلایل مختلف به ایران سفر میکردند یا در تهران و سایر شهرستانها اقامت داشتند، بازی فوتبال را رواج دادند. انگلیسیها در اوقات فراغت خود به بازی فوتبال میپرداختند و جوانان ایرانی آنقدر دور زمینهای بازی آنها ایستاده، به تماشا پرداختند که به این ورزش جدید علاقهمند شدند. این امر در مناطق نفتخیز جنوب و در تهران که تعداد زیادی انگلیسی وجود داشتند، بیشتر مشاهده میشد (جلالی فراهانی، ۱۰: ۱۳۷۸ و ۱۱).
در دهه۱۳۴۰ توجه بسیاری به دو تیم پرسپولیس و تاج (استقلال بعد از انقلاب ٥٧) بود. رادیو و تلویزیون با آب و تاب فراوان مسابقات این دو تیم را پوشش میداد و روزنامهها روزانه اخبار داخلی آنها و بازیکنانشان را به نگارش درمیآوردند. بعدها یکی از مربیان فوتبال ایران مدعی شد که طرح ایجاد دو تیم قرمز و آبی در فوتبال ایران در زمان گذشته از سوی انگلیسیها به ساواک پیشنهاد شد که ایران هم پذیرفت. «آنها گفته بودند ما هم برای رسیدن به اهداف سیاسی و در نهایت سرگرمی مردم، در هر شهری از انگلیس یک آبی و قرمز تشکیل دادهایم.»
استراتژیهای کنش - کنش متقابل اعمال هدفمند یا عمدی هستند که برای حل یک مساله اخذ میشوند و اینکه یک پدیده را به روشهای مختلف شکل میدهند. دسیسه دولتهای غربی، خاصه انگلستان و آمریکا در شکست نهضت ملی و زمامداری مجدد محمدرضاشاه، کارگر آمد و شاه پس از بازگشت، سیاست غربی کردن جامعه ایرانی را سرعت بیشتری بخشید.
«شاه به پیشنهاد کابینه «کندی» (رئیسجمهور وقت آمریکا) چهرههای لیبرال را وارد کابینه خویش کرد و گامهای موثری برای انجام اصلاحات ارضی برداشت» (آبراهامیان ۳، ۳۸۵: ۱۳۸۷). بدین سان، نتیجه منطقی در پیش گرفتن این استراتژی در میدان ورزش، افول ورزشهای سنتی و کهن ایرانی چون زورخانه و کشتی و همچنین گسترش ورزشهای غربی مانند فوتبال بود. تنگ کردن عرصه بر دگراندیشانی چون «غلامرضا تختی» تا حذف فیزیکیاش توسط خویشتن، شکنجه و درنهایت تیرباران «طیب حاجرضایی»، نشان از قواعد لایتغیر سیاسی داشت که رژیم شاه پس از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ در پیش گرفته بود. در واقع این قواعد از پیش طراحیشده، ایجاب میکرد تا هرگونه اقدام ماجراجویانه و انتقاد از سیاستهای جدید را در نطفه خفه و بهشدت سرکوب کنند. در مقابل، حمایت از توسعه و گسترش ورزش بریتانیایی فوتبال فزونی مییابد تا محبوبیت و منحصر به فرد بودن پهلوانان کشتی و زورخانه به قهرمانان فوتبالیست تسری یابد.