به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، یک هفته تلخ گذشت، و من نمیدانم اینها جای که را در این دنیا تنگ کرده بودند؟
یا بهتر است بگویم، نبودنشان، عرصه را برای رسیدن به اهداف چه کسانی باز کرد؟!
در ذهنم تصور میکنم که اگر قاتل شقی و مزور بیشرافت حادثه اندوهبار حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام، به درک واصل نشدهبود و از او میپرسیدم که به کدامین گناه، این همه کودک، زن، جوان پیر را به این شکل وقیحانه و وحشیانه به رگبار بستی؟ در پاسخ چه میگفت؟ اصلا چه داشت که بگوید؟
نمیدانم این مزدور کثیف در ازای چه چیزی یا چه وعدهای حاضر شده، انسانیت و شرف و وجدان خودش را زیر پا بگذارد و دستان خود را به خون انسانهای بیگناه آغشته سازد؟
اما این را میدانم که حامد بدخشان یا هر چیز دیگری، فقط یک ابزار و مزدور بی ارزش در دستان سیاستمداران در راستای توطئهها و دسیسه چینیهایشان است برای رسیدن به اهداف و برنامههای بلند مدتشان!
این مفلوک بیچاره، خود نیز قربانی تعصب و جهل و دروغ پردازی است و باید سر رشته را گرفت و پیش رفت تا به ریشه های این جهل و حماقت رسید و به میزان حقد و عقده سردمداران فساد و قدرت، از مردم مسلمان ایران، پی برد!
همانهایی که ادعای حقوق بشریشان گوش فلک را کر کرده و نالههای دروغینشان بر سر مزاری که مردهای در آن نخوابیده، در کل دنیا پیچیده است!
دلم میخواهد فریاد بزنم و صدایم را به همه مردم آزاده دنیا برسانم که ای مردم دنیا! چرا و به کدامین گناه، این همه مرد و زن و بچه که در گوشه ای امن در حال راز و نیاز با خدای خود بودند، در خون خود غلطیدند؟
به کدامین گناه، کودکی در آغوش مادرش برای همیشه ساکت شد؟
به کدامین گناه، در پیش چشمان آرتین، کودک ۵ ساله، کل اعضای خانواده اش، پدرش، مادرش و برادر و دوست و همبازیش به گلوله بسته شدند؟
اینها جای که را در این دنیا تنگ کرده بودند؟
یا بهتر است بگویم، نبودنشان، عرصه را برای رسیدن به اهداف چه کسانی باز کرد؟!
ما به آرتین کوچک چه بگوییم؟
او که در خانوادهای متمول و پولدار زندگی نمیکرد، او در خانه ای در شاپورجان میزیست، در یکی از محرومترین محله های شهر شیراز، اما دلش با خانوادهای مهربان و با محبت، گرم بود! حالا بدون آنها چه کند؟
پدر آرتین و آرشام عمری را به مبارزه با دزدان دریایی و حفظ امنیت آبهای جهانی صرف کرد و آخر هم جانش توسط دزدان امنیت، سرقت شد!
وقتی مهسا امینی درگذشت، همه ما متاثر و ناراحت شدیم و مسئولین قوه قضاییه قول دادند که قضیه را بررسی کنند و با مقصران و متخلفان احتمالی برخورد قاطع کنند، اما از داخل و خارج کشور خیلیها یقه چاک دادند و اشک تمساح ریختند و هشتک سازی کردند و به این بهانه، خون جوانان مدافع امنیت را بر زمین ریختند و چه ها که نکردند!
چه شد که وقتی نوبت به آرشام و آرتین رسید، هشتک آرشام و آرتین از اینستاگرام حذف شد؟
چه شد که وقتی حریم حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام شکسته شد و به گفته داعش بیش از ۶۰ تن از هم وطنانمان آنجا به شهادت رسیدند و یا مجروح شدند، هشتک شاهچراغ سانسور میشود!
چرا این مدافعان حقوق بشر، لال شده اند!
چرا کسی درباره کودک یکساله شهیدی که تا چند روز هویتش مشخص نبود، حرفی نمیزنند؟
این سیاست بی پدر و مادر یک بام و دو هوایی، برای حفظ منافع کدام دسته و گروهی اینطور بی مهابا، بر کوس رسوایی خود مینوازد و واضح و آشکار در راستای اجرای پروژه کشته سازی، بر جان بیگناهان میتازد!
آهای دنیا، بدانید که ملت ایران و مردم مهربان و صبور شیراز از خون سرخ عزیزان خود نمیگذرد و چشم براه بمانید که بد فرجامی منتظر باعث و بانی این فجایع است!
به حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیهالسلام میروم تا هم سلامی به آستان احمدی و محمدی عرض کنم و هم سری به تربت پاک شهدای حرم، بزنم.
در همین حین دوباره صحنههای فاجعه در پیش چشمانم زنده شد و به یاد خادمان شبستان امام خمینی افتادم که با هوشیاری و سرعت عمل باعث نجات جان صدها زائر و نمازگزار شدهبودند و همین موضوع بهانهای شد تا بروم و از نام نشانشان بپرسم و پای صحبتشان بنشینم.
وی خود را علیرضا بردبار معرفی میکند و درباره خود میگوید:
متولد سال ۱۳۵۵ هستم و ۲۵ سال است که این سعادت را دارم که به عنوان خادم رسمی حرم احمدابن موسی علیه السلام مشغول به کار هستم و متاهل هستم و یک دختر دانشجو به نام آرزو دارم که در یکی از دانشگاههای شمال کشور، ترم یک مهندسی کامپیوتر میخواند که دارم تلاش میکنم به شیراز منتقل شود.
بردبار در بیان حادثه اندوهبار حرم گفت: در روز حادثه در میانههای شبستان امام خمینی مشغول سر و سامان دادن به صفوف نماز جماعت مغرب بودم و دقایقی از مغرب گذشته بود و تازه امام جماعت، نیت نماز مغرب را بسته بود که ناگهان دیدم جمعیت زیادی از زن و مرد از درب صحن حضرت معصومه سلام الله علیها با کفش به شبستان هجوم آوردند.
وی در ادامه، افزود: با دیدن سیل جمعیت به سمت درب ورودی رفتم و سعی کردم جلوی ورود جمعیت با کفش را بگیرم که مردم گفتند یک نفر در صحن در حال تیراندازی و کشتن مردم است و وقتی خودم را جلوی در رساندم، فردی مسلح را دیدم که از بابالرضا به سمت شبستان میآید و همان لحظه انگار خود حضرت شاهچراغ به دستانم مدد رساند و لنگه درب سمت چپ را بستم و با فریاد از زائری که در کنار لنگه دست راست ایستادهبود، خواستم که اوهم کمک کند و درب را با هم محکم بستیم که در این موقع فرد مسلح درست به پشت در رسیدهبود.
بردبار با نفسی عمیق ادامه داد: فرد مسلح با دیدن بسته شدن در شبستان، شروع به تیراندازی کرد به طوری که تمام شیشه های درب پودر شد و سر و صورت من پر از خون گشت و به زمین افتادم و همین اتفاق باعث شد تیرهای بعدی به من برخورد نکند.
خادم پر افتخار حرم همچنین افزود: فرد مسلح بعد از زدن چند لگد به در و شلیک چندین تیر که از در و پارتیشن ها گذشت و روی قالیها افتاد، از در دور شد و در همین فاصله حجه الاسلام والمسلمین یوسفیان، نماز جماعت را شکست و من و آقای سیدرضا زارع که ایشان هم خادم حرم هستند، تمام جمعیت داخل شبستان را از درب صحن حضرت امام جواد علیه السلام و گیت احمدابن موسی به خارج از حرم و سه راه احمدی هدایت کردیم و سریعا به سراغ افراد داخل حرم رفته و آنها را به طبقه دوم شبستان بردیم و از آنها خواستیم که بدون سر و صدا و آرام آنجا ماوا بگیرند که در همان لحظات بود که قاتل از ایوان به داخل حرم وارد شد و چند نفری را که در حرم باقی مانده بودند، متاسفانه شهید و مجروح ساخت.
بردبار با چشمانی اشکبار ادامه داد: نگاه ویژه خود حضرت به ما بود که کمک کرد تا ما بتوانیم در فاصله زمانی کمتر از ۵ دقیقه، از یک فاجعه انسانی با بیش از ۵۰۰ کشته جلوگیری کنیم، زیرا اگر این فرد به صفوف نماز جماعت نزدیک میشد، معلوم نبود چه اتفاقی بیفتد!
این خادم آگاه و هشیار حضرت شاهچراغ با بیان اینکه حفظ امنیت حرم بر عهده نیروی انتظامی است، گفت: متاسفانه با وجودی که حفظ امنیت حرم بر عهده نیروی انتظامی است، اما هیچ نیروی انتظامی در حرم و درب های ورودی، حضور ندارند و کلانتری حرم هم در گوشه صحن امام جواد علیه السلام است.
بردبار با بیان این موضوع که معمولا در بازرسی گیتهای ورودی از خدام افتخاری استفاده میشود، گفت: از این عزیزان و خادمان در مواجهه با افراد مسلح و حتی ولگرد و معتاد هم هیچ کاری ساخته نیست، در صورتی که چه بسا یک فرد نظامی دوره دیده و ماهر بتواند با یک حرکت همچنین فردی را از پا در بیاورد.
وی خطاب به تولیت حرم و نیروی انتظامی هم گفت: لازم است که این عزیزان در مورد حفظ امنیت حرم و جان زائران تجدید نظری داشته باشند و جای خالی وجود یک آژیر خطر و بیسیم بین خدام و قسمتهای مختلف حرم حس میشود!
من از سر و صدا و فرار زائرین متوجه وقوع حادثه در حرم شدم!
با سید رضا زارع هم همصحبت شدم و از نام و نشانش پرسیدم و وقایع شب حادثه را جویا شدم.
وی در پاسخ گفت: سیدرضا زارع هست و ۱۱ سال است که تاج خدمتگزاری افتخاری حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام بر سر خودم و همسر و فرزندانم گذاشته شده و این را از لطف خدا و خود حضرت احمدابن موسی میدانم.
این خادم افتخاری شجاع حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام، در ادامه گفتگو گفت: متاسفانه مقام حضرت احمدابن موسی هم در شیراز و هم در کشور ناشناخته مانده و حضرت بسیار مظلوم واقع شده است و آنگونه که باید و شاید خصوصیات این حضرت به مردم معرفی نشده و میطلبد که مسئولین فرهنگی و تبلیغاتی شهر شیراز و استان فارس در شناساندن شخصیت والای حضرت شاهچراغ، همت کنند و با پویش های مردمی گسترده، این مهم را به انجام برسانند.
زارع در بیان اتفاقات شب حادثه در حرم حضرت شاهچراغ هم افزود: در روز چهارشنبه من حرمبان حرم سیدمیر محمد علیهالسلام بودم و مقارن با اذان مغرب بود که سر و صداها در صحن شروع شد و من برای اینکه آسیبی به زوار حرم سید میرمحمد و اطراف نرسد، همه را در حرم حبس کرده و درب حرم را قفل کردم و خودم به سمت حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام رفتم.
وی با تاثر از وقایع آن شب، چنین گفت: دود و سر و صدا همه ایوان و حرم را گرفته بود و ما سعی میکردیم مردم را از طریق صحن امام جواد علیه السلام به بیرون هدایت کنیم تا از گسترده تر شدن حادثه پیشگیری کرده باشیم.
میدیدیم که در حرم و اطراف ضریح چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و قلبمان به درد میآمد که با ورود نیروهای امنیتی، بالاخره فرد ضارب، زخمی و دستگیر شد.
ابتدا درب زایرین حبس شده در حرم سید میرمحمد را باز کرده و همه را به بیرون از صحن ها هدایت کردیم و سپس به کمک زخمیها شتافتیم.
زارع با اشک و آه از صحنه های خونین و جگرسوز آن شب گفت: در حرم و اطراف ضریح مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، زائران در خون خود غلتیده بودند و برخی شهید و بعضی هم مجروح شده بودند که با کمک بقیه همه را به ایوان حرم منتقل کردیم و خیلی زود آمبولانس ها برای انتقال مجروحین و اجساد رسیدند.
وی در پایان به این نکته اشاره کرد که دست تولیت حرم در خیلی از موارد با گیر و دارهای اداری بسته است و خیلی از برنامههای مورد نظر را نمیتوانند به اجرا دربیاوردند ولی در عین حال نیاز به بازنگری کلی در جهت حفظ آرامش و امنیت حرم و حفظ جان زائرین و مجاورین این حضرت، بیش از قبل احساس میگردد.
زارع به این نکته هم اشاره کرد که در شب حادثه، شلوغیهایی در برخی از مناطق شهر وجود داشت که این موضوع هم باعث کاهش سطح امنیت کلی و باز شدن دست توطئهگران و دشمنان از جمله فرد قاتل و همدستان وی شده بود و هم انرژی و توان نیروهای نظامی و انتظامی در این مواقع برای موارد ضروری مثل حفظ امنیت حرم و مناطق حساس و عکسالعمل سریع در مواقع ضروری کاسته میشود و حتی در حرکت و زمان رسیدن آمبولانس ها هم اختلال به وجود آوردهبود.
انتهای پیام/س