یک. آقای توکلی نسبت به نزدیک شدن سرمایه دارهای مساله دار به علما هشدار دادند. در این خصوص در مصداق غسال آیت الله مصباح به سخنان علنی حجت السلام صدیقی اعتماد کردند که البته مشخص شد خطاست. بعد هم تصحیح کردند.
دو. حالا آقای محمد جواد ابطحی بدون اشاره به خطای آقای صدیقی گفته است با توجه به بیماری پارکینسون آقای توکلی انتظاری از او درباره سخنانش نیست.
سه. دفتر آقای توکلی هم توضیح داده است که بیماری پارکینسون بیماری جسم است نه ذهن و عقل.
حقا پاسخ غم انگیزی است.
یاد آن عارف سالکی افتادم که وقتی رهگذری خاندان او را مورد هتک قرار داد خیلی صمیمانه و صادقانه گفت اما آنچه از پدر من گفتید آن مرحوم چنین نبود. هتاک البته از این پاسخ نجیبانه درس گرفت و سر به زیر انداخت.
سه گزاره فوق را کنار هم بخوانید و جمع بندی کنید. نباید به این وضعیت سیاست ورزی در کشور گریست؟ خجالت آور نیست؟ پیر باتجربه ای قریب به نیم قرن فعالیت سیاسی که دوست و دشمن در صداقت و پاکی و سلامت نفس او هم نظر اند امروز باید از خودش دفاع کند که بیماری جسمی کار به بیماری ذهن ندارد؟
توهین به آقای توکلی به کنار، این حرف توهین به شعور مردم نیست؟ به اسم آیت الله مصباح دفاع می کنیم، این تعبیر توهین به آقای مصباح نیست؟ توهین به انقلابی گری و تدین و اخلاق نیست؟ توهین به بیماران نیست؟
آقای ابطحی می داند اواخر عمر آقای مصباح همراه با بیماری جسمانی بود. العیاذ باالله اگر کسی چنین تعریضی به ایشان می داشت آقای ابطحی به حق گریبان نمی درید؟
بیماری حق نیست؟ بیماری را بهانه توهین دانستید؟ پایبند عواقب این بی ادبی برای آینده خود و نزدیکان تان خواهید ماند؟
غرضم دفاع از آقای توکلی نیست. این نیز خواهد گذشت. نگرانی من توسعه این اخلاق تهوع آور سیاسی به جامعه و جوانتر هاست.
آنقدر شتابزده باطن ها را به ظاهر نکشانید. همین چند روز را مرور کنید. از آن سیلی تا توهین منقلی و تا این هتاکی... خودتان به کنار. فرهنگ مردم ما این نیست. حرمت هویت مردم و حریم فرهنگ و حریت آنها را نگه دارید.