تجربه مداخلات ۲۵ ساله آمریکا در مسائل ایران در زمان پهلوی، کمکهای نظامی و مالی به این حکومت در جهت حفظ منافع غرب در منطقه، کودتای ۲۸ مرداد و مقابله با احساسات و اعتقادات دینی و روحانیت مذهبی، برای جوانان پر شور و انقلابی ایران درس عبرتی شده بود تا در برابر سنگاندازیهای غرب در مقابل پیشرفت اهداف انقلاب اسلامی هوشیار باشند. سنگاندازیهایی که در اقداماتی چون تبدیل سفارت آمریکا به مرکز جاسوسی و ستاد بحران، پناه دادن به شاه پهلوی، استقرار ناوگان دریایی در تنگه هرمز، صدور قطعنامه ۱۹۷۹ علیه عملکرد دادگاههای انقلاب و ایجاد پشتوانههای خبری جهت فعالیتهای ضدانقلابیون توسط رسانههای آمریکایی متجلی شده بود.
دانشجویان مبارز ایرانی که از تکرار مجدد تجربیات تلخ تاریخی کشورشان بیمناک بودند، صبح روز ۱۳ آبان ۵۸ به صورت سازماندهی شده به سمت سفارت آمریکا حرکت کردند و با حمله به سفارتخانه از دیوارهای آن بالا رفته و با شکستن قفل و زنجیر درب ورودی، نیروهای مسلح آمریکایی را خلع سلاح کردند و وارد سفارتخانه شدند.
آنان نه تنها دیپلماتهای آمریکایی را به گروگان گرفتند، بلکه بسیاری از اسناد مربوط به جاسوسی آمریکا را در این سفارتخانه کشف و ضبط کردند تا به جهانیان نشان دهند جوانان مبارز و انقلابی ایران دیگر اجازه تکرار هیچگونه توطئهای را به عوامل خارجی نخواهند داد.
جواد نوائیان، پژوهشگر تاریخ ایران معتقد است سفارتخانه آمریکا یک مرکز امنیتی برای جاسوسی در ایران بود و اسناد منتشر شده توسط دانشجویان گواه بر این است که آمریکاییها در تارو پود تمام اجزای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران به ویژه دولت موقت در حال نفوذ بودهاند.
وی در گفتوگو با ایسنا ضمن گرامیداشت یومالله ۱۳ آبان اظهار کرد: تسخیر سفارت آمریکا در ایران یا به تعبیر امام(ره) لانه جاسوسی، واقعهای است که باید با توجه به بسیاری از جریانهایی که پیش از ۱۳ آبان ۵۸ رخ داده بود، مورد تحلیل قرار گیرد. این اتفاق زمانی افتاد که از یک طرف انقلاب اسلامی هنوز به یک سالگی خود نرسیده بود و کشور در شرایطی ناپایدار قرار داشت و از طرف دیگر ماهیت رفتارهای دولت ایالات متحده آمریکا از همان ابتدای کار سبب بدبینی روز افزون انقلابیون شده بود.
نوائیان ادامه داد: برخلاف عدهای که اشغال سفارت آمریکا را بحران میدانند، من اسم این واقعه را اقدام متقابل میگذارم. ابتدا در خصوص چگونگی شکلگیری این اقدام متقابل باید گفت که عدهای فکر میکنند در آن زمان دانشجویان دور هم نشسته و تصمیم به بالا رفتن از دیوار سفارت گرفتند، در صورتی که چنین چیزی نیست. ابتدا اقداماتی از جانب آمریکاییها انجام شده بود که نهایتا منتج به تسخیر سفارت این کشور توسط انقلابیون ایران شد. یعنی بر خلاف باور بسیاری از افراد، ابتدا آمریکاییها بودند که با انجام اقداماتی، باعث ایجاد چنین وضعیتی شدند.
این پژوهشگر تاریخ ایران تصریح کرد: شاه در ۳۰ مهرماه سال ۵۸ پس از حدود ۱۰ ماه آوارگی وارد آمریکا شد. تا قبل از این تاریخ آمریکاییها به خاطر واکنشهای نظام بینالملل به ویژه مردم و دانشجویان مستقر در آمریکا که شاه را دیکتاتور میدانستند و ایجاد حواشی پس از آن، از پذیرش شاه در آمریکا خودداری میکردند. شاه به دلیل بیماری نیازمند مراقبتهای پزشکی بود و تقاضای ورود به به آمریکا را داشت. بدین جهت ورود شاه در ۳۰ مهر ۵۸ یعنی ۱۳ روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی اعتراضات گستردهای را برانگیخت.
نوائیان در خصوص گستردگی اعتراضات در ایران بعد از ورود شاه به آمریکا افزود: دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امورخارجه دولت موقت، در خاطراتش به این موضوع اشاره میکند که بعد از ورود شاه در ۳۰ مهر به آمریکا، اعتراضات گستردهای در ایران شکل گرفت. در آن زمان شخصی به نام هنری پرشت، مسئول وقت کارگروه ایران در وزارت خارجه آمریکا، برای ارائه توضیحاتی به مسئولان حکومت جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه آمریکا قصد و غرضی از پذیرش شاه ندارد، به ایران آمد. آقای یزدی در خاطرات خود میگوید "مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا آقای هنری پرشت به ایران آمد و در وزارت امور خارجه با من و در شورای انقلاب با مرحوم شهید بهشتی و در قم با آقای منتظری صحبت کرد و مسئلهاش این بود که آمریکاییها ناچار هستند که به شاه اجازه ورود بدهند که درنهایت مقامات ایران در وزارت امورخارجه به شدت با آن مخالفت کردند".
وی ادامه داد: در آن زمان وزارت امور خارجه ایران به صورت یادداشت کتبی به دولت آمریکا اخطار داد که اگر چنین کاری صورت گیرد، مسئول عواقبش خودتان هستید و به آنان هشدار دادیم که با آتش بازی میکنند و چنانچه حادثهای رخ دهد، دولت ایران از خودش سلب مسئولیت خواهد کرد.
ترس از تکرار تجربه کودتای ۲۸ مرداد، دانشجویان را به سفارت آمریکا کشاند
این پژوهشگر تاریخ ایران با بیان اینکه انقلابیون به این نتیجه رسیده بودند که پذیرش مجدد شاه در آمریکا برای شکل دادن و ساماندهی به کودتا برای بازگرداندن شاه به ایران بود، عنوان کرد: اینها نشاندهنده این است که آمریکا، دولت موقت و تمام سیاستمداران فضا را در جامعه ایران به نحوی میدیدند که امکان وقوع کودتا وجود داشت. هرچند اکنون با گذشت ۴۳ سال که به آن روزها نگاه میکنیم، میبینیم واقعا امکان شکلگیری کودتا وجود نداشت.
نوائیان افزود: در آن شرایط امکان شکلگیری کودتا دور از ذهن نبود؛ چراکه بسیاری از ایرانیانی که در سال ۵۸ زندگی میکردند، کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را دیده بودند و میدانستند که آمریکاییها که زمانی شاه را به آن شکل به ایران بازگرداندند، اکنون هم میتوانند کودتایی دیگر در ایران شکل دهند. با توجه به وضعیت شکننده حکومت در ابتدای پیروزی انقلاب، این احتمال وجود داشت که ارتش و نظامیان به ویژه ارتشیهای آمریکا، در ایران دست به کشتار بزنند و حمام خون راه بیندازند و شاه را دوباره در ایران مستقر کنند. بنابراین چنین تصوری وجود داشت، اما آمریکاییها حاضر نشدند به این دغدغه ذهنی ایرانیان پاسخی درست و منطقی بدهند.
وی اضافه کرد: این موضوع سبب شد تا دانشجویان در اعتراض به ورود شاه به آمریکا، به صورت نمادین تصمیم به اشغال سفارت آمریکا بگیرند. دانشجویان پیرو خط امام به ویژه آقایان اصغرزاده، بیطرف و دیگر تصمیمگیرندگان قصدشان این بود که وارد سفارتخانه شوند، در آنجا بمانند، حرفشان را بزنند و بعد خارج شوند یعنی ورود آنها جنبه تهدید داشته باشد.
این پژوهشگر تاریخ ایران با تاکید بر اینکه سخنرانی ۱۰ آبان امام خمینی خطاب به دانشجویان آنان را ترغیب به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران کردند، گفت: از اول تا یازدهم آبان ماه ۵۸ امام خمینی دائم در سخنرانیهای خود به رفتار آمریکا در برابر دولت ایران اشاره و اعلام میکردند که رابطه ایران با ابرقدرتها حالت گرگ و بره دارد و علاوه بر اینکه آمریکاییها توجهی به منافع ایران ندارند، هیچگونه ارزشی هم برای ملت ایران قائل نیستند و در نهایت این رابطه کاملا به ضرر مردم ایران است.
به نام سفارت، با اهداف جاسوسی
نوائیان در پاسخ به اینکه تسخیر سفارت هر کشوری نقض قوانین بینالمللی است. آیا تسخیر سفارت آمریکا در ایران در تعارض با قوانین بین المللی نبود؟ اظهارکرد: هرچند ورود به محدوده یک سفارتخانه نقض قوانین بینالملل است، اما قوانین بینالمللی که از آن صحبت میکنیم، واقعا برای چه چیزی هستند؟ آیا این قوانین برای این وضع نشدهاند که بین کشورها و روابط آنها تعادل و ارتباط توام با احترام برقرار کنند؟ بدیهی است که قوانین بینالمللی برای ایجاد تعادل در روابط بین کشورها است. یعنی اگر ایران سفیری با احترام پذیرش میکند و به آن کشور احترام میگذارد، آنها نیز باید این کار را انجام دهند و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها را رعایت کنند.
وی افزود: حال جوانان ایران درست یا نادرست این کار را انجام داده و وارد سفارت آمریکا شدند و ورود آنها به سفارتخانه از سوی امام خمینی مورد حمایت قرار گرفت. امام(ره) درخصوص ۱۳ آبان ۵۸ مفهومسازی ویژهای دادند که شاید بسیاری به آن توجه نکرده باشند. امام بعد از اشغال سفارت آمریکا این کشور را شیطان بزرگ خطاب کرده و سفارت آمریکا را جاسوسخانه این کشور که امروزه به لانه جاسوسی معروف است، مینامند. این دو مفهوم بعد از اشغال لانه جاسوسی از سوی امام مطرح شد و این مفهوم را میرساند که نه تنها به سفارتخانه یک کشور حمله نکردیم، بلکه یک مرکز توطئه علیه ایران را تخلیه کردیم.
این پژوهشگر تاریخ ایران با بیان اینکه سفارتخانه آمریکا یک مرکز امنیتی برای جاسوسی در ایران بود، اظهار کرد: دهها هزار جلد سندی که دانشجویان پس از تسخیر سفارتخانه منتشر کردند، نشان دهنده این است که آمریکاییها در تار و پود تمام اجزای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران به ویژه دولت موقت در حال نفوذ بودهاند و حتی با برخی شخصیتهای سیاسی آن زمان که ظاهری موجه در انقلاب داشتند هم در ارتباط بودند، در حالیکه در قوانین بینالمللی برای سفارتخانهها جایگاه دیپلماتیک در نظر گرفته شده است، نه کاربری جاسوسی و امنیتی.
نوائیان ادامه داد: ایجاد یک مرکز امنیتی با استفاده از دستگاههای مختلف، بیسیم، ارتباطات ماهوارهای شبکهای هدفمند و برقراری ارتباط با عوامل داخلی و خارجی از جمله مرکز اطلاعات سیا را نمیتوان یک مرکز دیپلماتیک نامید. لذا ورود دانشجویان به سفارت آمریکا، ورود به یک مرکز دیپلماتیک نبوده است که بگوییم نقض قوانین بینالمللی رخ داده است.
در جریان تسخیر سفارت آمریکا در ایران، بیش از ۵۰ تن از کارمندان آن مرکز توسط دانشجویان به گروگان گرفته شدند. از طرف دیگر جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا که قصد حضور مجدد در عرصه انتخابات ریاست جمهوری این کشور را داشت، در تلاش بود تا با حل هرچه سریعتر بحران گروگانها، امتیازاتی را برای خود در انتخابات ایجاد کند.
امام(ره) شروط چهارگانهای را برای آزادی گروگانها اعلام کردند. این شروط عبارت بودند از: بازگرداندن داراییهای شاه به ایران، تعهد آمریکا به عدم مداخله در امور داخلی ایران، آزاد کردن داراییهای ایران در آمریکا و لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران.
هرچند این شروط از سمت کارتر پذیرفته شد، اما در نهایت در ایران تصمیم بر این شد که هیاتی از ایران به الجزایر اعزام شود و در آن جا بین نمایندگان ایران و آمریکا به منظور حل بحران گروگانها مذاکراتی صورت گیرد. نتیجه این مذاکرات انعقاد قرارداده ۱۹۸۱ الجزایر بود که از مفاد آن میتوان به لزوم آزادسازی گروگانهای آمریکایی توسط ایران، عدم دخالت آمریکا در امور داخلی ایران و آزادسازی اموال مسدود شده ایران در آمریکا اشاره کرد. در نهایت پس از ۴۴۴ روز، در تاریخ ۳۰ دیماه ۵۹، گروگانهای آمریکایی آزاد شدند و توانستند از ایران خارج شوند.
نوائیان با ابراز این عقیده که دولت موقت برای حل بحران گروگانگیری بسیار مماشات کرد، گفت: این بحران بیش از ۴۰۰ روز به طول انجامید و در نهایت با میانجیگری الجزایر و تشکیل یک کارگروه مشترک برای رفع اختلاف ایران و آمریکا در الجزایر، به صورت دیپلماتیک با یک دادگاه بینالمللی حل شد. البته به نظر بنده بحران گروگانگیری بدون ضمانت اجرایی پایان یافت.
این پژوهشگر تاریخ ایران با بیان اینکه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بیش از اینکه برای کشور آورده عینی داشته باشد، آورده محتوایی و فرهنگی داشت، عنوان کرد: با این تفسیر جمهوری اسلامی ایران موضع خود در برابر ابرقدرتها را کاملا مشخص کرد و اکنون هم با گذشت ۴۳ سال همچنان ایستادگی خود را حفظ کرده است. علاوه بر این موارد، جمهوری اسلامی برای حل این بحران مبادرت به گفتوگوهای دیپلماتیک کرد که نهایتا به آزادسازی گروگانها منجر شد. همچنین در همان روزهای آغازین تسخیر لانه جاسوسی، بانوان و کارمندان سیاهپوست سفارت آمریکا بلافاصله آزاد شدند و فقط اعضای ارشد این سفارتخانه در تهران باقی ماندند.
وی در خصوص نقش و جایگاه امام خمینی در حل بحران گروگانگیری و چگونگی مدیریت تحولات پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران، خاطرنشان کرد: ابتدا اینکه امام خمینی با تسخیر لانه جاسوسی یک برخورد موردی داشتند، یعنی اینکه تسخیر سفارت آمریکا را به عنوان یک مسئله قابل تعمیم برای همه موارد توصیه نمیکردند و اجازه داده نشد که این کار در جایی دیگر تکرار شود.
این پژوهشگر تاریخ ایران ادامه داد: همزمان با تسخیر سفارت آمریکا در تهران، گروههای چپگرا دست به تسخیر کنسولگری آمریکا در برخی از شهرها زده و یک عده از چپها و چریکهای فدایی خلق نیز با این تصور که چون امام خمینی مجوز حمله به سفارتخانه آمریکا را صادر کرده پس به سایر اقدامات این چنینی هم اجازه خواهد داد، به سفارت انگلیس حمله کردند. درصورتی که امام(ره) هیچگونه مجوز برای تسخیر سفارت انگلیس صادر نکرده بود. امام خمینی سعی بر این داشت تا از طریق این موضوع یک برخوردی با آمریکاییها داشته باشد و هرگز موارد مشابه تکرار نشد.
نوائیان افزود: خوب است بدانید که حمایت امام از دانشجویانی که داخل سفارتخانه بودند، زمانی اتفاق افتاد که سید احمد خمینی با رفتن به سفارتخانه سعی کرد فکر، ایده و طرح دانشجویان را از نزدیک نظاره کند و به امام انتقال دهد. تایید اقدام دانشجویان از جانب امام بعد از اشغال سفارت بوده و به طور خلقالساعه رخ نداده است.
تسخیر لانه جاسوسی پیام انقلاب را به جهان مخابره کرد
وی با بیان اینکه امام خمینی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران را تریبونی برای انتشار صدای واقعی مردم ایران در دنیا دانست، عنوان کرد: گزارشی منتشر شد در خصوص اینکه آقای اصغرزاده طی یک تماس با مرحوم سید احمد خمینی درخواست مشورت و راهنمایی از امام را داشته است و خواسته که سید احمد خمینی از امام(ره) بپرسد حالا که جوانان و دانشجویان انجمن اسلامی سفارتخانه آمریکا را گرفتهاند، چه کاری باید بکنند. در نهایت پاسخ امام پس از گفتوگو با سید احمد خمینی این بود که جوانان خوب مکانی را گرفته و در همان مکان بمانند و نیازی به خارج شدن نیست.
این پژوهشگر تاریخ ایران اضافه کرد: در واقع پاسخ امام خمینی به تسخیر لانه جاسوسی در جهت مقابله با آمریکا بود؛ آمریکایی که به واسطه دخالتهای گسترده در کودتای ۲۸ مرداد، حضور ۷۲ هزار مستشار نظامی در کشور، مکیدن پول نفت ایران و دادن حق کاپیتالاسیون به اتباع خود، باعث شکلگیری خاطرات تلخی در ذهن مردم ایران شده بود. در واقع امام خمینی معتقد بودند حکومت آمریکا که با ایران چنین کارهایی را انجام داده، برای مردم ما رسمیت ندارد. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دستور امام خمینی انجام نشده بود، اما امام(ره) سعی داشتند از طریق این واقعه، صدای انقلاب و مردم ایران را به جهان مخابره کنند.
نوائیان عنوان کرد: امام(ره) فضای ایجاد شده بعد از تسخیر لانه جاسوسی را با مفهومسازی و سخنرانیهای خود علیه آمریکا و جلوگیری از انجام اقدامات مشابه که برخی گروههای چپ تمایل به انجام آن داشتند، مدیریت کرد. در نهایت این موضوع اولین و آخرین باری است که در جمهوری اسلامی رخ میدهد. با توجه به اینکه بعد از تسخیر سفارت آمریکا تمام جهان روی ایران متمرکز شده بودند، امام از این موقعیت به نحو احسن استفاده کرده و فضا را به عنوان تریبونی در نظر گرفت.
وی خاطرنشان کرد: امام(ره) تلاش کردند فضا را برای مردم دنیا بازگو کنند و نمایشگاههای گستردهای در سفارتخانه بازگشایی شد و عکسها و اسناد بسیاری به نمایش گذاشته شد. خبرنگاران متعدد خارجی وارد سفارتخانه شدند و از نزدیک بازدید کردند و این یک رسوایی بزرگ برای دولت کارتر به دنبال داشت. دولت کارتر به دلیل رسوایی امنیتی و سیاسی و بازداشت دیپلماتها، تحت فشارهای بسیاری بود و سعی میکرد با حمله نظامی از جمله حمله به صحرای طبس، گروگانها را آزاد کند تا از زیر بار فشار افکار عمومی نجات یابد. اما هدف امام علاوه بر بازگردانده شدن اموال ایران و محمدرضا پهلوی (که البته امام خمینی و سیاستمدارن به این امر واقف بودند که این اتفاق رخ نخواهد داد) این بود که به بهانه این رخداد فریاد و صدای واقعی مردم در دنیا منتشر شود.
این پژوهشگر تاریخ ایران در خصوص واکنشهای سازمانها و نهادهای بینالمللی در برابر تسخیر سفارت آمریکا در ایران، تاکید کرد: دنیا دو بخش است یک بخش حکومتها هستند که بر اساس ساختارها، تفکرات و منافع خود کار میکنند و بخشی مربوط به افکار عمومی دنیا است. سال ۱۳۵۸ سال غلبه امپریالیستی آمریکا در دنیا بود. دورانی که مصادف با حمله به کوبا و قتل عام ویتنام و جنگ کره شد. در آن زمان در هر نقطه از ایران که قدم میگذاشتید، یک رد پا از دخالتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا وجود داشت. آمریکا حکومتی نبود که محبوب همه مردم دنیا باشد. بنابراین تمام دنیا در برابر مردم ایران به خاطر تسخیر لانه جاسوسی موضع نگرفتند و تنها موضعگیری از جانب دوستان آمریکا بود و حتی بلوک شرق هم دست به اقدامی نزد.
نوائیان افزود: طبیعی است که سازمانهای بینالمللی تسخیر سفارت آمریکا در ایران را محکوم کنند، زیرا نفس و روح تشکیل این سازمانها دفاع از همان قوانینی است که در ابتدا ذکر شد. اما سوال این است که آیا قوانین بینالمللی اجازه میدهد که از مراکز کنسولی و دیپلماتیک به عنوان مراکز امنیتی و فعالیتهای جاسوسی استفاده شود؟
وی ادامه داد: نمیگویم در سفارتخانهها شعبههای امنیتی وجود ندارد، قطعا سفارتخانهها یک واحدی از سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور خود را به صورت آشکار یا پنهان دارند، اما نکته این است که وقتی یک مقر با وظایف دیپلماتیک، بیش از ۸۰ درصد فعالیتهایش معطوف به جاسوسی در ایران و خاورمیانه است، وضعیت متفاوت میشود. جاسوسی قطعا خلاف کنوانسیونهای بینالمللی است، اما در آن برهه زمانی کسی به این مسئله توجه نمیکرد و در سازمانهای بینالمللی، تنها اقدام دانشجویان ایرانی در تسخیر سفارت آمریکا را محکوم میکردند.
پیشنهادات کارتر صرفا در جهت تطهیر چهره او بود و نفعی برای ایران نداشت
این پژوهشگر تاریخ ایران در خصوص مذاکرات بین دولت کارتر و حکومت ایران بیان کرد: دلیل اصلی اینکه ایران پیشنهادات کارتر را نپذیرفت، این بود که نه فقط در مورد آمریکا، بلکه در مورد همه کشورهای دنیا قراردادها و توافقات بینالمللی فاقد ضمانت اجرا هستند. قرارداد زمانی به یک نتیجه و تعامل منتهی میشود که ضمانت اجرای مناسب داشته باشد. در حالیکه در مورد قراردادهای بینالمللی این موضوع وجود ندارد و همه چیز مبتنی بر توان متقابل است.
نوائیان افزود: در آن دوره با دولتی رو به رو بودیم که قبل از سال ۱۳۳۲ دائم منافع ملی ایران را نابود کرده، نهادهایی همچون ساواک را در کشور تجهیز کرده، با استفاده از کاپیتولاسیون به مردم زور میگوید و به دفعات دست به کودتا در ایران زده یا دخالت نظامی انجام داده و هیچ گاه به تعهدات خود پایبند نبوده است. امام خمینی معتقد بود که رابطه بین ابرقدرتها با ایران همچون رابطه گرگ و بره است. ما چیزی در دست نداریم که از آنها بگیریم و هیچ چیزی نمیتواند تضمینی باشد که دولت آمریکا به عهدش وفا میکند.
وی پیشنهادات کارتر را تنها در جهت تطهیر چهره دولت او دانست و اظهار کرد: کارتر برای تطهیر چهره خود پیشنهاداتی را ارائه داد تا این بحران را به صورت دیپلماتیک و با کمترین هزینه رفع و آبروی خود را احیا کند و سپس با برهمزدن توافقی که با ایران منعقد کرده، نشان دهد که بدون هیچ هزینهای توانست گروگانها را آزاد کند. تنها دغدغه امام(ره) هم این بود که در برابر پیشنهادات کارتر ضمانت اجرایی وجود نداشت.
این پژوهشگر تاریخ ایران ادامه داد: آیا این عقلانی است که در آن زمان باغ سبز نشان بدهند و ما هم دل خوش کنیم به حرفهای آنها و گروگانها را آزاد کنیم و همان فریبی که از دوره مشروطه تا سال ۵۸ خوردیم، دوباره تکرار شود؟ هر زمان به غرب اعتماد کردیم، همین موضوع پیش آمد. اگر به دوره مشروطه نگاه بیندازید، متوجه خواهید شد که انگلستان در باغ سفارت خود از مشروطهخواهان پذیرایی میکرد و در سال ۱۹۰۷ یعنی چند سال بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، با روسیه که مخالف مشروطه بود، در جهت تقسیم ایران بین خود به مذاکره پرداختند و قرار داد ۱۹۰۷ را به امضا رساندند.
نوائیان خاطرنشان کرد: بنابراین رفتار جمهوری اسلامی نسبت به پیشنهادات کارتر یک واکنش منطقی بود و شما نمیتوانید به آن خورده بگیرید که چرا آن پیشنهادات را قبول نکردیم. در آن شرایط با توجه به واقعیت و مستندات باید تصمیمگیری میشد و تصمیمی که در قبال پیشنهادات کارتر گرفته شد، عقلانی و درست بود.
اگرچه واقعه تسخیر سفارت آمریکا و پیامدهای آن میتوانست در سالهای آغازین حیات نظام جمهوری اسلامی تهدیدی جدی برای نظام و انقلاب در بر داشته باشد، اما با مدیریت امام خمینی این تهدید به فرصتی جهت تثبیت و تقویت انقلاب تبدیل شد و صدای استقلالطلبی مردم ایران را به جهان مخابره کرد. صدایی که هنوز هم در گوش مستکبرین عالم زنگ میزند.
انتهای پیام