روز عرفه آمد و دل غرق ثنا شد
روز خجل از معصیت و روز دعا شد
بار گنه و معصیت آورده گنهکار
روز کرم و رحمت بی حد خدا شد
بازآمده ام توبه کنم من ز گناهم
گویم دلم از جرم و خطا باز جدا شد
با دست تهی آمده ام توشه بگیرم
هنگام گره وا شدن از کار گدا شد
روز عرفه آمد و این مرغ دل من
پرواز کنان رو به سوی کرب و بلا شد
با ذکر حسین آمده ام توبه کنم من
نامش ببرم این دل سنگم چو طلا شد
ذکر فرج امروز دعای همگان است
عالم همه دل تنگ گل آل عبا شد
شاعر:وحید زحمت کش شهری
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی؟
ستايش خداى را كه من او را می خوانم و او اجابت می كند؟
امشب بخوانم ذات پاکِ کبریا را
یارب ببخشا این گدای بی نوا را
تو خواندی و من آمدم برداری از من
سنگینیِ بارِ معاصیُّ و خطا را
من نا امید از سفره ی احسان نیستم
وقتی که دارم خالقی مثلِ شما را
ابوابِ رحمت را به رویم می گشایی
یعنی تو بخشیدی به من حالِ دعا را
من باورم در این شبِ غفران و رحمت
با مهرِ توحیدی خود بخشی گدا را
آری یقین دارم که تو می بخشی امشب
هر گونه جرم و لغزشِ این مبتلا را
با لحنی محزون و دلی پر از اجابت
خواهم امیدِ رحمت بی انتها را
در این شبِ زیبا بخوانم عاشقانه
ذکرِ حسینی که دهد عطرِ شفا را
یارب به خون حنجرِ شاهِ شهیدان
امشب بده بر ما براتِ کربلا را!
شاعر:هستی محرابی
در دعای عرفه روح دعا میخواهم
من ز دریای کرم کرببلا میخواهم
عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم
من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم
در دفاع از حرم عمهی سادات امشب
روح سربازی در راه خدا میخواهم
باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست
شده تکرار غمی راس جدا میخواهم
خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم
سرم ناقابلم افتاده ترا میخواهم
همهی هستی من باد فدای زینب
در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم
کاش میشد که ذبیح حرم میگشتم
بعد رمی جمره کوی منا میخواهم
شاعر : مرتضی محمودپور
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته