به گزارش اقتصادنیوز به نقل از سایت دیدهبان ایران، صداوسیما این روزها در برابر هنرمندانی قرار گرفته است که از دل این سازمان برآمده و در برابر آن قرار گرفته اند. اعتراض به سیاستهای صداوسیما در اتفاقات اخیر مهمترین دلیل اتخاذ این تصمیم بوده است. تبری جستن برخی بازیگران و مجریان از این سازمان، درخواست عدم پخش آثاری که در آن ایفای نقش کرده اند، اظهار ندامت و پشیمانی از حضور در صداوسیما و ... از جمله اقدامات اعتراض آمیز در هفته های اخیر بوده است. در این میان واکنشها به همراهی هنرمندان از سوی مردم یکسان نبوده است. ادعای مردمی بودن برخی هنرمندان و مشاهده رفتارهای دوگانه و متناقض ازجانب همان عده همواره مورد انتقاد مخاطب آگاه بوده است. همراهی دیرهنگام و تامل برانگیز این عده نه تنها با استقبال مردم مواجه نشد بلکه آن را نمایشی مضحک دانستند که برای فریب افکار عمومی اجرا شده است.
از طرفی اقدام هنرمندان در همراهی و حمایت از معترضان، باعث شد بار دیگر مساله ممنوع التصویر یا ممنوع الکار شدن آنان که معمولا به هر بهانه ای مطرح می شود مجددا مورد توجه قرار گیرد تا جاییکه دبیر ستاد راهبری عفاف و حجاب حوزه های علمیه خواستار محرومیت پخش چهره این افراد نه تنها از تلویزیون بلکه از سایر رسانه های جمهوری اسلامی از جمله سینما شد. کیهان نیز خواستار دادگاهی شدن چهره های سرشناسی شد که به زعم این روزنامه با یک استوری ناقابل به بلوا و آشوب دامن زده اند یا نقش لیدر و آتش بیار معرکه را ایفا کرده اند. روزنامه جوان نیز ضمن درخواست تجدیدنظر اساسی در سیاستهای جاری در مورد سلبریتیها تاکید کرد چرا باید به سلبریتیهایی که منافع ملی و امنیت کشور را به هیچ میانگارند به سادگی اجازه فعالیت داد؟
اما در این میان پیمان جبلی متولی اصلی رادیو و تلویزیون کار با صداوسیما را افتخاری برای همکاران دانست و اعلام کرد اگر کسی نخواهد کار کند، مانع آنها نخواهد شد! استقبال رییس سازمان صداوسیما از تصمیم اتخاذ شده توسط برخی بازیگران و مجریان درحالی صورت پذیرفته است که شماری از آنان تا پیش از این در فهرست نورچشمی های سازمان بوده و در بین مردم با عنوان سلبریتیهای حکومتی شناخته می شدند.
آنگونه که از شواهد و قرائن پیداست حمایت هنرمندان از اعتراضات مردمی بدون هزینه نخواهد بود. بیژن بیرنگ، کارگردان و تهیه کننده نام آشنای کشورمان که چندی پیش بابت دادن امید واهی به مردم در آثارش ابراز پشیمانی کرده بود، دراین باره به دیده بان ایران می گوید: ما هر کاری در زندگی انجام دهیم باید هزینه آن را پرداخت کنیم چرا که انتخابهای ما هزینه دارد. شما وقتی خودتان را به مصالح یک نهاد واگذار می کنید در نتیجه صاحب دارید و وقتی کاری می کنید که خلاف میل صاحبتان است قاعدتا صاحب شما ناراحت می شود. برخی هنرمندان صاحب دارند همانطور که تلویزیون صاحب دارد. اگر من صاحب دارم و از مزایای آن استفاده می کنم باید هزینه آن را بدهم. هنرمندانی هم که صاحب دارند باید هزینه ثروتی را که اندوخته اند بپردازند، هرچند هنرمندی که صاحب دارد اصلا هنرمند نیست. در مقابل هنرمندانی را داریم که خود را در قبال مخاطب که همان مردم هستند مسئول می دانند و هزینه آن را هم پرداخت می کنند. هنرمندی که صاحب ندارد، به کسی مدیون نیست، آزاد و رهاست و می تواند اظهار نظر کند.
کارگردان سریال پرطرفدار "خانه سبز" اظهار داشت: هنرمندانی که به جایی وابسته نیستند و کارشان را دوست دارند، باید کار کنند تا زندگیشان بچرخد. بخش خصوصی شرایط خاص خودش را دارد چرا که به موضوع نگاه صنعتی دارد. کاری را انجام میدهند و منافع حاصل از آن را به عوامل کار می پردازند، مثل سینما و شبکه نمایش خانگی. می ماند بخشهای دولتی که در کشور وجود دارند که کاش وجود نداشتند، کاش ما صداوسیمای دولتی نداشتیم، سینمای دولتی نداشتیم، سینمای کودک دولتی نداشتیم.
وی در ادامه گفتگو با دیدهبان ایران بیان داشت: کاش می توانستیم در یک بازار آزاد بر مبنای عرضه و تقاضا و مهارتهای خود حضور داشته باشیم. ولی خب متاسفانه این شرایط وجود ندارد. یک تلویزیون هست و یک شبکه نمایش خانگی که کمابیش تحت تاثیر تلویزیون است و سینما هم که وضع آن هم مشخص است و مراحل آن کنترل شده است. در چنین جامعه ای که هنرمند هم بخشی از مردم است احساس درد می کند، حرف دارد، گله می کند، اعتراض می کند که بخشهای دولتی خوششان نمی آید، طبیعی است که خوششان نمی آید. درنتیجه صداو سیما و وزارت ارشاد هم این هنرمندان را ممنوع الکار می کنند.
کارگردان سریال "همسران" با اظهار تاسف از رفتار صداوسیما در قبال هنرمندان واقعی افزود: در جایی زندگی می کنیم که تلویزیون فکر می کند صاحب همه هنرمندان است. در حالیکه اینطور نیست و هنرمندان به عنوان یک ایرانی در مملکتی که زندگی می کنند حق کار کردن دارند. صحبت اساسی تر از این حرفهاست. مگر می شود در مملکتی فردی زندگی کند و بگویند تو از فردا حق کار کردن نداری؟ صاحبان هنر که معلوم نیست کی صاحب هنر شدند، می گویند هر چه ما می گوییم را باید بنویسید و کار کنید، شرایط را هرطوری که تغییر دهیم باید تحمل کنید، اگر هم با ما همکاری نکنید و خلاف میل ما صحبت کنید، حذف می شوید. مگر هنرمند اسیر است؟ اسم این سیستم بردگی است. بنابر یک تعریف کلی انسانی که حق انتخاب ندارد، برده است. هر چه حق انتخابش کمتر باشد بیشتر برده است. هرچه حق انتخابش بیشتر باشد آزادتر است. مشکل مملکت همین است. اتفاقی که در این جا می افتد جاهای دیگر هم به یک شکل دیگر رخ می دهد. تلویزیون صاحب دارد و صاحبش هم مردم نیستند. اگر تلویزیون ملی بود عملکردش برای مردم و به خاطر مردم بود و قاعدتا مخاطب هم داشت.
کارگردان سریال "این خانه دور است" اظهار داشت: در طول سالهای گذشته برخی هنرمندان در شرایطی توانستند کار کنند و در شرایطی نتوانستند کار کنند و خانه نشین شدند، در واقع هزینه انتخاب خودشان را که نمی خواهند صاحب داشته باشند، داده اند. باید بدهند چرا که یا خودتان و شخصیتتان و کارتان را واگذار می کنید یا نمی کنید. وقتی نکردید ممنوع الکار می شوید. خب ممنوع الکار کنند، چه اصراری است که باید حتما با تلویزیون کار کنیم. هنرمند واقعی هر وقت شرایط درست است کار می کند. شرایطی که بتواند حرفش را بزند، نه شرایطی که حرف صاحبانش را بزند. هر انسانی می تواند اظهار نظر کند اما هنرمندی که تا حالا صاحب داشته و خوب هم درآمد داشته امروز اگر بخواهد حرفی بزند، مردم می خندند چرا که حرفهایش غیرقابل باور است. حتی الان که حرف می زند دارد بندبازی می کند. یکی به نعل و یکی به میخ می زند. تکلیف این افراد هم از طرف مردم معلوم است و هم از طرف صاحبانشان، هرچند حالا دارند ناخلفی می کنند. دلم برای این نوع هنرمندان می سوزد چون از هر دوطرف کتک می خورند.
وی در ادامه تاکید کرد: مردم شعور دارند و قاضیان خوبی هستند. از آن مهمتر تاریخ قاضی خوبی است. محترم بودن خیلی سخت است. محترم بودن دل و جرات می خواهد، جرات از دست دادن می خواهد. اینکه انسانی بتواند احترامش را نگه دارد، سخت است. باید دید افراد حاضرند محترم باشند یا اول منافعشان حفظ شود. ما هنرمندانی داریم که با دستمزدهای بسیار کم از بازیگر گرفته تا کارگردان و عوامل فنی در این سالها کار کرده اند و اکثرا هم دستمزدهایشان یک یا دوسال بعد پرداخت شده است. هنرمندانی که به جایی وابسته نیستند و کارشان را دوست دارند. باید کار کنند تا زندگیشان بچرخد.
بیژن بیرنگ در پایان خطاب به مسئولین صداوسیما یادآور شد: آقای تلویزیون! آدمهایی بودند که با شما کار کردند و شما را به منزلت رساندند. شما را بر صدر نشانده و به اعتبار و آبرو رساندند. آنها طلبکارند، شما چه طلبی از هنرمندان دارید؟ به عنوان کسی که در تلویزیون کار کردم، تلویزیون کی توانست به بیرنگ بگوید چه کار کند یا نکند؟ تلویزیون کی توانست با پول، بیرنگ را صاحب شود؟ من برای مردم و مملکتم کار کردم. دینی به تلویزیون ندارم اما تلویزیون به خیلیها دین دارد. البته منظورم کسانیست که تلویزیون صاحب آنها نیست. اگر روزی تلویزیون بگوید بیژن بیرنگ را به اعتبار و پول و شهرت رسانده می گویم شوخی نکنید آقا، من که بیست سال است در خانه نشسته ام، خانه نشینمان کردید.