به گزارش خبرگزاری مهر، کمال خلف در مطلبی در رای الیوم درباره تحولات داخلی ایران، آن را نسخه ۲۰۲۲ عملیات «آژاکس» که به صورت مشترک در سال ۱۹۵۲ علیه دولت مصدق صورت گرفت، توصیف کرده و آورده است: واقعیت این است که صحنه امروز ایران را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: عملیات اطلاعاتی مشترک آمریکا و انگلیس.
وی می نویسد: البته دستگاه اطلاعاتی اسرائیل نیز با کمک مالی کشورهای عربی در نقش بازوی کمکی در این عملیات شرکت دارد. رهبران ایران به خوبی میدانند که چه نقشهای برای کشورشان طراحی میشود و از ماهیت و اسرار عملیات پیچیدهای که علیه آنها انجام میشود، آگاه هستند.
کمال خلف در ادامه آورده است: بر کسی پوشیده نیست که آمریکا برای چنین جنگهایی که «بازی خون و آتش»خوانده میشود، توانمندیها و برنامههای اطلاعاتی دارد و ابزار آن « دروغ، سلاح و پول» است. من آن را بارها در بسیاری از کشورها در طول تاریخ در آمریکای لاتین، آفریقا، کشورهای اروپای شرقی و خاورمیانه تجربه کردهام. ده سال پیش این نوع جنگ با شیوههای مدرنتر، امروزیتر و کمتر درگیر در مقایسه با همان زمان، در لیبی و سوریه ظاهر شد، زمانی که دستگاههای اطلاعاتی این عملیاتها از پشت هدایت می کردند و حاشیهای ایجاد کردند تا به کشورهای منطقه اجازه رهبری آن داده شود.
وی نوشت: آنچه اکنون در ایران روی میدهد، نسخه جدید عملیات «آژاکس»است که دستگاه اطلاعاتی آمریکا با همکاری همتای بریتانیایی خود در سال ۱۹۵۲ در ایران برای سرنگونی دولت محمد مصدق نخستین نخستوزیر منتخب مردم این کشور، انجام شد. جرم مصدق در آن زمان، این بود که تصمیم گرفت نفت ایران را که انگلیس میدزدید و خردههای سودش را به مردم ایران میداد، ملی کند. مردم ایران بسیار مشتاق این امر بودند و از مصدق که به یک قهرمان ملی تبدیل شد حمایت قوی به عمل آوردند. ملت ایران در برابر طمع ورزی و دزدی غرب ایستاد.
وی در ادامه می نویسد: نمیخواهم در تاریخ و جزئیات آن وارد شوم.اما میتوان مقایسهای سریع بین عملیات «آژاکس» که توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا در سال ۱۹۵۲ برای سرنگونی مصدق صورت گرفت و نسخه جدید این عملیات در سال ۲۰۲۲ که اکنون در ایران در حال انجام است، انجام داد.در کتاب «همه مردان شاه»، به نوشته «استیون کینزر»نویسنده آمریکایی، می توان از روند عملیات آژاکس برای سرنگونی مصدق آگاه شد. در این کتاب آمده است: سیا از رشوه برای جذب و خرید وفاداری از تحلیلگران خبری، روزنامه نگاران، روحانیون، سیاستمداران و مردان نظامی استفاده کرد. سیا ده ها هزار دلار در ماه به آنها می داد، به طوری که برخی برآوردها، کل هزینه صرف شده برای سقوط مصدق را به ۱۹ میلیون دلار نشان میدهد.
کمال خلف می افزاید: به گفته «کرمیت روزولت»افسر اطلاعاتی آمریکا،که فرماندهی این عملیات را برعهده داشت، عملیات آژاکس، در درجه نخست متکی بر اجرای یک کمپین رسانهای سازمانیافته و تبلیغات مستمر علیه مصدق در مساجد، مطبوعات و خیابانها بود تا از محبوبیت وی بکاهد. در درجه دوم، به توانمند ساختن گروهکها و باندها در خیابانها برای برانگیختن شورش و ناآرامی متکی بود.
وی نوشت: آنچه که امروز در ایران در حال رخ دادن است، تقریبا مشابه اجرای طرح آمریکا در سال ۱۹۵۲ است و درست به همان شیوه، اما با ابزار معاصر. تبلیغات مستمر و شدید رسانهای علیه نظام جمهوری اسلامی، فعالسازی کلیه رسانههای سنتی و مدرن برای تخریب وجهه این نظام، ترسیم چهره این کشور به عنوان یک زندان بزرگ و مردمی که در آرزوی آزادی به سر میبرند، در سایه تحرکات گروهکها در خیابانهای ایران برای برانگیختن شورش، پدیدار شدن سلاح و خشونت گروههای تروریستی در راس آن قرار دارند.همه و همه نشانههایآشکار اقدامات اطلاعاتی است.
کمال خلف می نویسد: دولت آمریکا اکنون دیگر مانند عملیات آژاکس علیه دولت مصدق، به دنبال کودتا در ایران یا سرنگونی نظام آن نیست. زیرا دریافته که نظام اسلامی امروز در ایران مانند دولت دیروز مصدق نیست. شرایط تغییر یافته و ایران چندین دهه است که از هژمونی غرب خارج شده است و دیگر کاملا مستقل، تصمیم میگیرد. بنابراین، هدف نهایی از این عملیات سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، بیثبات کردن و تضعیف ایران و و مشغول کردن آن به بحرانش در داخل مرزهای خود به منظور جلوگیری از نفوذ آن در منطقه و حذف آن از معادلات منطقهای و در نتیجه تاثیرگذاری بر رقابت بین المللی بین قدرت های جهانی است.
وی آورده است: اگر جرم مصدق، اتخاذ تصمیم ملی کردن نفت ایران به نفع ملت ایران بود، جرم امروز نظام اسلامی ایران، داشتن توانمندی هستهای و نظامی و خودکفایی صنعتی و کشاورزی نیست، بلکه خطری که به اجرای نسخه ۲۰۲۲ آژاکس از سوی سرویس اطلاعاتی آمریکا شتاب داد، توافق راهبردی ایران و چین و نیز عزم ایران برای امضای توافقنامه همکاری راهبردی جامع با روسیه است. از نظر ما در پشت این ماجرا، اصل خطری است که آمریکا آن را احساس کرد، و در نتیجه، دست به یک ماجراجویی زد بدون اینکه به نتایج آن در بازی خون و آتش در داخل ایران اطمینانی داشته باشد.
کمال خلف در پایان نوشت: شاید دولت آمریکا بر روی موفقیت بی ثبات کردن ایران و دستکاری در مرزهای جمهوری اسلامی حساب باز کرده باشد، اما آیا پیامدهای شکست را که به نظر میرسد با توجه به روند تحولات در داخل ایران، محتملتر است نیز در نظر گرفته است؟ بیتردید، این شکست پیامدهای بزرگی برای سیاست آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت و ایران پس از این تجربه، در تثبیت وزن استراتژیک و جایگاه خود در معادلات منطقهای قوی تر و تکاندهندهتر عمل خواهد کرد.