به گزارش اقتصادآنلاین، در فرهنگهای گوناگون معمولا این مرد است که از زن برای ازدواج درخواست میکند و از او میخواهد که با او ازدواج کند، اما بودند زنانی که از مرد مورد علاقه خود درخواست ازدواج و بهاصطلاح خواستگاری کردهاند.
برخی براین باورند که این پسر است که باید از دختر درخواست ازدواج کند و اگر این کار را دختر انجام دهد درواقع این زیبایی را از خود و آن پسر میگیرد، اما بهراستی این تفکر تا چه اندازه درست است؟ یعنی اگر زنی از مرد درخواست ازدواج کند نمیتوانند حس خوبی دریافت کنند؟ آیا این به افراد و نوع رابطه و روحیات آنها مربوط نیست؟
گاه ممکن است زنی به مردی علاقه داشته باشد، اما نتواند آن را بیان کند و ازسوی آن مرد هم واکنشی مبنی بر علاقه یا درخواست نبیند. در چنین وضعیتی آیا زن چون مرد از او درخواست نکرده است باید احساسات و علاقه خود را نادیده بگیرد؟ چه بسیار افرادی که در این میان کاری انجام ندادند و عشق خود را برای همیشه از دست دادهاند و تنها حسرتی برایشان باقی مانده است حسرتی که همواره همراه با اندوهی جانکاه است.
اگر شما هم بهراستی کسی را دست دارید و فکر میکنید این شخص دقیقا همانیست که همیشه در ذهن میپروراندید و ازسوی او درخواستی از شما نشده است بهتر است خود دست به کار شوید تا پشیمانی به بار نیاید.
هنگامی که دختر و پسر با هم آشنا میشوند پس از چندی ممکن است به ازدواج فکر کنند و برای آن نیاز به شناخت بیشتری از هم دارند. گاه هر دو چنین احساسی دارند و یا تنها زن اینگونه بیندیشد و مرد مورد علاقهاش را در کنار خود میبیند، اما از سوی مرد کار خاصی انجام نمیشود.
در این رابطه معمولا زن میخواهد رابطه را به سمت جدیتر شدن و ازدواج هدایت کند و البته مردها در اینگونه مواقع نسبت به زنان ترس بیشتری از ازدواج و جدیتر شدن رابطه دارند و گاه نیاز به هول دادن دارند.
در برخی فرهنگها از جمله فرهنگ ما معمول این است که مرد از زن درخواست ازدواج میکند و زنان از اینکه خود به مرد درخواست ازدواج دهند راحت نیستند و آن را کسر شان میدانند و گمان میکنند اگر خود برای ازدواج پیشقدم شوند غرور خود را زیر پا گذاشتهاند و آن مرد آنگونهکه باید برایشان ارزش قائل نخواهد بود.
در واقع زنان بهویژه در فرهنگ ما گاه فکر میکنند اگر در موضوع ازدواج و خواستگاری آن پیشقدم شوند جایگاه خود را پایین میآورند بنابراین در بیشتر مواقع اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند.
شوربختانه اطرافیان در این راه و دادن احساس بد به چنین افرادی نقش زیادی دارند. آنها اگر ببینند زنی از مرد مورد علاقه خود خواستگاری کرده بهجای ارج نهادن به این احساس و کاری که انجام داده است او را سرزنش میکنند و کارش را نادرست میدانند.
در برخی کشورها سنتی درباره ازدواج وجود دارد که زن باید چشمبهراه آمدن مردی با اسب سفید باشد تا بیایید و از او درخواست ازدواج کند. این در داستان و در گذشته شاید خوب و جالب باشد، اما در دنیای کنونی زندگی تغییر کرده است و زنان در پستو نیستند و منتظر تا مردی بیاید و در نقش نجاتدهنده حاضر شود و آنها را به دنیای رنگی برد.
زنان در دنیای امروز درس میخوانند و کار میکنند و خود از لحاظ روحی و روانی و مالی مستقلند. چنین زنی در زندگی خود ممکن است با مردی آشنا شود که از هر لحاظ با معیارهای او هماهنگی داشته باشد تا اندازهای که بخواهد باقی عمر و زندگی خود را زیر یک سقف با او بگذراند پس چرا باید بر اساس این سنت یا حرف دیگران زندگی و آینده خود را خراب کند و با حسرتی تنها به انتخاب از دست رفته خود بنگرد؟
گاهی این ذهنیت برای خانمها بهوجود میآید که اگر موضوع خواستگاری را مطرح کنند ممکن است خودشان را تحمیل کنند و در زندگی مورد سرزنش قرار گریرند و احساس امنیت خود را از دست بدهند. گاهی خانوادهها نیز همین مسئله را بیان میکنند، اما نکته اینجاست که ما باید مسئولیت انتخابهایمان را قبول کنیم حالا یک جا آقا درخواست میکند یک جا خانم، فرقی ندارد، نکته دیگر اینکه شما درخواست ازدواج نکردهاید و فقط درخواست کردهاید که همدیگر را بیشتر بشناسید تا در نهایت با یکدیگر به این نتیجه برسید که آیا برای ازدواج با هم مناسب هستید یا نه.
البته مرد و زن میتوانند در راستای انتخاب خود با دیگران و افراد با تجربه و مشاوران ازدواجی که این روزها در تمامی شهرها فعالیت میکنند مشورت کنند.
زنان در فضای امروزی باید بتوانند انتخاب خود را داشته باشند و از آن دفاع کنند و برای خود و حس خود ارزش قائل شوند و آینده خود را با دستان خود بسازند و زندگی خود را فدای سنت نکنند.
در تمام دنیا انسانها برای خود دایره امنی دارند که که در آن باورها و سنن و عاداتی وجود دارد که رهایی از آن برایشان دشوار است و جز خودشان اطرافیان هم در آن نقش دارند و اگر فرد هم بخواهد چنان گردن او را فشار میدهند که اجازه نمیدهند کاری که میخواهد انجام دهد.
در رابطه زن و مرد هر دو باید نقشی فعال داشته باشند و نباید به این شکل باشد که تنها مرد یا زن کارهایی را انجام دهد و دیگری تنها نظارهگر داستان باشد. اگر زن و مردی نقشی فعال و برابر نداشته باشند ممکن است این روند را در ادامه زندگی هم با خود حمل کنند و یک تن ناچار باشد تمام بار مسئولیت و کاری زندگی را بر دوش کشد. در اینگونه مواقع معمولا مرد گمان میکند این اوست که باید در زندگی تصمیم نهایی را بگیرد و حرف آخر را بزند و زن را کمکم کنار میزند و میخواهد او تنها گوش به فرمان او باشد.
درباره اینکه چگونه باید پیشنهاد خود را بیان کنید باید بگوییم این بستگی به شما و فرهنگ و خانوادهایست که در آن رشد کردهاید پس خوب بیندیشید شاید بهتر باشد خانواده خود را درجریان بگذارید و یا براساس شخصیتتان تنها اقدام کنید همانگونهکه گفتیم این به وضعیت خانوادگی و فرهنگ شما مربوط است و بستگی دارد.
اگر میخواهید خودتان به تنهایی اقدام کنید برای بار آخر خوب بیندیشید و فرد مورد نظر خود را با معیارهایتان سبک و سنگین کنید سپس از او بخواهید آیا میتوانید از او درخواست آشنایی کنید یا بپرسید آیا او هم تمایل دارد با هم بیشتر آشنا شوید؟ نیازی نیست از احساسات و میزان علاقه خود به فرد مورد نظر بگویید چراکه با این پیشنهاد او خود نسبت به این علاقه آگاه خواهد شد.