مصاحبه 15 سال پیش مهرداد میناوند: به خودم باليدم كه مردم هنوز مرا از ياد نبرده‌اند

عصر ایران پنج شنبه 09 بهمن 1399 - 00:09

مهرداد میناوند (زاده تهران ۹/ ۹/ ۱۳۵۴) بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران است.

وی برای باشگاه‌های مختلفی از جمله پرسپولیس، اشتورم گراتز، الشباب و سپاهان بازی کرده‌است. با پرسپولیس در سال۱۳۷۶ قهرمان لیگ ایران شده‌است و با اشتروم گراتس ۲ بار قهرمان لیگ اتریش و ۲سال حضور پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا را تجربه کرده‌است.

میناوند اکنون فوتبال را رها کرده‌است و بیشتر مشغول موسیقی و خوانندگی است.

در نهم آذر ماه سال ۱۳۵۴ در منطقه جي تهران به دنيا آمد. از كودكي عاشق فوتبال بود و زماني كه در بيست‌سالگي به عضويت تيم ملي فوتبال ايران در‌آمد، همه كارشناسان بر اين عقيده بودند كه او حداقل تا ۳۴ سالگي در تيم ملي باقي خواهد ماند...

۲۶ ساله بود كه ۷۵ بازي ملي در كارنامه خود داشت و بيش از سي بازي به عنوان اولين بازيكن آسيا در ليگ باشگاه‌هاي اروپا به انجام رساند. بارها در مقابل تيم‌هاي بزرگ اروپا به مانند منچستر يونايتد، رئال مادريد، بايرن مونيخ، والنسيا، ليورپول، آرسنال، بارسلونا و ديگر تيم‌هاي بزرگ اروپا به ميدان رفت.

بارها مقابل زيدان و بكام بازي كرد. او يك پيستون چپ مهارنشدني در فوتبال ايران بود، اما خيلي زود غروب كرد، روبه‌رويش كه مي‌نشيني، حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد، سال‌ها زندگي در اروپا باعث شد كه او تجربيات فراواني كسب كند، اما در گفتگو: گاهي اوقات يك اشتباه كوچك باعث مي‌شود كه بعضي از آرزوهاي‌تان بر باد رود، مي‌گويد شايد از فوتبال ارضا شدم كه ديگر ادامه نمي‌دهم.

او با خانواده سبز، حرف‌هايي بر زبان آورد كه براي اولين بار شنيده مي‌شد، مي‌گفت: براي حرف‌هايم مدرك دارم، مي‌گفت: ابايي از كسي ندارم، مي‌گفت: به همه احترام مي‌گذارد و مي‌گفت: ...بله، او حرف‌هاي زيادي بر زبان آورد.
صحبت از (مهرداد ميناوند) است، بازيكني كه از پاس، فوتبالش را در رده حرفه‌اي آغاز كرد و سپس به پرسپوليس پيوست، مي‌گويد: عاشقانه پرسپوليس را دوست دارد. در ماه‌هاي اخير، شايعات زيادي مبني بر بيماري لاعلاج او بر سرزبان‌ها افتاد، چرا كه او مدت زيادي در خارج از كشور بود، اما حالا كه برگشته است، پاسخگوي اين شايعات در گفتگو با ما بود... .

در بيست‌ و هفتم اسفند ماه در يك شب سرد، در رستوران سنتي شب‌هاي كاج، به همراه عارف محمدوند روبه‌روي‌مان نشست و حرف‌هاي زيادي بر زبان آورد. اگر مي‌خواستيم تمام گفتگوهاي او را روي كاغذ بياوريم، بايد شش صفحه از مجله را به او اختصاص مي‌داديم. پس سعي كرديم كه حرف‌هاي مهرداد را خيلي خلاصه براي شما خوانندگان گرامي كه از بازي‌هاي او خاطرات بسياري داريد، به چاپ برسانيم.ورزشكاري كه مي گويد پول خريد وزنه نداشتم؛ با آجر وزنه مي زدم، اما سعي و تلا‌ش مي كرد.

_ به عنوان اولين پرسش، ميناوندبين سال‌هاي ۷۵ تا ۸۱ روزهاي بسيار خوبي را پشت سر گذاشت، اما يك‌باره چه اتفاقي براي او افتاد؟

ميناوند: اولين مقصر خودم بودم، چرا كه من خيلي زود به تيم ملي رسيدم؛ در ۱۹ سالگي، در ۲۲ سالگي در جام‌جهاني، فيكس بازي كردم، قهرمان باشگاه‌هاي ايران شدم، بازي‌هاي زيادي را در ليگ باشگاه‌هاي اروپا به همراه اشتورم‌گراتس بازي كردم و... راستش را بخواهيد، من كمي ارضا شدم.

_ يعني واقعا از فوتبال ارضا شدي؟

ميناوند: نه، اما پس از اشتورم گراتس در انتخابات تيم‌هايم اشتباه كردم، در اوج بازي‌هايم در اتريش،‌ تيم‌هاي خوبي از اروپا به سراغم آمدند، اما من در مقدماتي جام‌جهاني ۲۰۰۲ به اردوي چند ماهه ايران ملحق شدم و پيشنهاداتم را از دست دادم، اما پشيمان نيستم... چرا كه به هر جا رسيدم، از صدقه‌سري تيم ملي بود.
من پس از اشتورم گراتس، نبايد به شارلوا بلژيك مي‌رفتم، نبايد به الشباب دبي مي‌رفتم، پس از بازگشت، به دوران بحراني پرسپوليس رفتم. به هر حال ابتدا انتخاب‌هاي بد من و سپس شانس، باعث شد كه ديگر به رشد ادامه ندهم... همان شانسي كه باعث شد من در يك مقطع از زندگي ورزشي خودم انتخاب‌هاي درستي كنم، اما انتخاب‌هاي اشتباه با بدشانسي، گريبان‌گير من شد، ولي بايد بگويم تمام بدشانسي‌ها و خوش‌شانسي‌هاي افراد به خودشان برمي‌گردد، يعني من مي‌توانستم با تمرين، ممارست و... خودم را حفظ كنم، اما خودم اين كار را نكردم، اگر اين مسائل را هم در حال حاضر بازگو مي‌كنم، به اين خاطر است كه اگر چند تا جوان درحال خواندن اين مطلب هستند، به تجربه‌اي دست يابند و زندگي مهرداد ميناوند سرلوحه آنان قرار بگيرد.

مي‌خواهم بگويم اگر يك روز يك جوان به فوتبال روي آورد، بداند كه فوتبال خيلي بي‌رحم است، مي‌تواني يك روز در اوج اوج باشي، اما يك روز آنقدر ذليل شوي كه همان‌هايي كه اطرافت بودند، يك دقيقه هم نگاهت نكنند.

_ يعني شما الان تنهايي، كسي به شما توجه نمي‌كند؟

ميناوند: در رابطه با من اين مسئله صدق نمي‌كند، من در زماني كه مردم مرا مي‌شناختند، سعي كردم كه به همه احترام بگذارم، به بچه‌ دوساله تا پيرمرد نود ساله، به‌ فوتباليستي كه حتي يك دقيقه زودتر از من وارد ميادين سبز شد، آنها مي‌توانند شهادت بدهند، حالا هم هرگاه كه مردم با من مواجه مي‌شوند، خوشحالم كه هنوز مرا به ياد دارند.
خودتان مي‌دانيد، بودند فوتباليست‌هايي كه ديگر از آنان اصلا نامي به ميان نمي‌آيد... در فوتبال‌ ما اشخاصي چون محمدحسن انصاري‌فرد، محمد خاكپور يا مجتبي محرمي، افرادي بودند كه با مردم خوب تا كردند و همين رفتار درست است كه در ذهن مردم مي‌ماند. من خدا را شكر مي‌كنم كه هنوز در ذهن مردم هستم... براي من اين مهم است كه وقتي پس از سه سال به استاديوم ميروم، مردم مرا تشويق مي‌كنند، اين براي من بسيار مهم است، به خودم باليدم كه مردم هنوز مرا از ياد نبرده‌اند.

اين كه پشت چهار راه با اين‌كه موهايم را كوتاه كردم، يك گل فروش مرا مي‌شناسد و به نام مرا صدا مي‌كند، احساس غرور مي‌كنم، كنار من عارف محمدوند هم نشسته است، او به خوبي با خصوصيات من آشناست.

_ كمي بحث را عوض كنيم، خيلي‌ها بر اين عقيده‌اند كه فوتبال در ايران شايد از لحاظ حقوق به بازيكنان، حرفه‌اي شده، اما از ديگر جنبه‌ها به رشدي نرسيده است؟نظر شما چيست؟

ميناوند: هر چقدر پول بيشتر وارد فوتبال شده، فوتبال ما كثيف‌تر شده است. اگر من يك روزي بخواهم دوباره به فوتبال برگردم، باز هم مي‌توانم، اما پرسش اين است كه اين فوتبال حالا مي‌تواند به من چيزي اضافه كند و از من چيزي كم نكند، اگر روزي دوباره به فوتبال برگردم، سعي مي‌كنم كه نام مهرداد ميناوند را كوچك و ذليل و خوار نكنم. ببينيد با  علي‌دايي چه رفتاري داشته‌اند، اما دايي يك‌بار ديگر ثابت كرد كه ورزشكار توانايي است.

_ شنيديم باشگاه هم خريديد؟

ميناوند: دو سال پيش يك تيم باشگاهي در دسته دوخريدم، اين تيم را به دسته يك آوردم، ولي به خاطر بعضي از دلايل كه هفت، ‌هشت ماه خارج از ايران بودم، اين تيم را فروختم و خرج يك سري ديگر از كارها كردم... (ميناوند در كارهاي خيريه فعاليت ويژه‌اي‌ دارد، اما دوست ندارد بر زبان بياورد).

_ و نظرت درباره حسادت و حاشيه‌هاي فراوان فوتبال چيست؟

ميناوند: نمي‌خواهم زياد وارد اين بحث شوم، اما چند هفته پيش كه جواد نكونام براي (اوساسونا) گل زد،خوشحال شدم. به او زنگ زدم و تبريك گفتم، چون مي‌دانم در غربت، زماني كه كسي از ايران با شما تماس مي‌گيرد، چه حالي خواهيد داشت. شايد آن زمان كه ما بازي مي‌كرديم، اين كار را تنها علي‌دايي براي من مي كرد، اما در حال حاضر كمتر با چنين مسائلي مواجه هستيم، البته اميد‌وارم فوتبال ايران هر چه بيشتر به جلو مي‌رود، از اين حالت مافيايي بيرون آيد، افرادي كه فوتبال را مي‌شناسند وارد كارزار شوند، البته هستند افرادي مثل صفايي فراهاني كه مدير خوبي بود و فوتبال را خوب مي‌شناخت، اما در حال حاضر كساني وارد فوتبال شده‌اند كه از قبال آن به خيلي چيزها رسيده‌اند، افرادي كه بيهوده در حال بزرگ شدن هستند، از كسي هم ابايي ندارم، اگر بخواهيد نام‌شان را هم مي‌آورم، جز خدا از كسي نمي‌ترسم، اجازه بدهيد براي‌تان مثالي بياورم، اگر طلب 35 ميليوني پنج ساله‌ام را هنوز از پرسپوليس نمي‌گيرم، تنها به اين خاطر است كه انصاري‌فرد يك فرد فوتبالي است ودلم نمي خواهد در اين شرايط كه پرسپوليس نياز به كمك دارد، ما هم مشكلي برايش درست كنيم.

انصاري‌فرد كسي بود كه در سال ۷۰در فينال جام در جام آسيا در ديدار مقابل المحرق بحرين با يك شوت زيبا همه را شاد كرد. من خودم در آن بازي از روي سكوها در حال تماشا و تشويق بودم، به همين خاطر، خاطره خوبي از او به ياد دارم. دوست دارم افراد فوتبالي، فوتبال اين كشور را اداره كنند، نه افرادي كه تخصصي ندارند.

نگاه كنيد، استقلال به چه راحتي از ليگ باشگاه‌هاي آسيا حذف شد، چرا؟ به اين خاطر كه يك سري افراد نابلد بر مسند مديريت تيم بودند. متاسفانه فوتبال ما در حال حاضر از اين افراد ضربه مي‌خورد.

_ چرا در دو سال اخير، فوتبال را كنار گذاشتي؟ ۳۱ سال سن بيشتري نداري.

ميناوند: من در سطح بالاي فوتبال بازي مي‌كردم. پس از سال‌ها كه به ايران بازگشتم ديدم فوتبال، مافيا شده. تا ديروز يك‌سري افراد بودند كه اصلا كاره‌اي در فوتبال نبودند، اما با چسباندن خودشان، شدند همه كاره فوتبال! اجازه بدهيد رك صحبت كنم، متاسفانه ديدم كه فوتبال ايران دست يك‌سري افراد نابلد افتاده است!

_ اين را بنويسيم؟

ميناوند: بنويسيد، من در سپاهان بازي مي‌كردم، به من پيشنهاد شد كه چهل ميليون بده، جزء بيست بازيكن ملي‌پوش باش، حتي حاضرم سند و مدرك رو كنم. من تا حالا اين مصاحبه را با كسي انجام ندادم، شايد اگر نام مجله شما نبود، اين گفته‌ها را بر زبان نمي‌آوردم، اما چه كنم كه دلم گرفته است. باورتان مي‌شود، به خدا به من گفتند چهل ميليون بده، جزء مسافران جام‌جهاني باش، دو سه نفر هم رفتند، نمي‌خواهم بگويم تعداد بيشتر از اين بود كه گناه بشورم، اما دو، سه نفر را مي‌شناسم، ادعايم را هم ثابت مي‌كنم.

برانكو مربي خوبي بود، اما براي فوتبال ايران كوچك بود. ما در حال حاضر داريم با دست خودمان فوتبال‌مان را بي‌هويت مي‌كنيم، خوشحالم كه خداداد از دايي حمايت مي‌كند، ما از اين افراد بايد بيشتر استفاده كنيم و اجازه بدهيم كه به راحتي به فعاليت خودشان ادامه بدهند، مي‌خواهم بگويم كه بايد حرمت‌ها را حفظ كنيم، من هنوز مجيد نامجومطلق را آقا مجيد صدا مي‌كنم، به علي دايي كه خيلي هم با او صميمي هستم، علي آقا مي‌‌گويم و... احترام، احترام مي‌آورد، به نظر شما درست است كه بياييم به دايي در ورزشگاه دشنام بدهيم؟

هر جاي دنيا اگر غير از ايران بود، در هر چهارراه مجسمه دايي را مي‌ساختند. من در وين اتريش زندگي مي‌كنم، همه جاي اروپا را هم رفتم، هر جا مي‌گويم كه فوتباليست ايراني هستم، مي‌گويند (علي دايي) اين باعث افتخار ماست.
متاسفانه در فرهنگ ما زيرآب‌زني حرف اول را مي‌زند. ما به فوتبال، پول تزريق كرديم، اما تفكر، اضافه نكرديم. ما به فوتباليست‌هاي‌مان پول‌هاي ميليوني مي‌دهيم كه به نظر من حق‌شان است، اما آيا بجز امير قلعه‌نوعي، مدير باشگاه يا مربي سراغ داريد كه به دنبال اين باشد كه اين فوتباليست جوان كه مثلا سيصد ميليون پول گرفته، آن را چگونه خرج مي‌كند، اصلا چگونه زندگي مي‌كند... نصف تيم‌هاي ما دولتي است و پول‌هاي خوبي به بازيكنان مي‌دهند، اما آيا آنان را كنترل مي‌كنند، بگذريم، حرف زياد است، بماند براي وقت ديگري... .

_ و از شايعاتي كه درباره بيماري تو برايت درست كردند، بگو؟

ميناوند: بله، من هم شنيدم كه برايم شايعه درست كردند كه ميناوند سرطان خون و روده و... گرفته است. استرس‌هايي بر من وارد شد و باعث شد كه قسمتي از موي سرم بريزد، از همين رو رفتم موهايم را از ته زدم و كلاه گذاشتم. به همين سادگي كه مي‌بينيد و مي‌شنويد. همچنين ورزش هم كه كنار بگذاري، كمي چاق مي‌شوي. از طرفي مي‌خواستم در يك مجموعه 14 قسمتي هم بازي كنم كه بايد موهايم را از ته مي‌تراشيدم، اما چون به اتريش رفتم ديگر نتوانستم در آن مجموعه بازي كنم. حالا هم كه مي‌بينيد، گذاشتم موهايم بلند شود، اما من از شما مي‌پرسم، اين درست است كه عده‌اي بر فرض كه من اصلا بيمار بودم، بايد چنين واكنشي از خود نشان مي‌دادند و از بيماري من خوشحال مي‌شدند، متاسفم... به هر حال اين مدت دوست و دشمن خود را شناختم. من اين را عنايت خداوند مي‌دانم كه تلنگري بر من وارد شد تا بتوانم راحت‌تر دوست و دشمن خود را تشخيص دهم.

_ و حالا يك انسان خوشبخت هستي؟

ميناوند: خيلي، شكر خداوند آن‌قدر خوشبختم كه به خودم مي‌بالم. پدر و مادر خوبي دارم، همسري مهربان دارم، بچه‌اي سالم، دستم به دهنم مي‌رسد و از همه مهم‌تر در سلامت كامل به سر مي‌برم و محتاج هيچ آدمي هم نيستم.

_ و آلبومت چه شد؟

ميناوند: به لطف خدا صداي خوبي دارم، اگر سال ها پيش از بين فوتبال و موسيقي يكي را بايد انتخاب مي‌كردم، موسيقي را انتخاب مي‌كردم. آلبومي جمع كردم كه هزينه زيادي هم متحمل شدم اما كار بسيار خوبي از آب در آمد. اين آلبوم آماده است، اما منتظر يك زمان خاص هستم تا آن را روانه بازار موسيقي كنم. فكر نكنيد كه كلاس آواز هم نرفتم، تمامي اين كلاس‌ها را هم رفته‌ام.

_ و فصل بعد نمي‌خواهي بازي كني؟

ميناوند: من اگر برگردم، مي‌خواهم زماني باشد كه همان مهرداد ميناوند سابق باشم، زماني بازي مي‌كنم كه اسمم را كوچك نكنم، با اين حال براي من قشنگ است كه هنوز خيلي‌ها از من مي‌پرسند، ميناوند چرا آن‌قدر فوتبال را زود كنار گذاشتي.

_ و از خانواده‌ات بيشتر بگو؟

ميناوند: همسرم ايراني است ولي در اتريش زندگي مي‌كرد، با هم آشنا شديم و ازدواج كرديم و ثمره اين ازدواج هم يك پسر پنج ساله به نام (آريا) است كه مثل باباش، چپ پاست. (اشاره به ازدواج اول مهرداد میناوند)

 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.