همشهری آنلاین-آزاده سلطانی: روحالله شریفی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات پایداری در قزوین در تازهترین کتاب خود سراغ ثبت خاطرات راننده آمبولانس و پیامرسان خبر شهادت به خانوادههای شهدا در روزهای دفاعمقدس رفته است؛ رانندهای که اگر چه فقط نقش رساندن یک خبر تلخ را برعهده داشته است اما خاطرات بسیاری از مواجهه با خانوادههای شهدا دارد؛ خاطراتی که به مرور زمان شاید برخی از آنها فراموش شده باشد. موضوعی که روحالله شریفی، آن را چالشی پیشروی نویسندگان حوزه دفاعمقدس در گردآوری و ثبت خاطرات میداند. با نویسنده کتاب «روزهای پیامبری» به بهانه چاپ این کتاب گفتوگو کردهایم.
روحالله شریفی تاکنون کتابهای «روزشمار دفاعمقدس استان قزوین»، «بیسنگر»، «مادر سلیمان»، «تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاریفرد» و «شیخنصرت» را تألیف و تدوین کرده است.
او در جدیدترین کتابش سراغ موضوع کمتر پرداخته شده رفته است. شریفی درباره انتخاب این موضوع میگوید: «نزدیکشدن به زندگی غلامحسن حدادزادگان کار سختی بود. گذشتن از مشهورات رسانهها و دریافت حقیقت زندگی این مرد زیرک و شوخ که سالها پشت یک آمبولانس لجوج و سرتق نشسته و با مهمانان و مسافرانش رفیق شده، حداقل ۲سال طول کشید. سختیاش بیشتر برای آقای حدادزادگان بود که راضی شد یکبار دیگر وارد کورهداغ دهه ۶۰شود و خاطرات تلخ و شیرین را دوباره تعریف کند.»
از کلیگویی پرهیز کنیم
روزهای دفاعمقدس تقریباً همه مردم در هر گروه سنی و شغلی با هر گرایش سیاسی و مذهبی با آن درگیر بودند و همین مسئله موجب شد تا نگاهها، روایتها و زوایای دید متفاوتی به این مسئله پدید بیاید.
شریفی معتقد است باید دفاعمقدس را آنطور که بوده، معرفی کنیم تا آیندگان نیز آن را بپذیرند: «برای رسیدن به این هدف، باید به همه روایتها گوش سپرده و همه خاطرات را ثبت کنیم تا برای نسلهای بعد باورپذیر باشد.»
فراموشی خاطرات یکی از چالشهای پیشروی تحقیق، پژوهش و نگارش کتاب در حوزه دفاعمقدس است که شریفی به آن اشاره میکند و میافزاید: «نتیجه استمرار این غفلت این است که امروز با گذشت نزدیک به ۴۰سال از روزهای دفاعمقدس فراموشی از مهمترین چالشهای این حوزه باشد.
ما بخش مهمی از خاطرات و جزئیات این حوزه را از دست دادهایم چرا که متأسفانه بخشی از راویان جنگ مثل والدین شهدا از میان ما رفتند. فراموشی خاطرات، دشواری کار در این حوزه را دوچندان کرده و موجب شده کتابهای خاطره به سمت کلیگویی و پرهیز از بیان جزئیات برود. به همین دلیل برخی خاطرات، ملموس و در نتیجه باورپذیر نیستند و شاید همین مسئله سبب شده تا بخشی از این تولیدات در زمینه کتاب، فیلم و... مورد اقبال عموم قرار نگیرد.»
روایت جنگ با پرداختن به همه ابعاد تلخ و شیرین آن
یکی از ویژگیهای کتاب «روزهای پیامبری» پرداختن به همه خاطرات تلخ و شیرینی است که در حافظه حدادزادگان به یادمانده است. نویسنده این کتاب میگوید: «مرور کتابهای حوزه دفاعمقدس گاهی این شائبه را در ذهن میآورد که فضای توصیف شده بهویژه در حوزه نقش زنان در دفاعمقدس، رمانتیک و احساسی است و راویان و نویسندگان در معرض این اتهام هستند که جنگ را واقعبینانه روایت نمیکنند، یعنی به همه ابعاد جنگ نمیپردازند.
گاهی بهنظر میرسد فقط قسمت شیرین و جذاب و عاشقانهاش را روایت کردهاند و از بیان تلخی و مرارتهای دوران جنگ فرار و پرهیز کردهاند. در صورتی که جنگ، همه جنگ است و باید تکتک پازلهای آن در کنار هم قرار بگیرند تا تصویر نهایی یک تصویر درست و زیبا بشود. لذا باید دانشگاه و هنرمندان پابه این عرصه مهم بگذارند. امیدوارم روزی همه آدمهای مستعد و خلاق بتوانند در این زمینه کاری کارستان انجام بدهند.»
رفتن به کورهداغ دهه ۶۰
رساندن پیام شهادت به خانوادههایی که چشم انتظار دریافت نامه یا خبری از آمدن فرزندانشان بودند، کاری سخت بوده که تأثیر بسیار بدی روی روحیه افرادی که حامل این پیام بودهاند میگذاشت اما غلامحسن حدادزادگان توانسته بود بهخوبی از عهده این مسئولیت بیرون بیاید.
همانطور که در خاطراتش آمده است چندبار این مسئولیت برعهده افراد دیگری محول میشود اما هیچکدام مانند حدادزادگان نتوانسته بودند با خانوادههای شهدا ارتباط برقرار کنند. بهگفته شریفی، حدادزادگان یادآور مردی بود که در روزهای پرالتهاب جنگ و عملیات- که تعداد بسیاری از جوانان شهید میشدند- بار سنگین قصههای شگفت را بر دوش کشیده است.