۱- وقتی فضا خشونتآمیز و پرتنش است، نمیتوان انتظار داشت که واکنش کارگزاران یک نظام سیاسی به التهابات موجود در جامعه، سمت و سویههای دموکراتیک داشته باشد؛ آن هم در موقعیت ژئوپلیتیک ایران که به دلیل تهدیدهای بالقوه در اطراف خود، حاکمیت ناچار است در بحرانها و تلاطمات با نگاه امنیتی به مسائل نگاه کند. اما زمانی که شرایط به سوی عادی شدن حرکت میکند، جهتگیری ها هم باید تغییر کند.
۲- دو ماهی است که فضا در ایران ملتهب بوده؛ وجه اجتماعی اعتراضات به تدریج کمرنگ و خشونت جایگزین آن شد. در این بستر برخی احزاب سیاسی مجوز فعالیتشان تعلیق و انتظار میرود که در نهایت مجبور به تعطیلی شوند؛ مسئلهای که کمکی به کاهش التهابات موجود نخواهد کرد و چه بسا فضا را بستهتر کند.
۳- یکی از کارکردهای احزاب سیاسی میانجیگری است؛ میانجیگری بین مردم و حاکمیت و تنظیم رابطه میان این دو. از دور خارج کردن احزاب یعنی بستن راههای ارتباطی و دامن زدن به انسداد. حضور احزاب در بطن تحولات یعنی نمایندگی عدهای از افراد و طرح مطالبات آنان در ساختار سیاسی و زمانی که از حضور و فعالیت احزاب جلوگیری میشود، معنایی جز ممنوعیت هر کنش سیاسی و هدایت افراد به کف خیابان به ذهن متبادر نمیشود.
۴- اگرچه احزاب در ایران به دلایل مختلف نه قوام چندانی دارند و نه کارکرد عمیقی در تحولات سیاسی پس از انقلاب داشتهاند اما باید فرصتی مهیا شود تا ساختار تحزب در کشور تعمیق گردد؛ هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم. پذیرش ساختار تحزب در کشور یعنی حرکت به سوی تکثر سیاسی و جلوگیری از بروز خشونت. یعنی پژواک صداها و مطالبات مختلف گروه ها و جریانها، یعنی جلوگیری از رادیکالیسم.
۵- از حضور احزاب در بطن عرصه سیاست نهراسیم. حضور آنها مصادف با توسعه سیاسی و مشارکت بیشتر جامعه در فرآیندهای سیاسی و به خصوص انتخابات است؛ انتخابات که از نظر کلیت نظام جمهوری اسلامی تضمین کننده امنیت ملی و راهی برای تحقق آرمانهاست.
۶- رشد احزاب و دادن فضای فعالیت بیشتر به آنها مترادف است با تجمیع نگاههای سیاسی مختلف ذیل نظام جمهوری اسلامی و گرفتن فضا از جریانهای برانداز که در صدد قطبیسازی و کلنگیکردن جامعه ایران هستند.
۷- ضرورت ندارد با نگاه سیاسی همه احزاب همسویی داشت اما باید در دفاع از اصل تحزب و احیای اصل ۲۶ قانون اساسی سخن گفت و نوشت. توسعه سیاسی و حضور افراد در عرصه سیاست، تحکیم کننده جامعه و نظام سیاسی است و کمهزینهترین کار برای قوام حاکمیت، اجازه و فرصت ظهور جریانهای مختلف در ساحت سیاسی است. پیشزمینه فراهم شدن این شرایط، تصمیم و اراده حاکمیت و همچنین حرکت احزاب در مسیر منافع ملی است. اگر قرار باشد که احزاب خارج از خط قرمزها حرکت کنند، نگاه امنیتی که همواره در این سالها حاکم بوده دوباره پدیدار خواهد شد و این نگاه امنیتی، اساساً ضد توسعه است.
۸- توسعه سیاسی در ایران، مصادف است با به خطر افتادن منافع نظامهای مرتجع منطقه؛ حکومتهایی که حتی سابقه برگزاری کوچکترین انتخاباتی را در کارنامه ندارند و تبدیل شدن ایران به الگوی یک کشور توسعهیافته سیاسی در منطقه، یعنی در خطر افتادن حیات کشورهایی که علیه ایران و منافعش فعالیت میکنند.