روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله شماره امروز خود با عنوان «بازسازی اعتماد آسیب دیده» نوشت: اگر نام آنچه در نزدیک دو ماه اخیر در کشور گذشت را «فتنه» بگذاریم، دور از واقعیت نیست. در این نام گذاری فعلاً به اینکه چه کسی فتنه را برپا کرده و چه کسی گرفتار فتنه شده است، کاری نداریم. البته اینهم مهم است و نمیتوانیم خود را در چنین عارضه خسارتباری بیطرف بدانیم، ولی اکنون درصدد توجه دادن به نکته دیگری هستیم که از این قبیل مباحث مهمتر است و حتی ما که بدون اندکی تردید معتقدیم حساب معترضان را باید از حساب موج سواران و اغتشاشگران که عوامل برپا کردن فتنه هستند جدا دانست، توجه به بعضی موضوعات را مهمتر از پرداختن به اینکه چه کسی بانی این فتنه است میدانیم.
موضوع مهمتر، بازسازی اعتمادی است که آسیب دیده است. اعتماد، برای حکمرانان بزرگترین سرمایه است. مردم، فقط وقتی با حکمرانان همراهی خواهند کرد که به آنان اعتماد داشته باشند و اعتماد به حکمرانان هنگامی وجود خواهد داشت که در رفتارشان با مردم صداقت، حرف اول را بزند.
مردم وقتی ببینند عملکرد مسئولین با سخنانشان منطبق است، به آنها اعتماد خواهند کرد. چگونگی اطلاع رسانی هم نقش بسیار مهمی در اعتمادسازی دارد. اگر حکمرانان دقیقاً همان را که رخ داده است به اطلاع مردم برسانند و خبرها و تحلیلها را براساس سلایق خودشان شکل ندهند، مردم به آنها اعتماد میکنند و همین اعتماد موجب میشود حکمرانان از پشتوانه مردمی بالائی برخوردار باشند و در برابر تمام حوادث و حتی فتنهها دست بالا را داشته باشند.
درباره اینکه چرا ناآرامیهای اخیر به درازا کشیده، نقطه نظرهای مختلفی وجود دارند و حتی میتوان برای آن چند علت را برشمرد که قطعاً یکی از آنها سوءاستفاده فتنه گران از آسیب دیده بودن اعتماد مردم به حکمرانان است.
در این حوادث، رسانه ملی در عین حال که برای انعکاس شرارتهای اغتشاشگران تلاش زیادی کرد، نتوانست تأثیر مورد انتظار را داشته باشد. در اینکه رسانه ملی تا حدودی توانست در افشای توطئهها و زشتیهای رفتار آشوبگران مؤثر باشد تردیدی نیست، ولی از رسانهای با این امکانات و انتساب به نظام اسلامی انتظار بیشتری وجود دارد.
رسانه ملی اگر در جایگاه واقعی خود قرار داشته باشد، باید هرچه میگوید برای عموم مردم سند باشد و رسانههای بیگانه و فضای مجازی نتوانند مرجعیت و حجیت آن را حتی اندکی خدشهدار کنند. آنچه مطلوب وفاداران به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است، چنین جایگاه تأثیرگذاری برای رسانه ملی است، ولی افسوس که چنین نیست و اکنون فضای مجازی و رسانههای بیگانه متأسفانه این توانائی را یافتهاند که به عنوان رقبائی سرسخت و حریفانی قدرتمند در برابر رسانه ملی قد عَلَم کنند و تأثیرگذاری آن را بشدت کاهش دهند.
شاید دست اندرکاران و مسئولان رسانه ملی این واقعیت را نپذیرند که عملکرد یکطرفه آنها موجب آسیب دیدن اعتماد مردم به این رسانه بوده است، ولی این انکار نمیتواند بر واقعیتی که شواهد زیادی برای اثبات آن وجود دارد سرپوش بگذارد.
سکوت مطلق در برابر ندانمکاریها و ضعفهای شدید هر دولتی که مسئولان رسانه ملی با آنها همسو است و برخورد ستیزه جویانه با هر دولتی که با آنها همسو نیست، آشکارترین دلیل عملکرد یکطرفه این رسانه است. تحلیلگران همسو، کارشناسان همسو، گزارشگران همسو و بطور کلی رسانه ملی تمام وقت در اختیار یک تفکر خاص قرار داشتن، عواقب سوئی از قبیل آسیب دیدن اعتماد عمومی دارد.
رسانه ملی متعلق به عموم است نه یک فرد یا یک جناح و تفکر خاص. اینکه در شرایط ویژه مثل ناآرامیهای اخیر برای خالی نبودن عریضه چند صاحبنظر هم از جناح و جمع دیگر مجال حضور در تلویزیون را پیدا کنند، این مشکل بزرگ رسانه ملی را حل نخواهد کرد. رسانه ملی باید همیشه «ملی» باشد نه فقط در مواقع اضطرار!
مسئولان رسانه ملی اگر درصدد برآیند به اقتضای «ملی» بودن آن، سیاست یکطرفه عمل کردن را کنار بگذارند و این رسانه را واقعاً «ملی» کنند، قطعاً رسانههای بیگانه و فضای مجازی را خلع سلاح خواهند کرد و اعتماد آسیب دیده را بازسازی خواهند نمود.
این، کاری است شدنی که خواست تمام وفاداران به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و علاقمندان به سربلندی ایران و ایرانی است. رسانه ملی اگر اعتماد عمومی را بازسازی کند، این قدرت را پیدا خواهد کرد که بخشهای اجرائی و سایر بخشهای حکومتی را هم وادار به بازسازی اعتماد عمومی کند و در آن شرایط، هیچ فتنه گری را یارای فتنهگری نخواهد بود و هر فتنهای نیز به سرعت و با حضور خود مردم خاموش خواهد شد.