خبرگزاری میزان _ مهدی بختیاری، خبرنگار و کارشناس حوزه دفاعی در حساب توییتری خود نوشت: «با توجه به اینکه پیش از این، هم موشک مافوق صوت داشتیم (رزمایش پیامبر اعظم ۱۷) و هم موشک با سرجنگی مانورپذیر (حاشیه رزمایش) پس موشک جدید هایپرسونیک که سردار حاجیزاده اعلام کرد چیست و چه تفاوتی با قبلیها دارد؟
تا پیش از سال ۱۳۹۴ و رونمایی از موشک عماد، «دقت» سرجنگی موشکهای برد بلند ایرانی صرفاً از طریق «سامانههای ناوبری و هدایت و کنترل کلی موشک» بدست میآمد و پس از جدایی کلاهک از بدنه، دیگر قابل تصحیح مسیر و افزایش دقت نبودند.
البته در بردهای کمتر و رده موشکهای تاکتیکی برد کوتاه مثل خانواده موشکهای فاتح، «قابلیت هدایت تا پایان مسیر» وجود داشت اما با عملیاتی شدن موشک عماد (که سرجنگی جدا شونده آن، خودش دارای سامانه هدایت و کنترل تا انتهای مسیر بود)، موشک های برد بلند هم به این توان دست پیدا کردند.
با وجود قابلیت تصحیح مسیر و رسیدن به دقت بسیار بالا، این سرجنگیها همچنان روی «مدار شبه بیضوی بالستیک» حرکت میکردند واین «طی کردن مسیر مشخص»، به سپرهای دفاعی امکان میداد که با تحلیل مسیر طی شده، ادامه مسیر را هم پیشبینی کنند و همین، شانس درگیری مؤثر با پرتابه مهاجم را بالامیبرد.
تا این مقطع، موشکهای ایرانی سعی میکردند با استفاده از پارامترهای دیگری از این سپرها عبور کنند، مثل «افزایش حداکثری سرعت» و «کاستن از ابعاد هندسی و کم کردن بازتاب راداری».
وابستگی سامانههای پدافندی به توان «پیش بینی مسیر»، نقطه ضعف هم برای آنها محسوب میشود. مثلا اگر به هر دلیلی رادارها درپیش بینی نقطه بعدی حضور سرجنگی (پرتابه) دچار خطا شوند،فرایند «ردگیری و قفل» ناقص میماند وسامانه مجدداً باید در گستره وسیعی از آسمان به دنبال پرتابه مهاجم بگردد.
توسعه سرجنگیهای بالستیک با قابلیت «مانور در فاز نهایی» سبب میشود تا با خارج شدن از مسیر مدار بالستیک مرسوم (قابل محاسبه برای سامانه پدافندی) و حرکت روی مسیرهای دیگر، سامانه دشمن در پیش بینی مسیر و قفل روی سرجنگی به مشکل بربخورد و امکان مقابله هم تا نزدیک به صفر کاهش یابد.
با اعلام دستاورد مذکور درسال ۱۴۰۰، تحلیلگران دفاعی به این جمع بندی رسیدند که ایران بزودی به نقطه آخر کلاهک موشکهای بالستیک خواهد رسید زیرا «کلاهکهای بالستیک مانور کننده» تنها یک گام مانده به سرجنگیها یا«کلاهکهای هایپرسونیک گلاید کننده» (HGV: Hypersonic Gliding Vehicle) هستند.
این نوع پرتابه که فناوری آن تا کنون فقط در اختیار روسیه، چین و آمریکا بوده و اخیراً در کره شمالی هم دیده شده است، در «طراحی ظاهری و مسیر پروازی»، با سرجنگیهای مانور دهنده متفاوت است و سرعت آن بین ماخ ۵ تا ۲۰ است.
سرجنگیهای HGV به جای اینکه مثل پرتابههای بالستیک ارتفاع بگیرند، در ارتفاع کمتری حرکت میکنند اما امکان «تغییر مسیر مکرر» را دارند. در نتیجه «رادارهای هشدار زودهنگام» پدافند دشمن در شناسایی آنها دچار مشکل میشوند و احتمال غافلگیری بالا میرود.
این تغییر مسیر میتواند بسته به توان پیمایش مسافت HGV، شامل «تغییر سمت حمله» هم باشد. تفاوت مسیر پروازی یک سرجنگی بالستیک با سرجنگی گلاید کننده در این تصویر مشخص است.
این توان پیمایشی،علاوه بر داشتن «موتور مجزا»، به طراحی بدنه سرجنگی هم باز میگردد. طراحی این سرجنگی متناسب با رژیم پروازی فراصوت و ابرصوت بهینه شده تا کمترین نیروی مقاوم هوا را در آن سرعتها داشته باشد.
در صورتی هم که این سرجنگی در بخشی از مسیر خود از جو خارج شود، به واسطه انرژی اولیه دریافتی و نیز موتور قرار گرفته در داخل آن میتواند «تغییر مسیر و سمت» داشته باشد تا در فاز نهایی و ورود به جو با استفاده از طراحی خاص خود به سمت هدف سرازیر شود.
با توجه به اینکه ایران درطراحی وسایل پروازی در دانش هوافضا محدودیتی ندارد و با وجود تونل باد هایپرسونیک درکشور و نیز تجربه ساخت سرجنگی هایپرسونیک با سرعت ۱۰ تا ۱۴ ماخ و نیز رسیدن به دانش هدایت و کنترل و ناوبری این سرجنگی ها، میتوان گفت: کار ساخت HGV بومی نهایی شده است.
انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.